خاتمی اول جواب فتنه را بدهد
روزنامه تهران امروز:
حجتالاسلام جعفر شجونی، عضو جامعه روحانيت مبارز با اشاره به تناقضات رفتاری و گفتاری خاتمی اظهار داشت: خاتمی باید ابتدا اتهامات وارده علیه خود در جریان فتنه 88 را پاسخگو باشد. به گزارش باشگاه خبرنگاران وی به برخی از اتهامات وارده علیه خاتمی اشاره و ادامه داد: خاتمی ابتدا باید درباره ملاقات خود با کودتاگران فتنه88 و کاریکاتوریست دانمارکی پاسخگو باشد و همچنین دلایل اتهامات وارده از جمله نقش داشتن خود در فتنه 88 و آشوب زدن به کشور را شفاف سازی کند.
شجونی با بیان این مطلب که قطعا خاتمی برای حضور در انتخابات دچار توهم و خیال واهی شده است، ادامه داد: بهطور حتم شورای نگهبان این فرد را رد صلاحیت کرده و این امر در حالیاست که ملت آگاه ایران، از گزینه خاتمی استقبال نخواهند کرد.
وی در ادامه صحبتهای سیدمحمد خاتمی را مبتنی بر کینهتوزیهای دشمنان غربی دانست و با اشاره به اینکه اظهارات خاتمی با رفتار و سابقه تاریکش تناقض فراوان دارد، افزود: وسوسه حضور مجدد خاتمی در آستانه انتخابات امری طبیعی است چراکه این فرد از بیاعتنایی و بیاعتمادی مردم رنج برده و در تلاش است تا به هر بهانهای توجه اذهان عمومی را به خود جلب کند. عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز خاطرنشان کرد: ملت ایران هیچگاه منتظر ورود مجدد شخصیتهای سوخته در انتخابات نیست چراکه این افراد انقلاب را فدای خواستهها و منافع خود کردند .
مي خواستيم با نردبان شكسته از ديوار نظام بالا برويم!
يك پايگاه اينترنتي وابسته به ضد انقلاب تقصير شكست فتنه سبز را به گردن موسوي و كروبي و اصلاح طلبان انداخت و اپوزيسيون را در اين زمينه تبرئه كرد.
هامون به نقل از کیهان:
«خودنويس» با بيان اينكه چشم اسفنديار جنبش سبز را يافته، مي نويسد: پس از 22بهمن 88، جنبش در خيابان كاملا فروكش كرد. اين به معني عقب نشيني و نااميدي از سران جنبش بود. موسوي و كروبي كه پيش از انتخابات سال 88 به هيچ روي پيشينه اي در پدافند از حقوق شهروندي و انتقاد جدي از حكومت نداشتند و به همين دليل نيز از غربال شوراي نگهبان گذر كرده بودند، با اعلام نتايج انتخابات، ناگهان بر روي موج سوار شدند و رهبران جنبش سبز نام گرفتند. بخشي از مردم اين دو را با ترديد و بي اطميناني مي نگريستند و برخي از آنها به علت كم اطلاعي و اينكه سالهاي اول انقلاب را درك نكرده بودند، به ستايش اين دو پرداختند و يا آنان را به چشم نردباني براي بالا رفتن از ديوار جمهوري اسلامي ديدند. گرچه اين دو تن از مواضع آغازين خود در سه سال گذشته كوتاه نيامدند ولي ادعاي آنها درباره وفاداري به نظام بخش بزرگي از بدنه جنبش را به سردرگمي و سرخوردگي دچار نمود.
نويسنده اين تحليل خاطر نشان مي كند: به مرور جمعيت معترضان كاهش چشمگيري پيدا كرد و براي فراخوان هاي بعدي عملا هيچ كس استقبال نكرد. بدين ترتيب به نظر مي رسد جنبش سبز به پايان خود نزديك شده است. پس از حصر خانگي موسوي و كروبي مباشران و مشاوران اين دو در رسانه هاي برون مرزي آفتابي شدند و پس از سال ها همراهي با جمهوري اسلامي، داعيه مديريت اپوزيسيون را نمودند. اينان آغاز به صدور فرمانهاي ناهماهنگ و بي برنامه براي كشاندن افراد به خيابانها كردند قابل پيش بيني بود كه از فراخوان اين اصلاح طلبان استقبال نشود و جنبش به تدريج به افول برسد. با نگاهي بي غرضانه به جنبش سبز و تحليل رويدادهاي سه سال گذشته، چشم اسفنديار اين خيزش كه موجب ناكامي آن شده است معلوم است؛ اول خواسته رهبران جنبش با خواسته بدنه و تنه اصلي جنبش در يك راستا نبود. در حالي كه موسوي از «دوران طلايي امام» سخن مي راند، هواداران جنبش شعار «جمهوري ايراني» به جاي «جمهوري اسلامي» مي دادند دوم، جنبش رهبر داشت ولي رهبري نداشت. فراخوان براي آمدن به خيابان بدون داشتن برنامه و راهبرد، جز ريزش نيروها و فرسوده كردن، پيامد ديگري نداشت.
اين سايت همچنين حزب مشاركت، نهضت آزادي، جبهه ملي، سازمان مجاهدين (منافقين) و گروه هاي سلطنت طلب را فاقد توانايي اداره جنبش معرفي كرد.
برگزاری شب شعر با حضور حامی فتنه و هوادار خواننده مرتد
صبح امروز خبری در سایت باشگاه خبرنگاران، مبنی بر برگزاری شب شعر با حضور حامی فتنه و هوادار خواننده مرتد در دانشگاه شهید بهشتی به همت سازمان نظام پزشکی درج شد که واکنش هر دو نهاد را به همراه داشت.
سیرنیوز از باشگاه خبرنگاران؛ با وجود هشدارهای متعدد به مسئولان برخی نهادها مبنی بر عدم دعوت و همکاری با مهدی موسوی و حلقه نزدیک به او برای انجام فعالیت های فرهنگی، اما همچنان در فضای مجازی شاهد این هستیم که مسئولان فرهنگی برخی از نهادها بدون توجه به هشدارها کماکان از این فرد دعوت به عمل آورده و او نیز با حضور در جمع های فرهنگی هر روز دامنه حلقه فاسد خود را گسترده تر می کند. در آخرین نمونه از اطلاع رسانی باشگاه خبرنگاران در این خصوص، صبح امروز خبری در سایت باشگاه خبرنگاران با عنوان "دعوت از شاعر مبتذل نویس و حامی خواننده مرتد، این بار در دانشگاه شهید بهشتی! + اسناد" را درج کرد. در پی درج این خبر در سایت باشگاه خبرنگاران بود که روابط عمومی سازمان نظان پزشکی و روابط عمومی دانشگاه شهید بهشتی با ارسال توضیحاتی برگزاری هر گونه برنامه شب شعر را از اساس تکذیب کردند و باشگاه خبرنگاران هم به دلیل رسالت خبری خود توضیحات هر دو نهاد را در خبر فوق درج کرد. اما خبرنگار وبگردی باشگاه خبرنگاران که از برگزاری چنین برنامه ضد فرهنگی در دانشگاه بهشتی که به همت سازمان نظام پزشکی برگزار می شود مطمئن بود با گذشت و گذاری در فضای مجازی به نتایج جالبی رسید. در اولین نمونه از تائید خبر امروز صبح(18 آبان ماه 1391) باشگاه خبرنگاران، گویا مسئولان سایت سازمان نظام پزشکی فراموش کرده بودند اطلاع رسانی خود در خصوص برگزاری شب شعر را از روی سایت خود حذف و یا خبر مورد نظر را اصلاح کنند(خبر نظام پزشکی را اینجا ببینید). اما در موردی دیگر، خبرگزاری ایسنا با انتشار آنچه در سایت سازمان نظام پزشکی آمده پیش خبری از حضور عنصر ضد فرهنگی،حامی فتنه و هوادار خواننده هتاک به ائمه معصومین(ع) را روی خروجی خود فرستاده بود که با مطالعه آن خبر کاملا مشهود است که سازمان نظام پزشکی برای حضور مهدی موسوی برنامه ریزی کرده و همچنین دانشگاه شهید بهشتی نیز شرایط و محل برگزاری به اصطلاح شب شعر با حضور این عنصر را فراهم آورده است(لینک خبر خبرگزاری ایسنا را اینجا ببینید). سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا مسئولان سازمان نظام پزشکی و دانشگاه شهید بهشتی به فردی مانند مهدی موسوی که حمایت او از جریان ورشکسته فتنه و خواننده هتاک کاملا مشهود است تریبون و فضای به اصطلاح فرهنگی اختصاص می دهند؟ و البته اگر از ماهیت اصلی وی و گروهک نفاقش آگاهی نداشتید (که به نظر ما اینطور بوده است)چرا قبل از همکاری برای برگزاری برنامه،دادن سالن و...فقط چند دقیقه ای را برای شناخت هویت واقعی وی (حتی نه به وسیله استعلام مراجع زیربط) ،از طریق جستجوی اینترنتی وقت نگذاشتید؟ و سوال مهمتر اینکه، با وجود مشهود بودن اصل خبر برگزاری این برنامه و اختصاص زمان و فرصت به فردی مانند مهدی موسوی چه چیز را تکذیب می کنید؟
ارزيابي عوامل فتنه از ريسك نزديكي تاكتيكي به هاشمي
ارگان گروهك ملي- مذهبي به بررسي موضع متناقض و فريبكارانه محافل اپوزيسيون در قبال هاشمي رفسنجاني پرداخت و سود و زيان نزديكي به وي را بررسي كرد.
هامون به نقل از کیهان:
پايگاه اينترنتي «ملي- مذهبي» كه از پاريس مديريت مي شود، در تحليل خود با عنوان «هاشمي؛ مهره اي سوخته، سوزاننده» نوشت: رفتار هاشمي و آنچه كه بر فرزندان او رفته اپوزيسيون (از جمله جريان ملي- مذهبي) را بر سر تصميم گيري مي نشاند. پرسش اساسي اين است كه با هاشمي چگونه بايد رفتار كرد؛ او كه در كارنامه اش قلع و قمع «ديگران» را به طور پررنگ دارد و در تصميم هاي بزرگ از جنگ تا اتفاقات سال 67، قتل هاي زنجيره اي [!؟] و... جزو تصميم سازان بوده و اكنون با دموكراسي خواهان افق مشترك پيدا كرده است.
نويسنده در ادامه مي پرسد: تكليف چيست؟ آيا بايد تاريخ هاشمي را به فراموشي سپرد يا اين كه به طور تاكتيكي فعلا در مورد او سكوت كرد تا اگر زوري دارد ضربه اش را به حكومت بزند و بعد كه نوبت خود او رسيد به حسابش رسيد، يا اين كه اصولا تاريخ او را فاش گويانه بر سر كوي و برزن فرياد زد و از هر سازش و حمايتي از او تن زد؟ جايي از مهندس سحابي ديدم كه گفته بود بزرگترين ايثار آن است كه يك مبارز از شرفش [!] هم براي آرمانش بگذرد و اين پارادوكسي سخت و ويرانگر است. حنيف نژاد زحمت دوستانش را بر گردن گرفت و سرافراز سينه به گلوله سپرد در حالي كه احتمالا در خود احساسي از سرافرازي داشته است، از ميان شوق و عشق دوستانش بدرقه مي شود و در برابر جوخه اعدام مي ايستد و گردنكشانه فرمان آتش مي دهد. اما اگر مجبور مي شد براي نگهداشتن سازماني كه چون خويشتن دوستش مي داشت با ساواك همكاري اي نسبي بكند و خود را و شرفش را به باد يغما بدهد چه حالي پيدا مي كرد.
ارگان گروهك ملي- مذهبي ادامه مي دهد: حال تكليف با هاشمي چيست، اگر بر اين باشيم كه بايد پراگماتيستي عمل كرد و به فراخور وضعيت، وزن قدرت را سنجيد و موضع خود را تعيين كرد؛ خيلي زود مي توان به اين رسيد كه پس حمايت از هاشمي به صلاح است. چرا كه او به نسبتي به تحقق خواسته هاي ما نيز كمك مي كند فارغ از اين كه ديگران در مورد ما چه فكر مي كنند و اگر آرمانخواهانه عمل كنيم هرگز به زير علم كسي چون هاشمي نخواهيم رفت چرا كه عملكرد او با آب كوثر هم پاك نخواهد شد و همدستي با او دامن آدمي را آلوده مي كند!
اين سايت وابسته به تقي رحماني و رضا عليجاني (دو عنصر فراري فعال در فتنه سبز) در ادامه تحليل خود نوشت: مي توان پرسش چه بايد كرد را در دو ساحت طرح افكند، در ساحت اخلاق و ديگري در عرصه سياست. بدين معني كه در يك سطح مي توان به خوبي و بدي اين رفتار و ارزش آن انديشيد و در سطحي ديگر به تبعات و نتيجه اين كنش در عرصه عمل و به طور مشخص در عرصه سياسي. در ساحت اخلاق پرسش اين است كه آيا گذشتن از خطاهاي كساني از اين نوع اخلاقي است و آيا چشم پوشي از كرده هاي اينان خود ظلمي نيست در حق آناني كه مظلوم واقع شده اند؟ و در ساحت سياست پرسش اين است كه آيا حمايت از هاشمي و ناديده گرفتن تاريخ و رفتار گذشته او مي تواند كمكي به پيشرفت در بستر دموكراسي بكند؟ هرچند پرسش دوم نفي سوال اول نيست اما پاسخ منفي به آن حداقل اين است كه آدمي را از پاسخ دادن به سوال دوم رها مي كند.
نويسنده مي افزايد: در عرصه اخلاق نگارنده معتقد است هرگز نبايد از گناه اينان گذشت اما بايد با ايشان تاكتيكي برخورد كرد يعني در برابر گناهان شان سكوت كرد تا وقت آن برسد. بنابراين چونان كه كنشگري با اين فرض در برابر امثال هاشمي سكوت كند اما يا هاشمي موفق نگردد تا وضعيت را تغيير دهد و يا سوژه در اين ميان وقتش به اتمام برسد و از بين برود، ايده در بيضه ميرد و سوژه نيز هرگز نمي تواند خود را و رفتارش را توجيه نمايد. چرا كه به كاري دست زده و آبرويي از خود به باد فنا داده كه بازگشت ناپذير است. بنابراين اين ميدان سخت خطرناك است.
سايت ملي- مذهبي در ادامه نوشت: اما در عرصه عملي كه تمركز بيشتري بر آن وجود دارد، هاشمي ارزش اين ريسك را ندارد چرا كه او از قدرت افتاده و توان تاثيرگذاري خويش را از دست داده است، پيش فرضي كه مي تواند اپوزيسيون را به حمايت از او وادارد در دوراني كه او كانديداي رياست جمهوري بود، درست بود، چرا كه در آن موقع اين استعداد در او بود كه قدرت را تصاحب كند و مثمر ثمر باشد. اما در اين شرايط به دلايلي كه خواهد آمد هرگونه حمايتي از او رنج بيهوده بردن است.
ارگان وابسته به گروهك نفاق ملي- مذهبي در پايان نتيجه گرفت: «در مختصات جديد، هاشمي و امثال او [...] اصلا داراي قدرت و نفوذي نيستند تا بخواهند تاثيري بگذارند. البته هاشمي در دوران رياست بر خبرگان اين نكته را فهميده بود و به زودي فهميد كه نظام بازي را برده است. هرچند در ناكامي او نقش يارانش را نيز نبايد از نظر انداخت. كساني كه هاشمي روي آنها حساب باز كرده بود و فقط قدرت و منافع ناشي از آن را مي بينند نه آرماني در سر دارند و نه ميلي براي فداكاري. از اين رو اتخاذ موضع حمايت از هاشمي فقط ريختن آبرويي [!؟] است كه با واسطه سالها در اپوزيسيون به دست آمده است. هزينه اي كه فايده اي نخواهد داشت. از اين رو اگر اين پيش فرض ها را بپذيريم اپوزيسيون بايد در برخورد با هاشمي ترديد و درنگ بيشتري به خرج بدهد.
خاتمي از بياعتنايي و بياعتمادي مردم رنج ميبرد/ وسوسه حضور مجدد در انتخابات
عضو شوراي مرکزي جامعه روحانيت مبارز گفت: وسوسه حضور مجدد خاتمي در آستانه انتخابات امري طبيعي است چراکه اين فرد از بياعتنايي و بياعتمادي مردم رنج برده و در تلاش است تا به هر بهانهاي توجه اذهان عمومي را به خود جلب کند.
سیرنیوز از باشگاه خبرنگاران ، حجتالاسلام جعفر شجوني با توجه به تناقضات رفتاري و گفتاري خاتمي اظهار داشت: خاتمي بايد ابتدا اتهامات وارده عليه خود در جريان فتنه 88 را پاسخگو باشد. وي به برخي از اتهامات وارده عليه خاتمي اشاره کرد و افزود: خاتمي ابتدا بايد درباره ملاقات خود با کودتاگران فتنه 88 و کاريکاتوريست دانمارکي پاسخگو باشد و همچنين دلايل اتهامات وارده از جمله نقش داشتن خود در فتنه 88 و به آشوب کشيدن کشور را شفافسازي کند. حجتالاسلام شجوني با بيان اينکه قطعا خاتمي براي حضور در انتخابات دچار توهم و خيال واهي شده است، ادامه داد: به طور حتم شوراي نگهبان اين فرد را رد صلاحيت کرده و اين امر در حاليست که ملت آگاه ايران، از گزينه خاتمي استقبال نخواهند کرد. وي اظهارات محمد خاتمي را مبتني بر کينهتوزيهاي دشمنانان غربي دانست و با اشاره به اينکه اظهارات خاتمي با رفتار و سابقه تاريکش تناقض فراوان دارد، افزود: وسوسه حضور مجدد خاتمي در آستانه انتخابات امري طبيعي است چراکه اين فرد از بياعتنايي و بياعتمادي مردم رنج برده و در تلاش است تا به هر بهانهاي توجه اذهان عمومي را به خود جلب کند. عضو شوراي مرکزي جامعه روحانيت مبارز خاطر نشان کرد: ملت ايران هيچگاه منتظر ورود مجدد شخصيتهاي سوخته در انتخابات نيست چراکه اين افراد انقلاب را فداي خواستهها و منافع خود کردند.
منافقين از بردارم تنها يک جمجمه و چند استخوان تحويل دادند
هامون به نقل از باشگاه خبرنگاران:
گروهک تروريستي منافقين طي اعمال جنايتکارانه بسياري از هم وطنان بيگناهمان را به کام مرگ کشاندهاند بر همين اساس با يکي از خانواده قربانيان ترور به گفتگو نشستيم که متن آن در ذيل آمده است.
عليرضا نظري برادر شهيد داود نظري در گفتگو با خبرنگار ما گفت: شهيد نظري به همراه ديگر هم رزمانش با 5 ماشين که حاوي مهمات جنگي بود از شهر قروه در کردستان به سمت سنندج در حرکت بوند که ناگهان توسط منافقين محاصره ميشوند.
وي افزود: برادرم از دوستانش ميخواهد تا با ترک محل متواري شوند، و خودش پشت تير بار دوشکا مينشيند تا حمله تروريستها را دفع کند و توسط آن جنايتکاران به شهادت ميرسد و از جزئيات نحوه شهادتش بيخبر هستم.
نظري ادامه داد : برادرم از سال 59 تا 82 مفقود الاثر بود و پدر و مادرم بارها براي يافتن نشاني از او چند بار به کردستان رفتند تا شايد بتوانند خبري از فرزندشان بگيرند که تلاش آنها بينتيجه ماند.
نظري اظهار داشت: برادرم هنگام شهادت 19 ساله بود و در ابتدا به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد و پس از شروع جنگ به جبهه رفت.
وي افزود: ظهر يکي از روزهاي مرداد ماه سال 82 زمانيکه از محل کار به منزل آمدم متوجه حضور همه اهالي خانواده شدم که با گريههايشان مرا نگران کردند که در جواب گفتند پيکر برادرت پيدا شده است.
برادر شهيد در پايان خاطر نشان کرد: بعد از ظهر همان روز پيکر برادرم به پزشکي قانوني برده شد که ما نيز براي ديدن پيکر پاکش به آنجا رفتيم اما تنها چيزي که از برادرم باقي مانده بود يک جمجمه، يک عدد استخوان شانهاش بود.
آنچه که ائمه اطهار همیشه از خدا طلب مىکردند
یقین، مراتبى دارد و هر مرتبهاى از آن که فرض شود، مرتبه بالاترى براى آن وجود دارد، لذا ائمه اطهار علیهم السلام با اینکه در مراتب عالیه یقین بودند، باز هم از خدا طلب یقین مىکردند.
هامون به نقل از خبرگزاری دانشجو:
مقام معظم رهبری شخصیتی نادر و برجسته است که بهرهمندی از دانش و حکمت ایشان برای رهروان انقلابی بسیار کارگشاست.
کلاسهای درس خارج فقه ساعت هفت صبح برگزار میشود و ایشان قبل از درس چند دقیقهای بحث اخلاقی دارند که در این سلسله نوشتارها به بیان این نکات میپردازیم.
از امتیازات درس مقام معظم رهبری آن است که اجازه میدهند شاگردان بدون هیچ ترس یا احساس ابهتی به راحتی سوالاتشان را بپرسند و ایشان نیز با صبوری پاسخ میدهند؛ همچنین در این کلاس حضور و غیاب جدی وجود دارد.
ایشان در این جلسه به شرح حدیثی از امیرالمومنین پرداختند.
من خطبة علی علیه السلام المعروفة بالدیباج:
عباداللّه، سلوااللّه الیقین، فإنّ الیقین رأس الدّین وارغبوا الیه فی العافیة فإنّ أعظم النعمة العافیة فاغتنموها للدنیا والآخرة. (1)
یقین در دین چون سر در بدن است
یقین، مراتبى دارد و هر مرتبهاى از آن که فرض شود، مرتبه بالاترى براى آن وجود دارد، لذا ائمه اطهار علیهم السلام با اینکه در مراتب عالیه یقین بودند، باز هم از خدا طلب یقین مىکردند.
در این حدیث، یقین به رأس تشبیه شده؛ چون همان طور که سر منشأ هدایت حرکات و سکنات آدمى است، یقین هم در دین انسان چنین نقشى را دارد.
راههای تحصیل یقین
تحصیل یقین از دو راه ممکن است: یکى تأمل و تفکر در دلایل و مبادى دین و حقانیت شرع مقدس اسلام و دیگرى توجه به ذات مقدس الهى و تضرع و خضوع در پیشگاه باعظمت او.
عافیت که در روایات آمده، آن چیزى نیست که ما در عرف خودمان از آن تعبیر به عافیتطلبى مىکنیم، که انسان در کنجى خزیده و در میدان جهاد وارد نشده و با وظایف بزرگِ زندگى مواجه نشود، بلکه مراد، عافیت در اعتقاد و عمل و محفوظ ماندن از وساوس شیطانى و نفسانى است.
انسان در میدان جنگ هم باید از پروردگار طلب عافیت کند؛ یعنى از او بخواهد که دچار شک و ترس و تزلزل نشود. امام سجاد علیه السلام در دعاى بیست و سوم صحیفه سجادیه به ابعاد مختلف عافیت اشاره کرده و آن را از پروردگار طلب کردهاند(2) .
پینوشت:1- اى بندگان خدا، از خداوند یقین بخواهید؛ زیرا یقین اصل دین است و از او عافیت جویید که بزرگترین نعمت است و آن را براى دنیا و آخرت غنیمت شمارید.
تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، ص 150 و بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 74 ، ص 291؛
2- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ، وَ جَلِّلْنِی عَافِیَتَکَ، وَ حَصِّنِّی بِعَافِیَتِکَ، وَ أَکْرِمْنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ أَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ، وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَافِیَتِکَ، وَ هَبْ لِی عَافِیَتَکَ وَ أَفْرِشْنِی عَافِیَتَکَ، وَ أَصْلِحْ لِی عَافِیَتَکَ، وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتِکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِی عَافِیَةً کَافِیَةً شَافِیَةً عَالِیَةً نَامِیَةً، عَافِیَةً تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَةَ، عَافِیَةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ. وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّةِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلَامَةِ فِی دِینِی وَ بَدَنِی، وَ الْبَصِیرَةِ فِی قَلْبِی، وَ النَّفَاذِ فِی أُمُورِی، وَ الْخَشْیَةِ لَکَ، وَ الْخَوْفِ مِنْکَ، وَ الْقُوَّةِ عَلَى مَا أَمَرْتَنِی بِهِ مِنْ طَاعَتِکَ، وَ الِاجْتِنَابِ لِمَا نَهَیْتَنِی عَنْهُ مِنْ مَعْصِیَتِکَ ...»
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و عافیتت را بر من بپوشان، و مرا به عافیتت فرو بر، و به عافیتت نگاهدار، و به عافیتت گرامىام فرما، و به عافیتت بى نیازم گردان، و عافیتت را به من عطا کن، و عافیتت را به من ببخش، و عافیتت را برایم بگستران، و عافیتت را به من شایسته نما، و میان من و عافیتت در دنیا و آخرت جدایى مینداز. بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و مرا عافیتی ده عافیتى که (از پزشکان یا از درخواست) بىنیاز کننده و (بیماری هاى ظاهرى و باطنى را) بهبودى دهنده و بالاتر و برتر (از بیماری ها به طوری که بر هر مرض تسلّط داشته) و افزون شنونده باشد، عافیتى که در تنم عافیت دنیا و آخرت بیاورد و بر من منت گذار به عافیت و ایمنى (از هر پیشآمدى) و سلامتى و رهایى (از هر آفت و بلایى) در دین و بدنم، و بینایى در دلم، و پیشرفت در کارهایم، و ترس براى تو، و بیم از تو، و توانایى بر طاعت و فرمانبریت که مرا به آن امر فرمودهاى، و دورى گزیدن از معصیت و نافرمانیت که مرا از آن باز داشتهاى ...
صحیفه سجادیه: دعای 23
هر جوری هست باید بیاییم وسط، بی خیال ادعای تقلب!
هامون به نقل از بولتن نيوز: اصلاح طلبان كه تا ماههاي پيش، تصور ميكردند مردم و نظام براي آنها تره خرد كرده و فرش قرمز براي حضورشان در عرصهي سياست راه مياندزند، اين روزها با سرخوردگي هرچه تمامتر تغيير استراتژي دادهاند.
به گزارش بولتن، بعد از آنكه اصلاحطلبان دريافتند كه بود و نبود آنان در عرصهي انتخابات، تأثيري در مشاركت سياسي مردم ندارد، سعي كردند به مرور استراتژي خود را تغيير دهند.
بر اين اساس، اين جريان در ماههاي اخير، به شدت بر حجم تبليغاتي خود افزوده و روزي نيست كه يكي از چهرههاي اين جريان با روزنامهها و رسانههاي زنجيرهاي خود مصاحبه و گفتگو نكنند.
در همين حال، احمد شيرزاد در گفتگو با روزنامه «مردم سالاري» به صراحت بيان كرد كه ما بايد از هر فرصت پيش آمده به نفع خود استفاده كنيم. البته وي براي وجيه نشان داده چهره اصلاحطلبان اينطور بيان كرد كه: اگر اجازه بالندگي به اصلاح طلبان داده شود بنده با توانايي که از آنها سراغ دارم هر چند وقفهاي در فعاليت آنها افتاده است ولي کار به سرعت انجام خواهد شد. وي معتقد است که اصلاحطلبان نه تنها از فرصت انتخابات بلکه از هر فرصت سياسي بايد استفاده کنند.
وي ادامه داد: من به عنوان يک نيروي اصلاحطلب با طرح چنين موضوعي موافق نيستم. مجموعه اصلاحطلبان از تشکلها و احزاب متعددي تشکيل شدهاند و تا زمان انتخابات سال 88 هم به لحاظ سازماندهي و تشکل هيچ مشکلي نداشتند. وي در رابطه با برگزاري کنگره ساليانه از سوي اصلاح طلبان گفت: کنگره ساليانه احزاب آنها برگزار ميشد. شوراهاي مرکزي و دفاتر سياسي کارشان را انجام ميدادند و به فراخور کوچکي يا بزرگي احزاب و تشکلهايشان فعاليت داشتند. اين نماينده مجلس ششم، تصريح کرد: تشکلهاي اصلاح طلبان براي وحدت با يکديکر ساز و کارهاي گوناگوني مانند شوراي هماهنگي اصلاحطلبان، ملاقاتها و نشستها و گفتوگوهايي داشتند که منجر به يک عمل مشترک سياسي در اين اردوگاه ميشد. شيرزاد افزود: در انتخابات سال 88 تقريبا اصلاح طلبان يک اجماع نسبي داشتند. هر چند که با دو کانديدا در انتخابات شرکت کرديم. بعد از سال 88 تا کنون مسئله تغيير پيدا کرده است.
وي معتقد است که اصلاحطلبان نه تنها از فرصت انتخابات بلکه از هر فرصت سياسي بايد استفاده کنند. شيرزاد با بيان اينکه افرادي در جبهه اصولگرايان مدعي ميشوند که اصلاح طلبان بايد دست به بازسازي و بازنگري بزنند، اظهار داشت: من به آنها ميگويم اگر خيلي هنر سياسي دارند جبهه خودشان را بازسازي کنند. به هم ريختگي که در جبهه اصولگرايان و عدم توانايي آنها نسبت به پاسخ دهي به ساده ترين سوالهاي سياسي وجود دارد اسفناک است.
وي تصريح کرد: اصلاحطلبان در حال حاضر از همدلي و انسجام بسياري خوبي برخوردار هستند. به عنوان مثال ميگويم که ما بعد از ماهها دوست و همکاري را ميبينيم که بدون اينکه در اين چندماه جلسه اي داشته باشيم افکارمان به هم نزديک است. اين استاد دانشگاه افزود: اصلاحطلبان به عنوان يک نيروي آماده به انتظار به وجود آمدن يک شرايط مناسب براي فعاليت هستند و نيازي به دستور توبه و بازسازي و اينطور مسائل ندارند. البته هميشه هر گروه و هر فردي نياز به بازنگري و بازبيني گذشته خود دارند.
وي در پايان با پذيرش تلويحي خطاهاي اصلاحطلبان گفت: هر مقام اجرايي و سياسي امکان خطا دارد و بايد بپذيرد که گاهي ممکن است خطا کند. مجموعه اصلاحطلبان نيز از اين اصل مستثني نيستند و خود را انسانهاي زميني ميدانند که مانند هرانسان ديگري و مانند آدم ابوالبشر امکان خطا دارند. ولي نوع بيان مطالب که از سوي اصولگرايان مطرح ميشود جاي انتقاد فراوان دارد زيرا آنها فکر ميکنند که خودشان از خطا مبرا هستند و فقط اصلاحطلبان همه اشتباهات را مرتکب شدهاند.
شکايت مهدي هاشمي از 9 روزنامه و سايت خبري/ اعتراض به دادگاه براي اتمام بازداشت موقت مهدي
هامون به نقل از باشگاه خبرنگاران:سيد محمود عليزاده طباطبايي با اشاه به اتمام بازداشت موقت مهدي هاشمي، اظهار داشت: مهدي همچنان در بازداشتگاه اوين به سر ميبرد، اعتراض نسبت به ادامه بازداشت وي به دادگاه ارجاع شده كه منتظر نتيجه نهايي در اين زمينه هستيم.
وکیل مهدي هاشمی ادامه داد: مهدی از روزنامههاي(كيهان، ايران، وطنامروز، جوان، مشرق، 9 دي) و 3 سايت خبري(رجانيوز، اول نيوز و نداي انقلاب ) در شعبه 9 دادسرای فرهنگ و رسانه و شعبه 12 دادسراي کارکنان دولت، شکايت کرده كه احضاريه دادگاه براي مديران اين روزنامهها ارسال شده است.
طباطبايي در باره آخرین وضعیت روزنامه توقیف شده "شرق" هم خاطرنشان کرد: این روزنامه توقیف شده و هیات نظارت بر مطبوعات اين پرونده را به براي رسيدگي به دادسرا ارسال كرده كه قطعا طي اين هفته پيگيري خواهد شد.
راهبردهای انتخاباتی تکنو کرات ها با مهره «مهدی هاشمی»
|
بررسی رسانه های جریان تکنوکرات نشان می دهد که این جریان کنش های موثر و هدفمندی را برای بهره گیری از ظرفیت هاشمی رفسنجانی برای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بویژه از بستر دستگیری دو تن از اعضای خانواده وی، ترتیب داده است.
هامون به نقل از حدیدنیوز بخشی از این اهداف را می توان از هفته نامه «آسمان» رصد کرد.
این هفته نامه در آخرین شماره خود با ۵ مطلب اصلی و یک پرونده تلاش کرد تا همزمان دو مساله «دستگیری فرزندان هاشمی» و نیز «نقش هاشمی در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری»، بخشی از راهبردهای جریان تکنوکرات را مورد تست و القای رسانه ای قرار دهد.
در محور«دستگیری فرزندان هاشمی»، صادق زیبا کلام در مطلبی تحت عنوان«بازی دو سر سود هاشمی رفسنجانی» کوشید تا محوری ترین هدف این جریان را به جامعه مخاطب خود القاء کند.
زیبا کلام در این یادداشت چند محور را در دستورکار خود قرار داد.
این محورها عبارتنداز:
- آمدن مهدی یقینا با موافقت هاشمی بوده است.
- محکومیت یافتن مهدی قطعا به زیان راست های افراطی تمام می شود.چرا که مهدی هاشمی در هیبت یک زندانی سیاسی قرار خواهد گرفت به همراه خواهرش فائزه.اصولگرایان می دانند که چنین وضعیتی بسیار به سود هاشمی خواهد شد.
- اگر مهدی تبرئه شود که بازهم به سود هاشمی خواهد شد چرا که معلوم می شود همه آن توهین ها و بی حرمتی ها به آنان چقدر بی پایه و اساس بوده است.
- بنظر می رسد که اگر مهدی محکوم شود، به عنوان یک زندانی سیاسی تصویر و مهره مردمی هاشمی خواهد شد.
همراه با این مطلب از سوی زیبا کلام که پیشاپیش مهدی هاشمی را زندانی سیاسی توصیف کرده و وی را رابط هاشمی و بدنه فرقه سبز توصیف کرده ،اسحاق جهانگیری نیز در مطلب جداگانه دیگری ضمن بیان اینکه با آمدن مهدی ابزار تخریب هاشمی کند خواهد شد،تصریح کرد:«حال که این ابزار نیز از دست دشمنان ایشان خارج شده،قطعا نقش برجسته آیت الله هاشمی رفسنجانی در تصمیمات کلان پررنگ تر می شود.»
وی همچنین در مطلب خود،هاشمی را «نقطه کانون وحدت سیاسی» عنوان کرد و چند محور را برجسته ساخت.
این محورها عبارتند از:
- وقتی فشار بیرونی افزایش یابد، باید به سمت استحکام داخلی رفت.به طور حتم این مساله از مسیر انتخابات شدنی خواهد بود.در این شرایط مهمترین فردی که اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل می توانند با مراجعه به آن توطئه ها را خنثی کنند،هاشمی رفسنجانی خواهد بود.
- هاشمی رفسنجانی هرگز به برخوردهای حذفی نمی اندیشد.او حتی هرگز به حذف نیروهای اصلاح طلب نیز نپرداخت.
- می توان هاشمی رفسنجانی را سمبل جریان اعتدال، عقلانیت و منطق در ساحت سیاسی دانست.
با توجه به این مطالب به نظر می رسد که جریان تکنوکرات از انتشار این مطالب به دنبال اهداف زیر باشد:
۱- تاکید بر سیاسی بودن پرونده مهدی هاشمی و اصرار بر ایجاد فضای مشترک با جریان فتنه
۲- تاکید بر«آزاد شدن وثیقه سیاسی هاشمی» بدون درگیری با پرونده فرزندان خود جهت فعال شدن در سپهر سیاسی کشور
۳- تاکید بر بحرانی بودن فضای سیاسی و منطقه ای
۴- تاکید بر قرار گرفتن هاشمی به عنوان نقطه کانونی وحدت سیاسی
۵- اصرار بر گردن نهادن حاکمیت به راهکارهای هاشمی رفسنجانی
دانلود متن به صورت pdf
جاسوسی از مردم آمریکا به بهانه حمله سایبری ایران
عقب نشینی گوگل در برابر اعتراض ها/ خلیج فارس به نقشه گوگل بازگشت
سيري در سيره امام محمد باقر عليه السلام
رندان تشنه لب را آبي نميدهد كس
گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
از گوشهاي برون آي اي كوكب هدايت(۱)
هامون به نقل از ندای انقلاب:
امامي كه سراسر زندگياش نور بود و همه لحظات عمر با بركتش، در راه ارشاد و هدايت انسانها صرف شد.
امامي كه از زمينه سازيهاي پدرش امام سجادعليهالسلام در راستاي معرفي مكتب تشيع، و مبارزه با طاغوتها، بهرهبرداري بسيار كرد، و با تربيت شاگردان برجسته، و تبيين فقه ناب اسلام و اهلبيت ـ عليهالسلام ـ بزرگترين قدم را براي شناسايي تشيع و مكتب اهل بيت ـ عليهالسلام ـ برداشت.
او در سن چهار سالگي در كربلا و ماجراي عاشوراي حسيني حضور داشت، و در سفر كوفه و شام، همراه پدر، همه ماجراها را مي ديد، و براساس فرهنگ عاشورا تربيت شد.
او تجسمي از ارزشهاي والاي انساني و كمالات اخلاقي بود و همه لحظههاي زندگي درخشانش، درسهاي بزرگ انساني را الهام ميبخشيد.
بي شك، آشنايي با سيره علمي، تربيتي، سياسي و اخلاقي آن امام همام راهنماي خوبي براي ما در مسير پر پيچ و خم زندگي است.(۲)
سيره علمي امام باقر (ع)
زندگي امام باقرعليهالسلام مصادف با دوران پر تلاطم زوال بني اميه بوده است، اما به دليل شرايط خاص آن زمان ايشان از نظر سياسي در انزوا بودند و اعتراض هاي او، با اين كه در اين راه تا سر حد شهادت حركت كرد، به صورت يك نهضت سياسي همه جانبه براي سرنگوني رژيم بني اميه نيانجاميد.
او دريافته بود فرهنگ تشيع در انزوا قرار دارد؛ از اين رو لازم بود به يك انقلاب وسيع فرهنگي دست بزند و با تشكيل حوزه علميه و تربيت شاگردان برجسته، فقه آل محمد ـ صلياللهعليهوآله ـ و خط فكري تشيع را آشكار کند.
بر همين اساس امام باقرعليهالسلام زمينهسازي بسيار عميق و خوبي در اين راستا نمود و پس از ايشان، فرزند برومندش امام صادق ـ عليهالسلام ـ با تشكيل حوزه علميه با چهار هزار نفر شاگرد، آن را به ثمر رسانيد و يك دانشگاه عظيم اسلامي در تاريخ اسلام آشكار و ماندگار شد.(۳)
بنابراين، ميتوان گفت؛ امام باقر ـ عليهالسلام ـ مؤسس و بنيانگذار حوزه علميه شيعه و نهضت فرهنگي انقلاب فرهنگي تشيع بود.(۴)
حكومت و سياست در سيره امام باقر(ع)
با وجود تمام سخت گيري هاي بني اميه، امام باقرعليهالسلام به تبيين معارف اهل بيت عليهالسلام مي پرداخت و از تبيين جايگاه امامت و ولايت در اسلام كه به معناي زعامت و تصدي امر است، دست بر نمي داشت.
زراره، يكي از اصحاب امام باقرعليهالسلام حديثي را از ايشان روايت ميكند كه امام عليهالسلام در تشريح مباني اسلام فرموده است:
« بني الاسلام علي خمسة اشياء، علي الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولايه.
اسلام بر پنج چيز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولايت (رهبري اسلامي) »
زراره ميگويد: عرض كردم كدام يك از اين مباني برتر است؟
حضرت فرمود: الوِلايَةُ اَفْضَل؛ لِاَنَّها مِفْتاحُهُنَّ. وَالواليُ هُوَ الدَّليلُ عَلَيهِنَّ ؛ ولايت و رهبري برتر است. زيرا كليد و راهگشاي مباني ديگر است و اين رهبر؛ راهنماي مباني ديگر است. (۵)
با اين وجود امام باقرعليهالسلام به تبعيت از جد بزرگوارش امام علي ـ عليهالسلام ـ هر جا كه احساس ميكرد، كيان كشور اسلامي و آبروي اسلام در خطر است، خلفا را از راهنمايي و ارشادهاي خود محروم نميکرد.(۶)
سيره عملى امام باقر(ع)
زندگي امامان معصوم عليهالسلام، همواره الگوي شيعيان در زندگي است. و در حقيقت آن گونه كه از قول معصوم ـ عليهالسلام ـ بر ميآيد عمل به گفتار و تبعيت از كردار ايشان، به نوعي بيانگر ميزان دوستي و نشانگر محبت به ايشان باشد.(۷)
در زير به دو نمونه از سيره عملي امام باقر ـ عليهالسلام ـ اشاره ميشود:
۱ـ حلم امام
مردى مسيحى از روى كينهاى كه با امام عليهالسلام داشت كلمه باقر را به بقر تغيير داد و به آن حضرت گفت: انت بقر. امام عليهالسلام بدون آنكه از خود ناراحتى نشان داده و اظهار عصبانيت كند با كمال سادگى فرمود: نه من بقر نيستم، من باقرم.
مسيحى گفت: تو پسر زنى هستى كه آشپز بود امام فرمود: «شغلش اين بود، عارو ننگى محسوب نمى شود.
مسيحى گفت: مادرت سياه وبى شرم وبد زبان بود. امام فرمود: اگر اين نسبتها را كه به مادرم مى دهى راست است خدا او را بيامرزد و از گناهانش بگذرد و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد كه دروغ و افترا بستى.
مشاهده اين همه حلم از مردى كه قادر بود همه گونه موجبات آزار يك مرد خارج از دين اسلام را فراهم آورد كافى بود كه انقلابى در روحيه مرد مسيحى ايجاد نمايد و او را به سوى اسام بكشاند. اما ب مرد مسيحى بعد مسلمان شد.
۲ ـ زحمت در طلب رزق
در گرماى شديد تابستان محمدبن منكدر كه خود را از زهاد و عباد و تارك دنيا مى دانست امام را در حال خستگى شديد در انجام كارى مى بيند گمان مى كند امام خود را براى طلب دنيا اين گونه به زحمت انداخته، لذا به نصيحت مىپردازد و مى گويد آيا سزاوار است مرد شريفى مثل شما در اين گرماى طاقت فرسا در طلب دنيا بيرون بيايد، اگر خداى نخواسته در اين حال مرگ شما را فرا رسد چه وضعى براى شما پديد خواهد آمد؟
شايسته نيست شما به دنبال دنيا برويد و خود را به رنج و زحمت بيندازيد.
امام عليهالسلام فرمودند: اگر مرگ من در همين حال برسد و من بميرم، در حال عبادت و انجام وظيفه از دنيا رفته ام، زيرا اين كار، عين طاعت و بندگى خدا است.
تو خيال كرده اى كه عبادت منحصر به ذكر و نماز و دعاست من زندگى و خرج دارم اگر كار نكنم بايد دست حاجت به سوى تو و امثال تو دراز كنم.
من در طلب رزق مى روم تا احتياج خود را از ديگران سلب كنم. وقتى بايد از رسيدن مرگ هراسان باشم كه در حال معصيت و خلافكارى و تخلف از فرمان الهى باشم نه در چنين حالى كه در حال اطاعت امر حق هستم و او مرا موظف كرده بار دوش ديگران نباشم و رزق خود را خودم تحصيل كنم.
زاهد گفت عجب اشتباهى كرده بودم. اكنون متوجه شدم كه من روش غلطى را مى پيموده ام و احتياج كاملى به نصيحت داشته ام.(۸)
سيره اخلاقي امام باقر(ع)
روايات بسياري از ائمه اطهار و رسول اکرم تصريح مي کنند که اخلاق نيکو بخش عمده ايي از دينداري است. و حتي نبي مکرم اسلام(ص)، در حديثي يادآوري کرده اند که ايشان براي تکميل مکارم اخلاقي مبعوث شده اند.(۹)
اخلاق نيکو در کنار ايمان به خداوند و روز حساب ، اقامه نماز، پرداخت زکات و انفاق مال در راه خدا و شکيبايي در مصايب از صفات برجسته نيکوکاران، راستگويان و پرهيزگاران است.(۱۰)
جامعه اسلامي آنگاه بر راه درست گام برميدارد و آن زمان شايسته اين صفت( اسلامي) خواهد بود که بيش از هميشه بر طريق اخلاق انساني گام بردارد؛ چون موازين اخلاقي براي فرد همچون قوانين براي جامعه است. جامعه بيقانون با انسان بياخلاق برابر است. هر دو برآشفته، غيرقابل اعتماد و راکداند و هر دو رو به سوي قهقرا خواهند رفت.
بهتر آن است با توجه به روزهايي چنين خوش که شادي را از ميلاد امام محمد باقر به عاريت گرفته است، به اين اصل اساسي در سخنان عالم خاندان علم و امامت امام محمد باقرعليهالسلام بپردازيم.
نيکوگفتاري با ديگران
بهترين چيزي را که دوست داريد درباره شما بگويند ، درباره مردم بگوييد. (۱۱)
امام محمد باقر ـ عليهالسلام ـ پنج نکته را سفارش فرموده اند:
اگر مورد ستم واقع شدي ستم مکن.
اگر به تو خيانت کردند خيانت مکن.
اگر تکذيبت کردند خشمگين مشو.
اگر مدحت کنند شاد مشو.
اگر نکوهشت کنند بي تابي مکن. (۱۲)
اين نکات را نه تنها شکيبايي که استقامت بزرگ مي توان ناميد. مردمي که در مناسبات متقابل با يکديگر اين موارد را رعايت کند: حقوق ديگران را مانند حقوق خود محترم داشته بر آن دل بسوزانند، فروتني را پيشه خويش ساخته از غرور و جدال بپرهيزند و درکنار اين سه شکيبايي به خرج دهند مطمئناً درِ دنيايي زيبا و جامعه اي سالم را به روي خويش خواهند گشود و پس از آن ما ناظر مشاجره و برخوردهاي رانندگان درخيابان ها، مردم در صف ارزاق و ديگر صحنه هاي دل آزار نخواهيم بود.
اميد است با بهره گيري از سيره اين امام همام در همه مراحل زندگي، يك زندگي سالم، همراه با روشن بيني و بصيرت بنا كنيم. و با زمينه سازي و انتظار ظهور حجت راه را براي تشكيل حكومت عدل الهي هموار سازيم.
پي نوشتها
۱- لسان الغيب، خواجه شمس الدين محمد، حافظ شيرازي.
۲- ر.ك: امام باقرعليهالسلام بنيانگذار نهضت فكري ـ فرهنگي تشيع، حجتالاسلام علي اصغر صرفهجو، مقاله، تبيان.
۳- رجال كشي، ص ۱۲۵.
۴- همان، ص ۱۲۵.
۵- فروع کافي، ج ۴ ص ۶۲، ح ۱.
۶- بررسي بنيانهاي اخلاقي و سياسي درسيره امام محمدباقر(ع)، ح.طاهري، مقالات، تبيان.
۷- امير مؤمنان(ع): من احبنا فليعمل بعملنا و ليتجنب الورع،هر که مارا دوست ميدارد بايد چون رفتار ما عمل کند و جامه پارسايي در بر گيرد. غررالحکم :حديث۸۴۸۳.
۸- ر.ك : سيرهى علمى امام محمد باقرعليهالسلام، مقاله، پايگاه ويژه امام باقرعليهالسلام، http://emambagher.heyatblog.net/.
۹- رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ(ص) بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج۶۷، ص: ۳۷۳.
۱۰- اشاره به آيه ۱۷۷ سوره بقره.
۱۱- بحارالانوار ، دار احياء الترا العربي ، ج ۶۵، ص ۱۵۲.
۱۲- بحارالانوار ، دار احياء الترا العربي ، ج ۷۵، ص ۱۶۷.
هدف از خبرسازی درباره توافق پنهانی ایران و آمریکا چیست؟
1- نخستین فرضیه این است که مخاطب مقاله نیویورک تایمز اساسا مقام های دولتی یا رسمی در ایران نیستند بلکه هدف مردم ایران است. این فرضیه ارزیابی می کند که امریکایی ها می خواهند این پیام را به مردم ایران برسانند که نظام به سبب سنگین شدن فشارها وارد نوعی تعامل مخفی و اعلام نشده با امریکا شده است. هدف از این پروژه عملیات روانی هم این است که طرفداران خط سازش در ایران –که اخیرا به توافقاتی با امریکا دست یافته اند- جرئت بیشتری در بیان مواضع خود پیدا کنند.
2- فرضیه دوم این است که امریکایی ها می خواهند واکنش ایران به پیشنهاد مذاکره مستقیم پس از انتخابات 16 مهر (6 اکتبر) را تست کنند. برخی خبرها نشان دهنده ان است که امریکایی ها پیشنهاد هسته ای خود را بازنگری کرده و در حال آماده شدن برای ارائه پیشنهاد مذاکراتی جدید به ایران هستند. روزنامه نیویورک تایمز که اکنون خبر از توافق محرمانه ایران و امریکا درباره مذاکره مستقیم داده، چندی پیش خبر تدوین یک پیشنهاد جدید خطاب به ایران را تایید کرده بود. به نظرمی رسد برای امریکایی ها بسیار مهم است که بدانند اگر یک پیشنهاد مذاکره مستقیم به ایران ارائه کنند ایران چگونه با آن برخورد خواهد کرد و خبرسازی نیویورک تایمز هم با همین هدف انجام شده است. ایران تا کنون و در تمام ادوار مذاکرات با 1+5، پیشنهادهای پی در پی امریکا برای مذاکره مستقیم را رد کرده است. استدلال ایران همواره این بوده است که باید در موضع امریکا درون گروه 1+5، تغییری ببیند تا آن وقت موضوع مذاکره دو جانبه قابل بررسی باشد.
3- فرضیه سوم این است که امریکایی ها درصدد ایجاد اختلاف درون ایران هستند. مقاله نیویورک تایمز طوری نوشته شده که گویی کسانی بدون جلب موافقت نهایی رهبر معظم انقلاب با امریکا درباره مذاکرات مستقیم توافق کرده اند. برخی کارشناسان می گویند این شیوه نگارش، نشان دهنده آن است که امریکایی ها می خواهند بگویند کسانی در ایران به طور خودسرانه بحث مذاکره با امریکا را بدون جلب نظر سران عالی نظام پیگیری می کنند.
مردی که دوست دارد کشور را بحرانی نشان دهد
هامون به نقل از بولتن نیوز:
"مرد بحران"! این اصطلاحی است که حتما در این روزها بسیار شنیده و دیده اید. مرد بحران کلید واژه ای است که خانواده و طرفداران هاشمی (البته شاید به دستور خودش) بر او نهاده اند.
به گزارش بولتن، حلقه پیرامون هاشمی که گویا یکی از کارهای دائم و همیشگی شان، فعالیت های عجیب و غریب در زمان انتخابات است، با نزدیک شدن دوباره به انتخابات ریاست جمهوری، به فعالیت های بیشتری مبادرت ورزیده اند.
اصطلاح "دولت وحدت ملی"، اصصلاحی بود که از دوره قبل انتخابات ریاست جمهوری وارد ادبیات سیاسی کشور شد و البته بلافاصله، کارشناسان و صاحبنظران، چنین موضوعی را مورد انتقاد قرار داده و اساسا گزاره های آن را رد کردند.
حالا چهار سال بعد، یعنی در ایام نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری "یازدهم"، پرده دیگری از این تئاتر به نمایش درآمد: تنها کسی که می تواند کشور را از وضع کنونی نجات داده و "دولت وحدت ملی" را به سرانجام رساند کسی نیست جز "مرد بحران"ها، هاشمی رفسنجانی!
به راستي چه ارتباطی بین "وحدت" و "بحران" وجود دارد؟ آیا اساسا کسی چون هاشمی در این مقطع زمانی، یعنی زمانی که شواهد امر در جامعه گویای آن است که وی با کمترین اقبال عمومی مواجه است (شاهد می خواهید به حضور چند دقیقه ای او در مجامع عمومی نگاه کنید که چگونه با واکنش مردمی مواجه شده) می تواند اقدامی در خور و مناسب منافع ملی انجام دهد؟
از سویی دیگر، پیش شرط پذیرش اصطلاحاتی چون "دولت وحدت ملی" و "مرد بحران" آن است که بپذیریم در کشور با "عدم وحدت" و "عدم امنیت" مواجه ایم. آیا به راستی این گزاره ها درست است؟ آیا کشور با مشکلی به نام "عدم وحدت" روبروست؟
بلی، اگر منظور از عدم وحدت، عدم وحدت سیاسیون باشد، این امر درست است. و البته سوال ديگری که در همین زمینه به ذهن می رسد این است که منظور از عدم وحدت در سیاسیون به چه معناست؟ آیا منظور آن است که همه سیاسیون زیر پرچم "یک فرد" گرد هم آیند؟ اگر منظور این است که نه شدنی است و نه اساسا چنین موضوعی عقلانی است. سیاسیون باید در تصمیم گیری های کلان خود دارای "وحدت در اصول" باشند اما اینکه بخواهیم همه از يك نظریه و سلیقه سیاسی پیروی کنند، امکان پذیر نیست. نفس وجود سلائق مختلف سیاسی تا آنجا که وحدت در اصول داشته باشند برای کشور مفید فایده است. پس وحدت سیاسون به این معنا، عقلا قیبح است.
اما اگر منظور از "وحدت ملی"، وحدت در سطح جامعه و مردم است، که همین الان هم وجود دارد. شرکت 85 درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری پیشین، شرکت نزدیک به 65 درصدی مردم در انتخابات مجلس، راهپیمایی های میلیونی مردم در مناسباتی چون روز قدس و 22 بهمن و حماسه 40 میلیونی مردم در 9 دی همه و همه جلوه هایی از وحدت ملی است.
مساله "بحران" هم به همین نحو. اینکه کشور با یک سری مشکلات روبروست که در آن شکی نیست. و اصلا کدام نظام سیاسی و کشوری است که با مشکل مواجه نباشد. اما اینکه این "مشکل" را "بحران" بنامیم، یقینا امری برساخته است. "بحران" در ادبیات سیاسی تعریف خاص خود را دارد که حداقل با وضع موجود، سنخیتی ندارد. مگر اینکه مراد از "مرد بحران" را "ایجاد بحران" بدانیم. که در آن صورت حتی می توان برای آن شواهد و مستنداتی را هم آورد:
هم اوست که با بیان دیدگاهها اخیر خود در برگزاری انتخابات قانونی و آزاد درصدد جا انداختن این موضوع به جای کلید واژه تقلب با توجه به تمام شدن تاریخ مصرف آن دارد. و هم اوست که در دیدارهای خود با نظریه "فرایند تلاش آمریکا برای تبدیل نارضایتی های اقتصادی به نا امنی" همراه شده و ملاقات کنندگان را به وضعیتی سوق می دهد که مسئولین در مقابل فشارهای تحریم های غرب منفعل هستند و انگیزه لازم را ندارند.
در آخر یادآور می شود خوب است خانواده وی به جای معرفی او به عنوان مرد بحران، پدر خود را به عنوان مربی خوب برای فرزندان خانواده، تشویق کنند تا کمتر شاهد حضور آنها در کنار زندان و جاهایی از این قبیل باشیم.
خوب است که به ایشان یادآوری شود که "بالاترین میزان تورم" در تاریخ کشور مربوط به زمان ریاست جمهوری اوست. مناسب است یادآوری شود که در زمان ریاست جمهوری ایشان، نرخ ارز صد برابر شد! ( یعنی از 7 تومان به 700 تومان رسید) یعنی ارزش پول ملی یکصد برابر کاهش یافت! و اگر نبود هشدارها و دستورات مقام معظم رهبری، به یک هزار تومان هم می رسید.
بسیار بجاست به این ایشان یادآوری شود که در زمان ریاست جمهوری ایشان، مشکلات اقتصادی به جایی رسید که در شهرهای محروم کشور و نیز در مناطق محروم اطراف تهران، اعتراضات محرومین به اوج خود رسید و بدستور این آقا که الان پرستیژ حقوق بشری می گیرد، "یگان ویژه ضد شورش" با کمک دوستان آلمانی!! تشکیل شد و محرومان را مورد تفقد قرار دادند؟ و همزمان خانواده و کارگزاران وی تجمل گرایی را پیشه نمودند تا جایی که با عتاب و خطاب رهبر عزیز مواجه شدند. خوب است به ایشان یادآوری شود...
اصلا در یک کلام به جناب هاشمی باید یادآوری شود بحرانهایی که کشور در زمان ریاست ایشان با آن روبرو شده در تاریخ این کشور بی نظیر است. و از این بالاتر، بسیاری از بحران های کشور زائیده و پروریده تفکرات و اقدامات هاشمی است. و براستی که چه نام با مسمّایی طرفدارانش بر او نهاده اند: مرد بحران!