حمله حامیان خواننده موهن به سایت شیعه آنلاین
در پی این اقدام، سایت خبری «شیعه آنلاین» جایزه ای 100 هزار دلاری برای کشتن «شاهین نجفی» تعیین کرد که منبع تأمین کننده این مبلغ، یک بانی خیر از یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس عنوان شد.
پس از تعیین این جایزه از سوی سایت «شیعه آنلاین» موجی از انتقادات، حملات و فحاشی ها علیه این سایت در سایت های ضد انقلاب مانند "بالاترین" و "آزادگی" به راه افتاد. ساعاتی بعد نیز این سایت از دسترس کاربران اینترنتی خارج شد.
گفتنی است شب گذشته یکی از کاربران که گویا از حامیان این خواننده توهین آمیز بوده، ایمیلی برای ما ارسال کرد و در آن خود را یک هکر حرفه ای معرفی کرد و مدعی شد که تا ساعاتی دیگر سایت شیعه آنلاین را هک خواهد کرد، اما بحمدالله با تلاش بخش فنی سایت، وی موفق به هک کردن نشد اما در عوض با نصب نرم افزاری بر روی سایت، بار ترافیکی زیادی ایجاد کرد و در نتیجه آن شیعه آنلاین از دسترس کاربران خارج شد.
در واقع این فردی که خود را هکر معرفی کرده بار ترافیکی بیشتر از پهنای باند سایت شیعه آنلاین به وجود آورد از همین رو این سایت از دسترس خارج شد. بخش فنی در حال حاضر تلاش است تا حملات این هکر را خنثی کرده و انشاءالله تا ساعاتی دیگر سایت شیعه آنلاین در دسترس کاربران محترم قرار خواهد گرفت.
ضد انقلاب بر سر کیسه های پول اروپایی به جان هم افتادند!
برگزاری کنفرانسی با عنوان " انستیتوی سیاست های خارجی " در استهکلم سوئد، بار دیگر محلی برای نمایش اختلافات عمیق اپوزیسیون و افشاگری هايشان علیه یکدیگر شد.
ماجرا از آن قرار بود که موسسه ای در سوئد که با هدف جمع آوری اطلاعات درخصوص مسائل داخلی کشورهای خاورمیانه با هدف جاسوسي شکل گرفته از "تریتا پارسی" موسس گروه به اصطلاح حقوق بشری " نیاک " که در واقع علیه جمهوری اسلامی تبلیغ می کند، دعوت کرد تا در کنفرانسی که به بررسی وضعیت ایران پس از تهدیدات امریکا و اسرائیل و حمله نظامی به آن مي پرداخت، صحبت کند.
"پارسی" رئیس کنونی شورای ملی ایرانیان آمریکا در زمان فتنه 88 تمام سعی خود را برای به قدرت رسیدن عاملين غرب در ایران به کار بست ، اما وجود رقیبان جدی در خارج از کشور سبب شد تا او از نزدیک شدن به مراکز قدرت و ثروت سرويس هاي خارجی باز بماند. به طوری که پس از دعوت به استکهلم سوئد این دعوت با ناراحتی و اعتراض دیگر اپوزیسیون از جمله سلطنت طلبها و حزبی با عنوان" کمونیست کارگری" مواجه شد.
گروه های معترض تحت عنوان اینکه تریتا پارسی و شورای ایرانیان آمریکایی برای جمهوری اسلامی لابی گری می کنند و خواستار بقای آن هستند نامه هایی را به این انستیتو و همچنین وزارت امورخارجه سوئد نوشتند و خواستار لغو این سمینار شدند تا بلکه بتوانند از نفوذ بیشتر گروه " نیاک " و بدست آوردن منابع مالی بیشتر در کشور سوئد جلوگیری کنند اما با نفوذ نیاک این تلاش و پیگیری به مقصود نرسید.
پس از شکست در این حرکت، سلطنت طلبها و حزب کمونیست کارگری که خود را از رسیدن به منابع حمایتی ضد ایران دورتر می دیدند با حضور در محل برگزاری این کنفرانس با شعار و اعتراض علیه " نیاک " سعی کردند تا این مراسم را بهم بریزند.
امید دانا از محکومین فتنه 88 نزدیک به جریان سلطنت طلبها در وبلاگش نوشته است : " تریتا پارسی لابیست جمهوری اسلامی می باشد که برای مذاکره با نمایندگان پارلمان سوئد به شهر استکهلم آمده و در تحت شرایط بسیار امنیتی سخنرانی خود را انجام داد .ما در پشت درهای این کنفرانس علیه نیاک و تریتا پارسی تجمع کرده ایم .
"سیامک بهاری " ضد انقلاب مرتبط با حزب کمونیست کارگری نیز اظهار داشت :" دلایل و مدارکی برای اثبات فساد مالی گسترده تریتا پارسی و شورای ملی ایرانیان امریکا وجوددارد."
این افشاگری ها چندی پیش نیز از طرف "حسن داعی" ضد انقلاب نزدیک به جریان سازمان مجاهدین ( منافقین ) تکرار شده بود. این گونه موضع گیری ها علیه نیاک باعث شد که " تریتا پارسی " نیز در این کنفرانس، بارها از سازمان مجاهدین ( منافقین ) با عنوان یک گروهک تروریستی نام ببرد و آنان را محکوم کند.
کیهان خبر داد؛ برنامه ریزی ارتش آمریکا برای حمله اتمی به مکه و مدینه
افسران نظامی آمریکا در دوره های نظامی برای «جنگ تمام عیار علیه اسلام» آموزش می بینند و از جمله به آنها گفته می شود که در صورت لزوم باید با بمباران اتمی به شهرهای مقدس مسلمانان یعنی مکه و مدینه حمله کرد یا تمام جمعیت مسلمانان حتی غیرنظامیان را نابود کرد.
کیهان نوشت: این موضوع اخیر از سوی یکی از افسران شرکت کننده در کالج ستاد مشترک ارتش در نولفورک ویرجینا فاش شده است.
به گزارش آسوشیتدپرس، ارتش آمریکا در برخی دوره های آموزش نظامی خود اسلام را به عنوان دشمن معرفی کرده و به افسران خود می آموزد که اسلام به طور کلی دشمن آمریکاست. در این دوره ها پیشنهاد قتل عامی مانند هیروشیما برای از بین بردن شهرهای مقدس اسلامی مکه و مدینه مطرح شده است.
این دوره موسوم به «دیدگاه اسلام و رادیکالیسم اسلامی» از سال 2004 میلادی تاکنون پنج بار در سال ارائه شده و در هر دوره حدود 20 افسر مشارکت داشته اند.ارتش آمریکا در پی اعتراضات گسترده در اواخر آوریل مجبور به حذف این دوره شد.
به گزارش آسوشیتدپرس، سرهنگ متیو دالی از مدرسان ارتش آمریکا سال گذشته به ترویج ایده های کاملا ضداسلامی مشغول بوده و هنوز هم در دانشکده ستاد مشترک ارتش آمریکا تدریس می کند. او می گوید در صورت لزوم باید حملات اتمی به هیروشیما و ناکازاکی را علیه مکه و مدینه ترتیب داد و این شهرها را ویران کرد(!)
در این دوره آموزشی به افسران گفته می شد چیزی به نام اسلام میانه رو وجود ندارد و شما باید به اسلام به چشم دشمن نگاه کنید.
فتوای رهبر ایران درباره مسائلهستهای بسیارمهم و اعتمادآفرين است
نخست وزیر اسبق فرانسه گفت: فتوای رهبر انقلاب اسلامي در مورد حرام بودن تولید و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی حائز اهميت و اعتماد آفرين است.
ميشل روكار نخست وزير اسبق فرانسه در نشست خبر ويژه گفتگوي خبري شب گذشته با اشاره به پيروزي حزب سوسياليست فرانسه پس از 17 سال گفت: پيروزي جناح چپ اولين بار پس از 17 سال دوباره رخ داد و دلايل آن متنوع است.
قبل از هر چيز بايد به نگراني آحاد مختلف فرانسه از آينده خود اشاره كرد چرا كه اين كشور در وضعيت بحراني اقتصادي به سر مي برد كه اين وضعيت وابسته به سردرگمي بحران جهاني اقتصادي است و باعث افزايش بيكاري شده است.
وي در ادامه تصريح كرد: احساس عمومي مردم فرانسه اين بود كه دولت ساركوزي توانايي و كارآيي لازم را ندارد و اين در حالي است كه تفاوت آرا ميان دو كانديدا تنها دو درصد بود اما درنهايت نتيجه انتخاب اولاند، نشان دهنده اعتماد مردم به حزب و ائتلاف ديگري غير از محافظه كار بود.
نخست وزير اسبق فرانسه ادامه داد: در دوران اولاند شاهد تحول در سياست داخلي در زمينه هاي آموزشي قضايي و اقتصادي خواهيم بود و سرمايه گذاري هاي جديدي در جهت مبارزه با بيكاري صورت خواهد گرفت، اما در سياست خارجي شاهد تفاوت چنداني نخواهيم بود چرا كه هدف كشورهاي منطقه يورو حفظ وحدت است و اين در حالي است كه بحران اقتصادي كشورهاي منطقه را تهديد ميكند و اين موضوع ساده اي نيست.
* تغييرات در سياست داخلي فرانسه بارزتر خواهد بود
اين فعال سياسي اظهار داشت: تغييراتي در دولت جديد اولاند ايجاد خواهد شد اما اين تغييرات در سياست اجتماعي و داخلي بارزتر است.
روكار همچنين افزود: اولويت سياست خارجي فرانسه مستحكم كردن پايه هاي اتحاديه اروپا بوده و كشورهاي 1+5 در قبال ايران موضعي واحد اتخاذ مي كنند.
نخست وزير اسبق فرانسه با اشاره به روابط كشورش با آلمان و سياست رياضت قتصادي در دوران ساركوزي و تغيرات اين سياست در دوران اولاند گفت: نبايد فراموش كرد كه اروپا ادغام شده و با اين ادغام يشرفت كرده و هيچ كشوري نمي تواند سياست خاص خود را داشته باشد و بايد با هم هماهنگ باشد علاوه بر اين مشكلي كه حائز اهميت است مشكل جهاني است كه گريبانگير برخي كشورهاي اروپايي شده است.
نخست وزير اسبق فرانسه اظهار داشت: بايد تفكرات جديدي بين آلمان و فرانسه داشته باشيم؛ عقيده آلمان خرج كمتر و فرانسه سرمايه گذاري عمومي است و فرانسه بر اين باور است كه سرمايه گذاري عمومي را بايد افزايش داد تا هزينه عمومي بيشتر و رشد اقتصادي شكوفا شود.
وي ادامه داد: ما به دنبال انسجام اقتصادي در اروپا هستيم؛ اقتصاد جهان و اروپا به اين صورت نمي تواند ادامه پيدا كند و با خطر جدي مواجه خواهد شد كشورهايي كه وام مي دهند معتقدند بايد رشد اقتصادي مطلوبي داشته باشند تا امكان بازپرداخت بدهي ها وجود داشته باشد.
روكار اروپاي جديد با سياست سوسياليستي را اين گونه توصيف كرد: مردم در انتخابات فرانسه نشان دادند كه كاهش قدرت خريد خود را قبول نمي كنند و مديريت بحران را نمي پذيرند و بايد براي اين راه حل ديگري يافت.
* گروه 1+5 در تلاش براي دنبال كردن يك موضع واحد در نشست بغداد هستند
وی افزود: کشورهای گروه 1+5 نیز سعی خواهند کرد در نشست بغداد یک موضع واحد را دنبال کنند.
روکار با اشاره به همپیمانی فرانسه در خصوص حمله به افغانستان گفت: ما 70 سال است که متحد آمریکا هستیم. منطقی بود که در موضوع افغانستان با آنها همراهی کنیم، اما اولاند اعلام کرده است که فرانسه در سال 2012 نیروهای خود را از افغانستان خارج می کند.
نخست وزیر اسبق فرانسه درباره این که سارکوزی پیرو سیاست های آمریکا بوده است، تصریح کرد: ما پیرو آمریکا نبوده ایم، در زمان لشکر کشی به عراق فرانسه به شدت مخالف بود. وضعیت تغییر پیدا کرده است افغانستان گویای این امر است. شاهد جهان جدید هستیم دیگر کشورها در حال جنگ برای اثبات خود نیستند و به دوستان خود در ایران اعلام می کنم که دنیا در حال تغییر است و هیچ کشوری نمی تواند با توسل به زور بر دیگران تسلط داشته باشد.
وی افزود: 1+5 به دنبال دستیابی به توافق است، آمریکایيها کمتر اهل گفتگو هستند ولی دیگر نتیجه ای ندارد، چرا که دیگر از نظر مالی توجیه ندارد و دلار با تهدیدات زیادی مواجه است.
روکار گفت: دولت ایران از من دعوت کرد و من پذیرفتم که بیایم، اما حامل پیامی از سوی اولاند نیستم.
وی در خصوص نشست بغداد گفت: کنفرانس بغداد فرصت بسیار خوبی است که همه کشورها بدانند که به دنبال چه هستند. فتوای رهبر انقلاب ایران در خصوص حرام بودن تولید و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی بسیار مهم است و می تواند اعتماد بیشتری را ایجاد کند.
روکار خاطر نشان کرد: باید نسبت به جامعه جهانی وفادار بمانیم که مسائل دچار تناقضی نشود و از مذاکرات بغداد توافقی کسب شود.
نخست وزير سابق فرانسه با اشاره به پيروي بي چون و چراي ساركوزي از سياست هاي آمريكا گفت: فرانسه در افغانستان حاضر است چون ما متحد انگليس و آمريكا هستيم و اين اتفاق از جنگ جهاني دوم رخ داده و در 11 سپتامبر 2011 و جنايت تروريستي القاعده به آمريكا ما نمي توانستيم بپذيريم به متحدمان حمله شده و اين يك جنايت محض بود.
نخست وزير سابق فرانسه گفت: ساركوزي در حمله آمريكا به عراق مخالفتي نكرد و به آمريكايي ها گفت اين حركت خوبي نيست و لشكر كشي به عراق ديوانگي است بنابراين فرانسه هيج گاه كاملا متحد واقعي آمريكا نبوده است.
اين فعال سياسي درارتباط با فشار دولت ساركوزي به ايران كه دنباله رو آمريكا بود و تغيير آن در زمان اولاند گفت: اولاند به تنهايي نمي تواند سياستي كه متعلق به جهان است را تغيير دهد اما در جهان بايد به تفاهم برسيم آمريكا كه بزرگترين قدرت نظامي جهان است در واقع مسئوليت را برعهده گرفته كه مانع از وضعيت مصيبت بار در جهان شود.
روكار در ارتباط با هشت سال جنگ تحميلي بر ايران گفت: هر دوكشور ايران و عراق تلفات زيادي داده اند و و اين بسيار وحشتناك بود؛ اين در حالي بود كه صدام نظر مثبت جامع جهاني را جلب كرده بود.
انتقام گیری سیاسی VOA از مرجعیت دینی
حجم تخریب و توهین رسانه دولتی آمریکا و شبکه های همسو، مرزبانان کیان اسلام و تشیع را نشانه رفته است.
تلویزیون دولتی "صدای آمریکا" (voa) در روزهای گذشته بخش قابل توجهی از برنامه های خود را به حمایت و پشتیبانی از اقدام هتاکانه "شاهین نجفی" خواننده مبتذل رپ، اختصاص داده است. حمایت شدیدی که تا حد ممکن در سرویس های مختلف جام نیوز به آن پرداخته شده است.
به گزارش جام نیوز، اما نکته دیگری که در این میان نباید نادیده گرفته شود، حجم تخریب و توهینی است که به این بهانه در رسانه دولتی آمریکا و شبکه های همسو، مرجعیت بیدار و روحانیت آگاه -به عنوان مرزبانان کیان اسلام و تشیع- را نشانه رفته است.
در همین رابطه، شبکه صدای آمریکا علیرغم وقوف به جایگاه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی -مدظله- ، به خاطر فتوای معظم له مبنی بر ارتداد توهین کنندگان به ساحت امامت و ولایت، در جایی ایشان را "یکی از معممین قم" [!] می خواند و در جایی دیگر از زبان به اصطلاح کارشناس خود عنوان می کند: «آقای صافی گلپایگانی یکی از آیت الله های سنتی هستند.»
در حالی که همین به اصطلاح کارشناس، با بی بهرگی از ساده ترین و کمترین آگاهی های عقیدتی و دینی، امام هادی(ع) را امام "یازدهم" [!] شیعیان معرفی می کند.
"علیرضا نوری زاده" جاسوس سرویس امنیتی انگلیس (MI6) و پای ثابت صدای آمریکا نیز در فرصتی دیگر، روشنفکران داخلی و خارجی را به مقابله با فتوای آیت الله العظمی صافی گلپایگانی فراخواند. او ضمن برآشفتگی از حکم فقهی معظم له، ایشان را "یک ملای معمولی" [!] توصیف کرد و فی المجلس به طرح شایعاتی سخیف در جهت تخریب وجهه این مرجع دینی مبادرت ورزید که جام نیوز به جهت مراعات حریم اخلاق و ادب، از بازنشر جزئیات بی ارزش آن معذور است.
اما روی دیگر این شارلاتانیزم رسانه ای، بها دادن به روحانی نماهایی است که با عوام فریبی، فتنه انگیزی و ترویج انگاره های التقاطی، تلاش می کنند در صفوف متحد امت اسلامی تفرقه بیفکنند و انحراف بیافرینند.
به عنوان نمونه، در اغلب مواردی از این دست، یکی از همین روحانی نماها یعنی "حسین کاظمینی بروجردی" را -که صریحا به سوءاستفاده از باورهای مذهبی و عواطف دینی مردم با نیت وصول به مطامع جاه طلبانه خود، اقرار نموده است- به عنوان "مرجع شیعه" مطرح کرده و دائما از نامبرده با لقب "آیت الله" یاد می کنند.
در جریان اخیر نیز رسانه تحت مدیریت وزارت خارجه آمریکا کسانی مثل محسن کدیور و کاظمینی بروجردی را در مقابل آیت الله العظمی صافی گلپایگانی -حفظه الله- قرار می دهد؛ غافل از اینکه در باور ایمانی مردم متدین ایران: «مرد اگر هست بجز عالم ربانی نیست.»
مجلس حرمت دارد؛ کواکبیان بداخلاقی کرد
موسی قربانی به خبرنگار پارلمانی «بی باک» گفت: بنده انتقادی را مطرح کردم که آقای کواکبیان خواست اظهار فضل کند اما متاسفانه ایشان مطالب بی ادبانه ای را از بلندگوی مجلس مطرح کردند که به هیچ وجه در شان مجلس و نمایندگان نبود.
به گزارش سرویس سیاسی بی باک، چند روز پیش خبری تحت عنوان " فحاشی و معرکه گیری کوچک زاده در رستوران مجلس" توسط برخی سایتهای خبری منتشر شد که از همان ابتدا برای کسانیکه کمترین اطلاعاتی درباره قوانین مجلس داشتند، کذب بودن آن پر واضح بود و بیشتر شبیه به یک عقده گشایی سیاسی و شخصی برخی رسانه ها و بعضا برای جذب مخاطب صورت گرفته بود زیرا این خبر کذب در حالی در سطح وسیعی منتشر شد که طبق مقررات مجلس هیچ خبرنگاری حق ورود به سالن غذاخوری مجلس را ندارد حال چگونه یک خبرنگار در سالن غذاخوری قصد مصاحبه با کوچک زاده داشته و نهایتا کار به دعوا کشیده شده است؟!
بنابرگزارشات رسیده به خبرنگار ما واقعیت چیز دیگری بود و این خبر کذب ماجرایی دیگر داشت که همان فحاشی مهمان علی رضا محجوب به دکتر مهدی کوچک زاده به عنوان یکی از منتخبان مردم تهران داشت. مهمانی که نه حرمت منتخب مردم را رعایت کرد و نه صداقت حداقلی در نقل اخبار و گزارشات و قوانین مجلس را و بعد از بیرون آمدن از مجلس نیز اوج بداخلاقی خویش را در انتشار خبری کذب صورت داد که کوچک زاده نیز در واکنش به آن طی یادداشتی نوشت: « البته هر عاقلی همین مطلب دروغ ... که دهها سایت آنرا منتشر نمودند را با دقت بخواند چندین دروغ و داستانسرایی و نیز بغض و کینه نسبت به اینجانب را در آن ملاحظه می کند. ... در خاتمه اعلام می دارم، از آنجا که این بگو مگوها و درگیری ها را به حال اهداف مقدسی که از نمایندگی مردم دارم مضر می دانم از این پس به هر ادعایی که علیه اینجانب منتشر شود یک جمله بیشتر عرضه نمی دارم و آن اینست که "هرکس تهمتی را به اینجانب روا دارد در صورتیکه صوت آن را منتشر نکند خود مستحق همه آن چیزی است که بیان داشته " ! همان مطلبی که در مجلس هفتم در پاسخ هتاکی ها و دروغپردازیهای روزنامه های باصطلاح اصلاح طلب شرق و اعتماد و اعتماد ملی و . . . بیان داشتم. و حساب را به روز قیامت وا می گذارم. »
اما نکته اینجاست که اگر این رسانه ها مدعی هستند، صرفا بخاطر ترویج اخلاق و نهی از منکر گرفتار چنین اشتباه فاحش و کذبی شده اند، چگونه آنها در قبال برخی فحاشی ها و بداخلاقی های مسلم مجلس به یکبار به کما می روند؟! چگونه فحاشی های علی مطهری که نه تنها از بلندگوی مجلس پخش شد بلکه مردم سراسر ایران نیز بصورت زنده الفاظ هتاکانه وی را شنیدند، در این صنف رسانه ها بایکوت شد و دیگر اینکه چگونه هتاکی های کواکبیان به نماینده مردم قائنات در جلسه دیروز مجلس با بایکوت و تحریف برخی رسانه ها روبرو شد.
نمایی از زورآزمایی اخلاقی دو نماینده مجلس!
در جریان رسیدگی مجلس شورای اسلامی به جزئیات لایحه بودجه 1391 کل کشور، مصطفی کواکبیان و موسی قربانی نمایندگان سمنان و قائنات بر سر این موضوع دقایقی درگیری لفظی پیدا کردند که در پی آن برای دقایقی فضای صحن علنی تا حدودی متشنج شد.
با در دستور قرار گرفتن بخش مربوط به سازمان امور مالیاتی، مطصفی کواکبیان پیشنهاد حذف این جزء را مطرح کرد و پس از او موسی قربانی در سخنانی ضمن خطاب قرار دادن کواکبیان گفت: بهتر است آقای کواکبیان در ابتدا موضوع را بخواند و سپس اظهارنظر کند و پیشنهاد حذف دهد که این گفته با واکنش کواکبیان و درخواست وی برای تذکر به وی و جنگ لفظی میان این دو مواجه شد.
کواکبیان مجبور شد در دفاع از خود و اینکه سوادش از موسی قربانی بیشتر است دقایقی وقت مجلس را صرف فحاشی علیه موسی قربانی کند.
در همین راستا حجت الاسلام قربانی درباره اتفاقات روز گذشته مجلس به خبرنگار پارلمانی « بی باک » گفت: بنده انتقادی را مطرح کردم که آقای کواکبیان خواست اظهار فضل کند اما متاسفانه ایشان مطالب بی ادبانه ای را از بلندگوی مجلس مطرح کردند که به هیچ وجه در شان مجلس و نمایندگان نبود.
گفتنی است، اظهارات عجیب مصطفی کواکبیان نماینده مردم سمنان و عضو فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی خطاب به حجتالاسلام موسی قربانی نماینده قائنات در جلسه علنی عصر دیروز و در جریان رسیدگی به جزئیات لایحه بودجه 1391 کل کشور برای دقایقی جلسه علنی مجلس را به حاشیه کشاند و فضای جلسه را تا حدودی متشنج کرد.
مصطفی کواکبیان پیشنهاد حذف جزء در یکی از بندهای بودجه 91 را ارائه داد و پس از او موسی قربانی در سخنانی ضمن خطاب قرار دادن کواکبیان گفت: بهتر است آقای کواکبیان در ابتدا موضوع را بخواند و سپس اظهارنظر کند.
همین سخنان قربانی واکنش شدید کواکبیان را به دنبال داشت و خواستار بیان تذکر ماده 77 آئیننامه داخلی مچلس بود.
محمدرضا باهنر نایب رئیس اول پارلمان که در غیاب لاریجانی ریاست ساعتی از صحن علنی مجلس را به دنبال داشت، ضمن دعوت کواکبیان به آرامش گفت: زمانی که آقای قربانی شروع به صحبت کردن کرد، بنده گفتم آقای قربانی بسیار بحث دقیقی را مطرح میکند البته آقای قربانی بعضی وقتها حرفهای دقیقی میزند.
باهنر برای آرام کردن جو جلسه سه بار زنگ مجلس را به صدا درآورد اما این کار نیز فایدهای نداشت و کواکبیان همچنان داد می زد و به ناچار باهنر اجازه صحبت کردن از بلندگوی مجلس را به کواکبیان داد.
کواکبیان گفت: بنده از رئیس جلسه درباره تغییر نام شهرستان توسط دولت سؤال کردم که آیا تغییر نام شهرستان با مجلس است یا دولت که پاسخی داده نشد اما باید بگویم که بنده دکترا دارم و از آقای قربانی باسوادترم و رئیس فراکسیون دانشگاهیان مجلس هستم و خود آقای قربانی بارها از بنده تلمذ کرده است.
کواکبیان همچنین در خاتمه گفت: از آنجایی که بنده خبط کردم، سعی میکنم سالی یک بار قربانی کنم.
پس از این سخنان کواکبیان موسی قربانی از جای خود برخواست و خواستار بیان تذکر ماده 77 آئیننامه داخلی مجلس شد که باهنر خطاب به وی گفت: آقای کواکبیان هیچ منظوری نداشت و به نظرم همه این گفتوگوها برای شاداب کردن جلسه مطرح میشود و بهتر این داستانها را بیخودی کش ندهید.
اما این سخنان باهنر جو مشنج مجلس را ارام نکرد تا اینکه محمدرضا باهنر در جریان این موضوع 3 بار زنگ مجلس را به صدا درآورد تا وکلای ملت بیش از این فضای مجلس را ملتهب نکنند و از نمایندگان خواست که آرام باشند
باهنر همچنین به نمایندگان گفت: خواهش بنده این است که بحث را ادامه ندهید چراکه قطعا ادامه بحث به نفع کسی نیست.
پس از گذشت دقایقی تعدادی از نمایندگان مجلس مصطفی کواکبیان را به سمت صندلی قربانی بردند تا با یکدیگر مصاحفه و روبوسی کنند و این بحث را ادامه ندهند.
سپس باهنر خطاب به نمایندگان گفت: با توجه به اینکه بالاخره کار به مصافحه کشید خواهش بنده این است که جلسه آرام شود و بحثمان را درباره بودجه ادامه دهیم و برادران بزرگوار نیز تشکر میکنم.
سپس ستار هدایتخواه نماینده دنا و بویر احمد در ابتدای سخنان خود برای ارائه توضیحاتی در خصوص یک پیشنهاد، گفت: برادران برای حفظ آرامش مجلس صلواتی ختم کنند.
مهدی هاشمی در راه ایران/رایزنی با هاشمی
یک منبع مطلع با بیان این مطلب به جوان گفت: بعد از رایزنیهای فراوان و تلاش دستگاهای امنیتی و قضایی وی پذیرفته به محض ورود به ایران، خود را در اختیار نیروهای امنیتی قرار دهد. گفته میشود، هاشمی رفسنجانی نیز پذیرفته است که فرزندش پس از ورود به کشور دادگاهی شود. این درحالی است که با توجه حجم قابل توجه پروندههای مستند موجود در دستگاههای امنیتی و مطالبه مردم برای برخورد با وی، راه اعمال نفوذ مجدد در پرونده او عملاً بسته خواهد شد.
ذوقزدگی ضدانقلاب از رای نیاوردن دو نماينده
، در این راستا، یکی از سایت های فتنه گر در گزارشی به ابراز خوشحالی از عدم ورود حسین فدایی، نائب رئیس کمیسیون اصل 90 و پرویز سروری٬ عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس هشتم پرداخت.
سایت اپوزیسیون دیگربان در این باره نوشت: حسین فدایی و پرویز سروری٬ دو نمایندهای که پشت پرده سرکوب اعتراضهای مردمی(فتنه آمریکایی- اسرائیلی) سال ۱۳۸۸ قرار داشتند٬ از ورود به مجلس نهم بازماندند.
به نوشته این سایت، "رسانههای محافظهکار از این نماینده مجلس (فدایی) به عنوان نخستین فرد در جمهوری اسلامی یاد میکنند که اعتراضهای سال ۱۳۸۸ را پیشبینی کرده بود."
در ادامه این گزارش از فدایی به عنوان "سخنگوی غیررسمی سیاستهای استراتژیک نظام جمهوری اسلامی" نام برده شده است.
سایت مذکور همچنین با اشاره به نقش فعال پرویز سروری در مقابله با فتنه 88 نوشته است: پرویز سروری دیگر نماینده مجلس و از سرداران سابق سپاه پاسداران نیز در این دوره از انتخابات به سرنوشت حسین فدایی دچار شده است.
ذوق زدگی ضدانقلاب از عدم موفقیت فدایی و سروری در انتخابات روز جمعه موضوعی طبیعی و واکنشی به نقش اثرگذار این 2 نماینده مطرح مجلس در مقابله به فتنه آمریکایی-صهیونیستی 88 تلقی می شود اما در همین حال برخی محافل و رسانه های داخلی از ناکامی این 2 نماینده ابراز خوشحالی کرده اند که اقدامی قابل تامل به نظر می رسد.
حضرت آيتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یكشنبه) به مدت 2 و نيم ساعت از بيست و پنجمين نمايشگاه بين المللی كتاب بازديد كردند.
کی باید ریخت و پاشهای انتخاباتی را ببینیم؟
فرشته صادقی در وبلاگ "عصر بیگناهی" نوشته است:
وقتش نرسیده قانون انتخابات در ایران به گونه ای بازنویسی شود که هزینههای دقیق هرکاندیدا و محل بودجه تبلیغاتی او کاملا روشن و شفاف اعلام شود تا دیگر شاهد ریخت و پاش های بیحساب و کتاب سبزها در انتخابات ۸۸ و شهردار کنونی تهران در سال ۸۴ و چند روز اخیر جبهه متحد در تهران نباشیم؟ متصدی این موضوع چه کسی خواهد بود؟ دولت یا مجلس؟ و کدام نمایندههای مجلس؟
اپوزیسیون فکاهی با طرح "تک رای به مطهری"
داریوش سجادی در وبلاگ "سخن" نوشت:
مدت هاست که حکایت اپوزیسیون جمهوری اسلامی با درنوردیدن مرزهای تراژدی به سطوح کمدی آن هم در مبتذل ترین شکل ممکن رسیده!
برجسته ترین نمونه در دسترس آن ماجرای پیشنهاد «مهدی خزعلی» بود که قبل از دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، حاملان جنبش سبز را نوید داد که برخلاف دور نخست که ایشان انتخابات را تحریم کرد و تحقیقاً و به شهادت ایشان و جمعی دیگر از متوهمین این تحریم با موفقیت اجرا شد!!! این بار فرمودند: شهروندان تهرانی این بار بجای تحریم، بالاتفاق در انتخابات شرکت کرده اما تنها به «علی مطهری» رای دهند.
منطق این امریه ناظر بر آن بود که حاملان جنبش سبز در تهران در یک رفتار بدون ریسک و خطر و بهداشتی و مدنی روز انتخابات پای صندوق رای حاضر شده و با انباشت آرای خود بنام علی مطهری اولاً نماینده ای که نسبتاً با مواضع ایشان نزدیک است را با آرائی بالا به مجلس می فرستند و ثانیاً با توجه به حجم آرای یحتمل بالای 3 میلیونی (با توجه به جمعیت بالای 3 میلیونی سبزها در تهران به استناد راه پیمائی 25 خرداد 88 و ایضاً با مفروض دانستن این اصل که جمیع آن 3 میلیون سبز گوش به فرمان جناب خزعلی مترصد رسیدن امریه های عملیاتی اند) که به نام مطهری در صندوق ها ریخته خواهد شد جنبش سبز با بهداشتی ترین شکل ممکن دست به یک مانور قدرت مثال زدنی در مقابل حکومت خواهد زد مبنی بر آن که: ما هستیم! خیلی هم هستیم! این هم سندش (آرای مکتسبه علی مطهری)
علی ایحال بعد از این پیشنهاد کورتکس سوز بود که جماعت سبز از یمین و یسار به تکاپو افتادند و عده ای بر له و عده ای بر علیه آن وارد میدان شدند.
ابتدا مسعود بهنود (به استعداد مشاور اعظم اش
ابراهیم نبوی) تواضع به خرج داد و خطاب به امت سبزش فرمود:
امریه قبلی من مبنی
بر تحریم انتخابات حاذقانه نبود و اشتباه کردم اما این بار شرکت در انتخابات و دادن
تک رای به مطهری را تجویز می کنم.
و لابد امت ایشان هم فرمودند: لبیک ـ الهم لبیک!
بعد از آن بود که دومین رهبر اپوزیسیون (مجتبی واحدی) وارد میدان شد اما این بار از موضع مخالفت با طرح مزبور فریاد شماتت خود را بر سر خزعلی کشید که: ای عوام! این چه دستور نابخردانه ای است که داده ای؟ متوجه نیستی که در فردای انتخابات حکومت جمیع آرای میلیونی مطهری را بنام خود و نامزدهای خود واریز کرده و حضور میلیونی مردم در تهران را بنام خود و مشروعیت مردمی خود سند می زند؟
ایضاً مشاهده شد دومین رهبر فرهمند جنبش سبز نیز از پاریس (بابک داد) بمیدان آمد و ضمن آرام باش دادن به توده های میلیونی جنبش سبز در تهران، از موضع مجتبی واحدی زبان شماتت بر خزعلی گشود که: سیاست و مبارزه سیاسی رموز و آئینی دارد نباید چنین ناپخته امت میلیونی سبزها را به حرکت درآورد!
فرض ثابت در جمیع فرمایشات رهبران فرهمند اپوزیسیون در قبال طرح مزبور آن بود که:
ـ جنبش سبز در تهران پایگاهی میلیونی دارد.
ـ
پایگاه میلیونی جنبش سبز گوش بفرمان ایشان مترصد عملیاتند.
ـ طرح مزبور بدلیل
شدت بهداشتی و بی خطر ومدنی بودنش بدون تردید مورد اقبال امت این رهبران قرار گرفته
و حکومت در روز انتخابات زیر گام های میلیونی و خرد کننده سبزها به لرزه خواهد
افتاد.
خلاصه ـ انتخابات برگزار شد و علی مطهری با کسب 380653 رای!!! از میان بالغ بر شش میلیون شهروند حائز شرایط رای دادن در تهران وارد مجلس شد!!!
شیرین ترین بخش این کمدی آنجا بود که مهدی خزعلی در فردای اعلام نتایج انتخابات در وبلاگ خود با اعتماد بنفسی مثال زدنی نوشت:
«این نشان موفقیت طرح " تک رأی " و ثبت یک پیروزی
برای منتقدین و معترضین است.این پیروزی را به فال نیک گرفته و آن را ذخیره تلاش
مدنی گسترده تر برای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری قرار می دهیم.از هم اکنون باید
به فکر سازماندهی و جذب نیرو برای " جبهه آزادی" بود. من صمیمانه از همه دوستانی که
بر خلاف میل باطنی شناسنامه شان را برای ثبت فریاد اعتراض شان ممهور به مهر
انتخابات کردند، سپاسگزارم ... پیروزی از آن ماست»
بر این اساس و با شناخت چنین
اپوزیسیون فکاهی است که همواره گفته ام:
تا اطلاع ثانوی بقای جمهوری اسلامی تضمین شده است و باید آن اپوزیسیون را در دیدن خواب های شیرین و رنگی اش راحت گذاشت!
سرشار: صادق هدایت سنگ فرش خیابانهای پاریس را بوسید
محمدرضا سرشار روز گذشته در نمایشگاه کتاب: صادق هدایت برخلاف آنچه گفته میشود، از وطن و مردم خودش متنفر بود/ در میان نویسندههای معاصر تا این حد شیفتگی به غرب نمیبینیم/ یکی از دوستانش نقل میکند، یک بار که پاریس رفته بود، سنگ فرش خیابان را بوسید.
به گزارش «نسیم»، این نویسنده و منتقد ادبی که روز گذشته در غرفه کانون اندیشه جوان در نمایشگاه کتاب حضور یافته بود در بخشهای دیگری از اظهارات خود افزود:
-در طول این 65 سال از هدایت شبه اسطو ره ای دروغین ساخته اند. در طول سی سالی که از مرگ هدایت می گذرد ده ها برابر کتاب های خود هدایت در باره آثارش کتاب نوشته شده است. این یک جریان کاملا ساخته و پرداخته استکبار است.
- صادق هدایت نویسنده ای معمولی است که از میان آثارش تنها دو سه تای آن ها هنوز قابل خواندن است، سگ ولگرد و داش آکل از آن دسته اند. بقیه ارزش خواندن ندارند. اینکه درباره او زیاد نوشته شده و گفته می شود به خودی خود شاید موضوع مهمی نباشد اما هدایت در طول این سالها به بایگانی کتاب خانه ها سپرده شده است یعنی جوانی به میل خود حاضر نبود هدایت بخواند.
- در دولت اصلاحات عمده کارهای هدایت توسط ناشران تجدید چاپ شد. یک علتش البته این بود که این کتاب ها حق التالیف نداشتند. یک علت دیگرش هم این بود که سا لها برخی کتاب های هدایت اجازه چاپ نداشتند. اما سال 82 زمانی که به یکباره BBC اعلام کرد امسال صدمین سال تولد هدایت است، مرده را دوباره از قبر بیرون کشیدند. عمده کتاب های هدایت در این سال ها خوانده شد.
- هدایت چیز هایی دارد که به کار برخی می آید. یکی از آنها شیفتگی هدایت به فرهنگ و ادبیات فرانسه است. یکی از دوستان او در فرانسه می گوید او یک بار که به پاریس آمد خم شد و سنگ فرش های خیابان را بوسید.
- او فردی بود که به خصوص در سال های پایانی عمرش به شدت شیفته غرب و به طور خاص فرانسه بود و بر خلاف تبلیغی که می شود، به شدت متنفر از وطن و مردم خودش بود. در میان نویسنده های معاصر تا این حد شیفتگی به غرب نمی بینیم. هدایت به همین خاطر پاریس را به عنوان محل خودکشی برگزید. خودکشی هم در شهرتش نقش به سزایی داشت.
- در هدایت نیست انگاری نیز به میزان زیادی موجود است. نویسندگانی زیادی هم نداریم که اینگونه به اسلام تاخته باشند. تقریبا در همه آثارش با بهانه و بی بهانه اهانت و کنایه ای به مسلمان ها دارد. این ها از دلایل شهرت وی هستند و اینکه روشنفکری روی او دست گذاشته است.
- داستان نویسی با آنکه هنری آموختنی است ، آموختنش کار هرکسی نیست. در میان کسانی که داستان نویسی تدریس می کنند نمی توانیم 5 نفر بیابیم که با اطمینان این راه را پیموده باشند. بنابراین کلاسهای داستاننویسی اگر ذوق جوانان را کور نکند خیلی کمکی هم نمی تواند بکند.
- در نسل جوان، ما باید بیشترین تمرکز را روی آموزش داشته باشیم. گفته می شود در هر دوره آموزش هنری مثلا در سطح کارشناسی اگر حتی دو نفر هنرمند بیرون بیاید، آن دوره پر ثمر بوده است. بیشتر دانش آموختگان هنر، کارمند هنر می شوند.
- در دوره های آموزشی مشخص نیست افراد چقدر زمینه های لازم را دارند. در برخی دوره ها که ما داشتیم سعی میکردیم با سخت گیری افراد را وارد کلاس کنیم که نتیجه هم گرفته ایم. یعنی چندین داستان نویس خوب تا کنون داشته ایم که کتاب هایی را منتشر کرده اند یا کتاب هایی را در راه دارند. برخی هم در نقد داستان وارد شده اند که بسیار خوبند. من در نسل جوان امید زیاد می بینم.
- نبودن بوم ایرانی و اسلامی در داستانها ناشی از تجربه ضعیف اجتماعی نویسندگان ما است. نسل نویسنده امروز ما عمدتا از خانواده های مرفه تر بوده اند که به همین دلیل تجربه های اجتماعی عمیق نداشته اند. آنها در بزرگ سالی باید سراغ تجربه های زندگی می رفتند و کسب می کردند. مثلا همینگوی به خواست خودش در دو جنگ جهانی شرکت کرد و سفر ها و داستان های زیادی در زندگی داشت. جک لندن 5 سال ملوان کشتی بود. کسانی که در کودکی درد و تلاطم زیادی داشته اند داستان های بزرگی می نویسند. دلیل عمده اینکه بیشتر داستان های ما درشت بافتند و شخصیت ها یکسان و ضعیفند، نبود تجربه زندگی است.
- در باب کمک به نویسندگان جوان، کتاب «تاملی دیگر در باب داستان» ترجمه محسن سلیمانی انتشارت سوره مهر، یکی هم «درسهایی در باره داستان نویسی» از همان مترجم و انتشارات است. دو جلد کتاب هم خود من در باره داستان نویسی دارم. این کتاب ها به مخاطب کمک می کند و ممکن است تامین کننده نیازهای آموزشی داستان نویسان باشد. خواندن نقد داستان ها هم بسیار مفید است. در مباحث نظری کتاب «رویکردها و نظر های ادبی» آقای زرشناس جزء کتاب های خوب و مرجع است. کتابی دیگر توسط من منتشر شده با نام «ادبیات داستانی ایران پس از انقلاب اسلامی». این کتاب هم درباره نحله ها و جریان های داستان نویسی بعد از نقلاب مفید است.
ایران فضایی از نگاه فضانورد اپوزیسیون
هامون به نقل از جام:
او که به ارزش خودکفایی در زمینه دانش های نوین کاملا واقف است، سعی کرد با تمسخر پیشرفت های بی نظیر متخصصان ایرانی در عرصه های مختلف -به خصوص ورود جمهوری اسلامی به جمع کشورهای دارای توانمندی فضایی و هسته ای- آن ها را مورد خدشه قرار دهد.
نوری زاده سخن خود را با قرائت خبری در مورد پیشرفت های جدید کشورمان در صنعت
هوافضا آغاز کرد و گفت: «رئیس سازمان فضایی ایران از فرستادن موجود زنده به فضا طی
سه ماه آینده خبر داده است. آیا واقعاً ایران نیازمند فرستادن موجود زنده به فضا
است؟!!»
وی در ادامه با لحن خاصی مدعی شد: «گیرم سه تا سوسک و چهار تا مارمولک و
5 تا چیز[!] هم به فضا فرستادید؛ این چه چیزی را ثابت می کند؟ کجای فضا را تسخیر می
کنید وقتی چهارهزارتا ماهواره صبح و شب شما را دارد می بیند؟»
نوری زاده
که جملات فضایی[!] خود را با گزاره های قطعی علمی اشتباه گرفته بود، در
خاتمه اینگونه نتیجه گرفت: «بنابراین بازی های اینچنینی به جای کمک به اقتصاد ملی،
بدتر ضرر می زند؛ کمااینکه دیدیم غنی سازی 20 درصدی ضرر زیادی به اقتصاد ما زد و
پولی که باید صرف تولید می شد، به هدر رفت...»!!!
عجب گرفتاري شديم نه ميشه رأي داد، نه نداد!
پيشنهاد يكي از بازداشت شدگان مبني بر شركت در مرحله دوم انتخابات، هر چند كه فاقد كمترين تأثير براي جريان فتنه سبز بود اما باعث مجادلات تازه در ميان طيف هاي دخيل در فتنه شد.
هامون به نقل از کیهان:
اخيراً مجتبي واحدي مشاور فراري كروبي با اعتراض به پيشنهاد مهدي خزعلي در اين
زمينه تصريح كرده بود كه اين پيشنهاد مانند طرح اسب تروا در راهپيمايي 22 بهمن سال
88 است كه عملاً به سود حاكميت تمام شد. در همين زمينه شبكه بالاترين، پيشنهاد شركت
در مرحله دوم انتخابات را «گل به خودي» عنوان كرد و نوشت: جهت يادآوري آقاي خزعلي
عرض مي كنم كه اصل ادعاي جنبش، عدم اعتماد به سلامت انتخابات بود. حالا هم اگر شما
برويد شركت كنيد، فيلم تهيه و پخش مي كنند و به دنيا نشان مي دهند. اين يعني گل ما
به دروازه خودي!
در همين حال يكي از وبلاگ نويسان وابسته به ضدانقلاب خطاب به
خزعلي نوشته است: ما بايد ياد بگيريم در بازي باخت هم هست و نبايد تسليم شد. آنها
از عدم حضور ما امتياز خواهند گرفت. حال به مسئله اصلي برگرديم حضور يا عدم حضور؟
بايد تصميم گرفت وگرنه همين دوگانگي كه عده اي بروند و عده اي نروند، به نفع حاكميت
و بدترين وضعيت ممكن است.
اما مهدي خزعلي در پاسخ به واحدي و اسب ترواي او تأكيد
مي كند مخالفان از اصلاح طلبان كه در انتخابات مرحله اول شركت كردند، دور خورده
اند. وي مي نويسد: امروز مي بينيم كه حاكميت از عدم حضور ما شاد شده و شاكرند كه
صحنه را خالي كرده ايم. مي خواهم اين بار دلشاد نشوند.
وي مي افزايد: اصلاح
طلبان چه كردند؟ ما كه در سلول انفرادي بوديم، آنان در صندوق هاي رأي بودند و با لب
خاموش رأي دادند، اي كاش قراري مي گذاشتند و در مقابل دوربين ها اعتراض خود را بيان
مي كردند، اي كاش يادي هم از ساكنين اوين مي كردند! نام نمي آورم، اما اكثر رجال
سياسي دوران اصلاحات رأي دادند و شناسنامه خود را منقوش به مهر انتخابات كردند!
آقاي واحدي؛ سنگر تحريم استحكام ندارد، رجال سياسي در صف رأي ايستاده اند و سنگر
تحريم فرو ريخته است.
وي در عين حال برخي مخالفين حضور در انتخابات را متهم به
نفوذي بودن مي كند و مي نويسد: مخالفين حضور در انتخابات از افراد شناسنامه دار
نيستند، گاهي ادبيات برخي مخالفين شباهت زيادي با ادبيات بازجوهاي اوين دارد! روشي
كه براي شكاف در صف منتقدين به كار مي گيرند و بذر شك و ترديد مي افكنند و همه را
نفوذي و عامل معرفي مي كنند، بگونه اي عمل مي كنند كه اعتماد را در ميان غير
خوديها! (به تعبير جناح حاكم) از بين ببرند.
وي يادآور شده است: نمي دانيد
بازجوي من چه مانوري مي داد كه فلاني و فلاني و فلاني راي دادند و آمريكا هم در
موضع ضعف است و ما در اقتدار كامل داخلي و خارجي هستيم. نمي دانيد كه مأمور عمليات
بند 209 كه مرا به دادگاه مي برد، از صف هاي شلوغ رأي و اين كه 4 مسجد رفته است و
نتوانسته رأي دهد و آخر هم 2 ساعت در صف رأي ايستاده چه داد سخني مي داد، نمي دانيد
مسئول دفتر شعبه 26 براي توجيه تأخير خود- كه ساعت 10 صبح سركار آمده بود- مي گفت:
«من مسئول صندوق بودم و تا ساعت 1 نيمه شب ازدحام بود و رأي مي گرفتيم». بگذريم من
نمي خواهم فرصت سوزي كنم و بعد از 33 سال بروم آخر صف تحريميون بايستم، من بسيجي
خيبرم.
خزعلي همچنين در ويدئويي كه در فضاي مجازي منتشر شده مي گويد: اگر اصلاح
طلبان انتخابات مجلس را تحريم كردند، پس چرا صف بستند و راي دادند؟ شناسنامه
روحانيون مبارز را برويد ببينيد، موسوي خوئيني ها، منتجب نيا، بقيه را اسم بياورم،
همه شان رأي دادند.
اصلاح طلبان بدلي از شوراي هماهنگي اخراج مي شوند!
برخي اعضاي شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات كه هماهنگ با سايرين حركت نكردند حكم اخراج از اين شورا را دريافت خواهند كرد!
هامون به نقل از کیهان:
اين خبر را روزنامه زنجيره اي- اجاره اي آرمان عنوان كرد و از قول علي محمد
حاضري نوشت قرار است در جلسه شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات، براي جريان اصلاح طلبان
بدلي تصميم گيري شود.
اين روزنامه با اعلام «جمع آوري اصلاح طلبان بدلي از
ويترين اصلاحات»، آنها را «منفعت طلب»، «تازه به دوران رسيده»، «كساني كه با حضور
در انتخابات مجلس از آرمان هاي اصلاح طلبان عدول كردند»، «افرادي كه با رسانه هاي
رقيب گفت وگو و حرف هاي خوشايند آنها را بيان مي كنند»، «افراد ناپخته»، و «بازيگر
براي اردوگاه» توصيف كرد اما ملاك تمايز اصلاح طلبان واقعي از بدلي را توضيح نداد.
به عبارت ديگر اگر مسئله تحريم انتخابات يا حضور در آن ملاك باشد، علي القاعده
كساني چون خاتمي و موسوي خوئيني ها(مجمع روحانيون) سردسته اصلاح طلبان بدلي خواهند
بود كه بايد از ويترين جبهه اصلاحات كنار گذاشت. از سوي ديگر روزنامه آرمان كه به
فرصت طلبي و بازي ميان حلقه هاي سياسي معروف است، طي چند هفته اخير در زمره محافلي
بود كه به واسطه كساني چون محمد جواد حق شناس از حضور در انتخابات حمايت كرده و
بنابراين جزو بدليجات! محسوب مي شود.
در حالي كه جبهه اصلاحات وضعيتي كاملا
متشتت و سردرگم را طي 6 ماه گذشته پشت سر گذاشت. «آرمان» مي نويسد: گروه هاي بدلي
در چارچوب فعاليت هاي هماهنگ شده اصلاح طلبان[!؟] حركت نمي كنند و چنان وارد گود
رقابت مي شوند كه گويي در غياب اينان اردوگاه اصلاح طلبي ويران خواهد شد.
گويانيوز: بايد بين خدا و جنبش سبز(!) يكي را انتخاب كنيد!
سايت گويانيوز كه به دليل وابستگي به سازمان «سيا» و درج آگهي استخدام براي اين سازمان در ميان اپوزيسيون به «سيانيوز» معروف است در مقاله اي به قلم امير سايه- نام مستعار منوشه امير- طي مقاله اي اعتقاد به خدا، نماز و روزه را «توهين به شعور تك تك مردم ايران و لگدمال كردن شرافت انساني»! دانسته است.
هامون به نقل از کیهان:
اين مقاله ضمن تقدير از مواضع مهدي خزعلي در حمايت از فتنه 88 به بخشي از
اظهارات اخير وي كه در آن گفته بود «... بايد نظام و انقلابم را از دست نامحرمان و
غاصبان نجات دهم» اعتراض كرده و خطاب به وي مي نويسد هدف جنبش سبز(!) سرنگوني همين
نظام اسلامي بود و شما نمي توانيد در همان حال كه خود را طرفدار جنبش سبز(!) مي
دانيد از اعتقاد به «نظام» و «انقلاب» دم بزنيد!
در ادامه اين مقاله به بخش
ديگري از اظهارات مهدي خزعلي كه گفته بود «به لطف خدا و با سوگند به خون ندا و
سهراب و...» اشاره شده و خطاب به وي آمده است «آقاي خزعلي، اگر اعتقادي به خداوند و
نماز و روزه داريد بايد حرفتان را پس بگيريد و پشت سر كشته شدگان بعد از انتخابات
پنهان نشويد و از قول آنها سخن نگوئيد و به شرافت انسان ها، چه قبل و چه بعد از مرگ
احترام بگذاريد»!
مقاله گويانيوز كه به قلم منوشه امير نوشته شده، تعريف دقيقي
از فتنه 88 ارائه كرده است، چرا كه فتنه ياد شده در فاصله كوتاهي بعد از شروع آن از
تمامي مباني ديني و اسلامي عبور كرد و همانگونه كه در مقاله گويانيوز آمده است؛
اعتقاد به خدا و معاد و نماز و روزه نمي تواند با جنبش سبز(!)- فتنه آمريكايي
اسرائيلي 88- همخواني داشته باشد و اين نكته بديهي تر از آن است كه قابل انكار
باشد، اهانت به ساحت مقدس امام حسين(ع)، نفي وجود مبارك حضرت بقيه الله الاعظم-
ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- آتش زدن مسجد، حذف قيد اسلام از گزاره «جمهوري اسلامي
ايران» و ده ها اقدام مشابه ديگر كه حمايت آشكار موسوي و كروبي و خاتمي را در پي
داشت، فقط چند نمونه از مجموعه شواهد و اسنادي است كه جاي كمترين ترديدي در ماهيت
نه فقط غيرديني بلكه ضد اسلامي و ضد ديني فتنه 88 باقي نمي گذارد. بنابراين حاميان
فتنه سبز(!) نمي توانند از يكسو مدعي اعتقاد به خدا و اسلام باشند و از سوي ديگر
كفش مديران بيروني و سران داخلي فتنه آمريكايي اسرائيلي 88 را جفت كنند! برخورد
حقارت آميز افرادي نظير منوشه امير اسرائيلي با اينگونه افراد- كه به يقين از
اعتقادات اسلامي خود دست نكشيده اند- مي تواند و بايد عبرت انگيز و درس آموز
باشد.
زورمان به ايران نمي رسد اما همديگر را كه مي توانيم گاز بگيريم!
با تشديد انتقاد محافل صهيونيستي و احزاب اپوزيسيون، دولت نتانياهو در آستانه انحلال قرار گرفت. همزمان دبير دولت اسرائيل هشدار داد گسترش اظهارات غيرمسئولانه عليه دولت باعث فروپاشي اتحاد جهاني عليه برنامه هسته اي ايران خواهد شد.
هامون به نقل از کیهان:
به دنبال اظهارات تند «يووال ديسكين» رئيس سابق سرويس امنيت داخلي اسرائيل
(شاباك) عليه دولت، چهره هايي نظير شائول موفاز رئيس حزب كاديما كه رهبر اپوزيسيون
دولت نيز محسوب مي شود اعلام كرد عمر دولت نتانياهو به پايان رسيده و او بايد
انتخابات پارلماني زودرس را تا قبل از پايان تابستان اعلام كند. موفاز گفت اگر
نتانياهو رأسا اقدام نكند، اپوزيسيون ناچار خواهد شد طرح انحلال پارلمان را پيش
بكشد. اين در حالي است كه دوره فعلي پارلمان رژيم صهيونيستي يك سال و نيم ديگر يعني
نوامبر سال 2013 تمام مي شود.
علاوه بر شائول موفاز، شلي ياسيموويچ رئيس حزب
كارگر اسرائيل نيز در مصاحبه با راديوي دولتي صريحا گفت «تشكل هاي مخالف بايد براي
سرنگون كردن دولت متحد شوند».
انتقاد از دولت نتانياهو به دنبال اظهارات رئيس
سابق سازمان امنيت داخلي اسرائيل بالا گرفت. يووال ديسكين، نخست وزير و وزيردفاع را
متهم كرد كه در مورد ايران به مردم دروغ مي گويند نتانياهو و ايهود باراك در حدي
نيستند كه بتوانند جنگ عليه ايران را مديريت كنند. متأسفانه بايد بگويم من درباره
ايران صداي پارس كردن هاي بسياري را از دولت اسرائيل مي شنوم اما آنها فقط پارس مي
كنند بي آن كه بتوانند گاز بگيرند.
در همين حال «صوي هاوزر» دبير دولت رژيم
صهيونيستي در واكنش به سخنان ديسكين گفت: شوربختانه برخي از افراد هستند كه با بر
زبان آوردن مطالب غيرمسئولانه موجب مي شوند اتحاد بين المللي براي مبارزه با ايران
هسته اي از هم پاشيده و تضعيف گردد.
به گزارش راديو اسرائيل آقاي هاوزر تاكيد
كرد اكنون مبارزه با برنامه اتمي ايران در صدر برنامه هاي كشور اسرائيل قرار دارد و
بنيامين نتانياهو به طور شبانه روزي مي كوشد كه يك جبهه بين المللي عليه حكومت
ايران تشكيل بدهد.
اين گزارش مي افزايد: سخنان يووال ديسكين و انتقاد شديد او از
نخست وزير و وزير دفاع اسرائيل موجب شد كه اعضاي حزب حاكم «ليكود» در پارلمان
اسرائيل خواهان آن شوند مقامات ارشد كشور بدون كسب اجازه از اداره سانسور نتوانند
اظهارنظري بكنند. «ليكود» در پي انتقادهاي رئيس پيشين «موساد» مئير داگان از سياست
هاي آقاي نتانياهو در قبال ايران و ساير مسائل كشور اين طرح را به «كنست» پيشنهاد
كرده بود ولي اين طرح هنوز تصويب نشده و به صورت قانون در نيامده است.
دويچه وله
نيز گزارش داد دولت نتانياهو به شدت از طرف چهره هاي اپوزيسيون تحت فشار قرار گرفته
است.
خاطر نشان مي شود ديسكين تا ارديبهشت سال گذشته به مدت 6 سال رئيس سرويس
امنيت داخلي اسرائيل بود. مشاوران نتانياهو مي گويند وي به علت اينكه به رياست
سرويس جاسوسي خارجي (موساد) منصوب نشده، اظهارات تند اخير عليه نتانياهو را مطرح
كرده است.
اخيراً مئير داگان رئيس سابق موساد در مصاحبه اي تصريح كرد حاكميت
اسرائيل بر لبه پرتگاه سقوط قرار گرفته اما اين موضوع هيچ ربطي به برنامه هسته اي
ايران ندارد بلكه حاكميت سياسي در اسرائيل از هم پاشيده و بي كفايت شده است. به نظر
مي رسد اظهارات وي با توجه به زلزله سياسي اخير در تل آويو، پيش بيني درستي بوده
است.
گابي اشكنازي رئيس ستاد كل ارتش اسرائيل نيز ديروز به جروزالم پست گفته
است: انقلاب هاي منطقه بهار عربي نيست بلكه طوفاني است كه اسرائيل هرگز آن را پيش
بيني نكرده بود.
پيش از اين هم آوي ويختر از مقامات اطلاعاتي امنيتي رژيم
صهيونيستي انقلاب هاي منطقه را زلزله9 ريشتري تعبير كرده بود.
آمادگي كامل در 18 استان براي برگزاري مرحله دوم انتخابات مجلس
وزير كشور گفت: همه امكانات و تجهيزات مورد نياز تأمين شده و هماهنگي هاي لازم با 18 استان كشور براي برگزاري مرحله دوم انتخابات صورت گرفته است.
هامون به نقل از کیهان:
مصطفي محمدنجار وزير كشور اظهار داشت: ستاد انتخابات، ستادهاي استاني، هيئت هاي
اجرايي و شعب، همه آمادگي و شرايط لازم را براي برگزاري هر چه باشكوه تر اين مرحله
از انتخابات كسب و فراهم كرده اند.
وزير كشور افزود: با آغاز تبليغات نامزدهاي
انتخاباتي كه تا ساعت 8 صبح پنجشنبه 14 ارديبهشت ادامه خواهد داشت، شور و نشاط
انتخاباتي در 33 حوزه انتخابيه مرحله دوم در 18 استان كشور حاكم شده است.
وي
ادامه داد: تاكنون گزارشي كه حاكي از تخلف اثرگذاري باشد، دريافت نكرده ايم و
اميدواريم نامزدها و طرفدارانشان در چند روز باقيمانده، كار تبليغات را مطابق قانون
ادامه دهند تا در پايان مهلت تبليغات، فضا براي انتخاب آگاهانه و هوشمندانه مردم
مهيا شود.
محمدنجار درباره كساني كه نتوانسته اند در مرحله نخست انتخابات شركت
كنند، گفت: اين افراد مي توانند در مرحله دوم در هر يك از 33 حوزه انتخابيه كه رأي
گيري در آن انجام مي شود، شركت و رأي خود را به صندوق بيندازند.
محمدنجار يادآور
شد: اما كساني كه در مرحله نخست در يكي از اين 33 حوزه انتخابيه رأي داده اند،
صرفاً در همان حوزه انتخابيه مرحله اول مي توانند رأي خود را داخل صندوق
بيندازند.
وزير كشور خاطر نشان كرد: آن دسته از رأي اولي ها كه تا 15 ارديبهشت
1391 به سن 18 سال تمام برسند، مي توانند در جمعه اين هفته در دور دوم انتخابات
شركت كنند.
نوری زاده: اگر اوباما پشت مردم ایران ایستاده بود، رژیم سرنگون شده بود
هامون به نقل از جام
نیوز:
«درود بر آمریکا که صدام را سرنگون کرد و درود بر آمریکا به خاطر سرنگون کردن ملا عمر. اما باراک اوباما با کارهای منافقانه اش بسیار به آمریکا لطمه زد. اگر اوباما یک ذره مردانگی داشت و پشت سر مردم ایران ایستاده بود، مردم ایران بدون نیاز به آمریکا و جنگ این رژیم را سرنگون می کردند. و ما می بینیم که در حساب و کتاب های اوباما آقای خامنه ای جایگاه بیشتری دارد تا مردم.»
نوری زاده در بخش دیگری از سخنانش گفت: «من هیچ گاه نگفته ام که با اصلاح طلبان بر سر یک میز نمی نشینم بلکه گفته ام که با شوهر فاطمه حقیقت جو نمی نشینم اما با مجتبی واحدی تا جهنم هم می روم و با سازگارا می نشینم. من با اینها مشکلی ندارم.»
خطاب به نوری زاده باید گفت در مورد اینکه گفتید که حاضرم با مجتبی واحدی به جهنم هم بروم این نکته قابل تأمل است که خوب است شما از سرنوشت حتمی خود و همفکرانتان آگاه هستید و با این حال دست از تضعیف ارزش های دین مبین اسلام و نظام اسلامی بر نمی دارید.
سپاه پاسداران یک تهدید برای نظام استکبار به شمار میآید
هامون به نقل از خبرگزاری
فارس: ابوترابیفرد در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد:
مرزهایی که دشمن مورد تهاجم قرار میدهد، مرزهای فکری، اعتقادی، اخلاقی فیزیکی و
جغرافیایی است و همشه دشمنان ما قبل از آنکه مرزهای جغرافیایی را مورد تهاجم قرار
دهند، مرزهای فکری و اعتقادی جامعه را تخریب و ویران میکنند چراکه اگر در این جنگ
نرم به چیزی دست نیابند، در جنگ سخت موفقیتی به دست نمیآوردند. معاون قوانین مجلس بر همین اساس یادآور شد: در
طول سالها حضور نظام سلطه در کشورهای اسلامی و جهان سوم و آسیا، همیشه این مرزها
فکری و اعتقادی و اخلاقی جامعه بودند که مورد تهاجم قرار گرفتند، بریتانیا دیروز
برای مصادره شبه قاره هند، نیروهای نظامی را بسیج نکرد اما تمام شخصیت این منطقه و
ملت او را با گماشتن یک فرد انگلیسی، اداره کشور را مستقیم به دست عوامل خود مصادره
و پایمال کرد و برای آنان دیگر حیثیتی نگذاشت اما در کشور ما هیچگاه امکان مصادره
ملت و ارزشها را در این سطح نداشتند و ما حتی برای یک ساعت در این کشور شاهد حضور
یک مزدور خارجی نبودیم اما توسط ایادی و نیروهای خود فروخته کشور را در اختیار
گرفتند بدون آنکه یک حرکت نظامی داشته باشند. ابوترابیفرد همچنین متذکر شد: دشمنان بدون آنکه
لشکر کشی داشته باشند رضاخان و فرزندان او و قبل از آنها سلاطین قاجار را به قدرت
رساندند. جنگ نرم و حضور در عرصههای فکری و اعتقادی راه را برای این حضور هموار
کرد از این رو باید خودمان را در هر دو جبهه و صحنه رویارویی با دشمن مجهز و مقتدر
کنیم و امکان موفقیت و پیروزی را از دشمنان سلب و تهدیدات را به فرصتها تبدیل
کنیم. وی با بیان اینکه باید کشور را به جامعه مقتدر و
پیشرو تبدیل کنیم، تصریح کرد: این موضوع امکان ندارد مگر با استفاده از همه
ظرفیتها و قدرتهای خویش. معاون قوانین مجلس در ادامه سخنانش متذکر شد:
شهید مطهری یک شخصیت پیشگام دراین عرصه بود، شهید مطهری با داشتن سرمایههای فکری و
دانش و علم از همه فرصتهای موجود استفاده کرد تا اندوختههای علمی خویش را افزایش
دهد و یکی از وجوه تمایز این شخصیت برجسته عالم اسلام آن است که علمی را فراتر گرفت
که از منفعت بالاتری برخوردار بود همانطور که حضرت امیر (ع) میفرماید: "متقین در
میان همه علوم به دنبال علم نافعتر میگردند". وی با یادآوری اینکه شهید مطهری به خوبی تشخیص
داد حوزه معارف دین مهمترین نیاز است، یادآور شد: موضوع شناسایی و مسئلهشناسی مجهز
شدن به علم لازم برای پاسخ به تهدیدات استکبار جهانی یکی از ویژگیهای این عالم
بزرگوار بود. شهید مطهری به معنای واقعی کلمه یک فیلسوف مهذب و فقیه صالح عادل و
تسلیم در برابر خداوند و دانشمند پاک طینتی بود که جشم و جان و روح خود را پالایش
و آراسته به ارزشهای متعالی کرده بود. "علم در کنار عمل صالح و عقاید استوار شهید مطهری
شخصیت فرزانهای ساخت که توانست گامهای بلندی در عرصههای مختلف کشور بردارد." حجتالاسلام ابوترابی فرد در ادامه سخنانش گفت:
اگر امروز سپاه در کشور میدرخشد و هر کجا حضور دارد، چون آفتابی پر فروغ فضا را
نورانی میکند و در ایران، عراق، لبنان و فلسطین امیدبخش و اعتمادآفرین است و یک
تهدید برای دشمنان سرسخت و نظام استکبار به شمار میآید، برای آن است که این نهاد
بالنده انقلاب، در همه عرصهها از جایگاه فاخری برخوردار است، امروز سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی در حوزههای تخصصی دارای سبک و دانش است و یک راهبرد عزتبخش و
اقتدارآفرین برای کشور، نظام و منطقه دارد. از این رو باید پاسدار این سرمایه بزرگ
باشیم و آن را هدایت کنیم. حجتالاسلام سیدمحمدحسن ابوترابیفرد در خاتمه
متذکر شد: باید از دستاوردهای ارزشمند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پاسداری کنیم و
قدردان فرماندهان و افسران صالح در این نهاد باشیم. به گزارش فارس، پیش از سخرانی ابوترابیفرد،
فرمانده یگان حفاظت مجلس شورای اسلامی در سخنان کوتاهی به ارائه گزارش عملکردی از
اقدامات یگان حفاظت خانه ملت پرداخت و از زحمات نیروهای این یگان تقدیر و تشکر
کرد.
حملات سايبري تلافي جويانه ايران مي تواند براي آمريكا كمر شكن باشد
كارشناسان آمريكايي در گزارشي به يكي از كميته هاي كنگره تصريح كردند قدرت حملات تلافي جويانه ايران در زمينه حملات سايبري «كمرشكن» است و ايران مي تواند حملات سنگيني را عليه آمريكا راه بيندازد.
هامون به نقل از کیهان:
اين كارشناسان نتايج تحقيقات خود را به كميته امنيت ملي مجلس نمايندگان ارائه كردند. به گزارش فرانس پرس در اين گزارش آمده است: ايران پس از حملات ويروسي به تاسيسات هسته اي خود در سال 1389 (ويروس استاكس نت) كه همراه با اخلال در فعاليت برخي سانتريفيوژها بود، اقدام به سرمايه گذاري گسترده در زمينه توانايي هاي سايبري كرد و دانش فني خود را در اين زمينه تقويت كرد.
در اين زمينه «ايلان برمن» معاون رئيس مركز تحقيقات شوراي سياست خارجي آمريكا اظهار داشت: «در سه سال اخير جمهوري اسلامي سرمايه گذاري كلاني براي تقويت توانايي هاي تهاجمي و همچنين دفاعي خود در شبكه اينترنتي و دنياي مجازي آن انجام داده است. آنها بيش از پيش از جنگ سايبري به عنوان راهكاري بالقوه براي حمله به آمريكا ياد مي كنند.»
از سوي ديگر «پاتريك ميهن» رئيس جمهوري خواه گروه امنيت ملي مجلس نمايندگان به دنبال اظهارات كارشناسان افزود: در حاليكه برنامه هسته اي ايران كماكان به وضعيت بحراني دامن مي زند، ظاهر شدن نوعي تهديد ديگر از سوي ايران بسيار نگران كننده است. و آن هم امكان راه اندازي حملات سايبري تلافي جويانه عليه آمريكا از سوي ايران.
وي به گزارش جيمز كلپر رئيس سازمان اطلاعات ملي آمريكا استناد كرد كه گزارش مي دهد: عمليات جاسوسي ايران عليه آمريكا و از جمله قابليت هاي سايبري ايران كه مي تواند عليه ما به كار رود، طي سال هاي اخير به طور چشمگيري پيچيده تر و عميق تر شده است.
شايان ذكر است اريك اشميت مدير كمپاني گوگل - شركتي كه همكاري هاي نزديكي با سازمان سيا دارد - 27 آذر سال گذشته در مصاحبه با سي ان ان تصريح كرده بود: استعداد بالاي ايراني ها در جنگ سايبري، تهديدي براي غرب است. ايراني ها به دلايلي كه به درستي براي ما روشن نيست، به طرز غيرمنتظره اي در جنگ سايبري با استعداد هستند بنابراين به وضوح در آينده، تهديدي براي امنيت سايبري ما به شمار خواهند رفت.»
وي به نفوذ «ايران» به فضاي مجازي در دانمارك اشاره كرد و گفته بود: «آنها (ايراني ها) به تازگي توانستند از طريق هك هوشمندانه، كنترل رفت وآمد اطلاعات اينترنتي را به دست بگيرند. هيچ كس به درستي نتوانست بفهمد آنها چگونه اين كار را كردند.»
اريك اشميت با اشاره به مورد دانمارك، فعاليت هاي ايران در فضاي مجازي را نوعي آزمايش دانست و گفت: «به نظر مي رسد بسياري از موارد مربوط به سايبر براي ايران جنبه آزمايش داشته باشد و ايران مي خواهد قابليت دسترسي يافتن خود به اطلاعات را بسنجند و ببينند آيا مي توانند اطلاعات را رهگيري كنند.»
اشميت مي گويد: هميشه اين نگراني وجود دارد كه ايراني ها به نرم افزارهاي كدگذاري شده نفوذ كرده باشند.
گفتني است حملات ويروسي به تاسيسات هسته اي ايران هرچند كه هزينه هاي محدودي را به همراه داشت اما بر آينده مقابله موفق فناوران ايراني با اين حملات، تبديل به يك رزمايش موفق اتمي براي متخصصان سايبري كشورمان شد و نوعي واكسيناسيون لازم سايبري بود.
مهار مديريت شبكه سايبري وابسته به سازمان هاي جاسوسي در فتنه سال 88 و سالم به غنيمت گرفتن پهپاد جاسوسي فوق مدرن موسوم به آركيو 170 از ديگر موفقيت هاي چشمگير متخصصان سايبر و جنگ الكترونيك ايران بوده است.
خودكشي كه خوب است تا وسط جهنم بايد با ما بياييد!
ارگان حلقه لندن در پاسخ به سلسله حملات عباس عبدي عليه جنبش سبز تاكيد كرد وي حامي مشاور مهدي كروبي بود كه راديكال ترين شعارها را در جنبش سبز مطرح مي كرد.
هامون به نقل از کیهان:
عباس عبدي پيش از اين با حمايت از فاصله گذاري خاتمي با جنبش سبز و خط تحريم انتخابات مجلس، تاكيد كرده بود جنبش سبز، اصلاح طلبان را به بن بست در استفاده از ظرفيت هاي خود كشاند و گردانندگان آن مي خواستند خاتمي را به انتحارتحريك كنند. او همچنين با اشاره به برخي تحليل ها كه عبدي از جنبش سبز جدا شده، گفته بود من هرگز در جنبش سبز نبوده ام كه بخواهم از آن خارج شده باشم.
در واكنش به مواضع عبدي كه عمدتا حمله به مواضع يكي از نويسندگان «جرس» بود، اين سايت اينترنتي با چند هفته تاخير نوشت: آقاي عبدي در پاسخ به ايرادي كه او را به خروج از جنبش سبز «متهم» كرده، پاسخ دندان شكني داده به اين مضمون كه هرگز در درون جنبش سبز نبوده است تا از آن خارج شده باشد! اين پاسخ با وجود صراحتش نادرست است. همه مي دانيم كه آقاي عبدي در جريان فعاليتهاي انتخاباتي سال 88 از فعالان و مشاوران سرشناس مهدي كروبي بود. نامزدي كه نسبت به بقيه داوطلبان شعارهاي راديكال تري را مطرح مي كرد و يكي از بالابرندگان تقاضاها و مطالبات بود.
نويسنده (مليحه-م) كه يكي از اعضاي فراري گروهك فدائيان خلق است و با جرس (وابسته به كديور) همكاري مي كند(!) مي افزايد: من نمي دانم آقاي عبدي در آن زمان چه تبييني از تندروي يا زياده خواهي داشتند اما امروز كه در نوشته ها و اظهارات فراوان جنبش سبز را حامل اين گرايشها ديده اند، اين پرسش براي من و حتما بسياري ديگر مطرح مي شود كه ايشان فعاليت خود و كانديداي مورد نظرشان را در آن دوره چگونه خارج از جنبش سبز ارزيابي مي كرده اند يا مي كنند؟
اين عضو گروهك منحله فدائيان خلق تاكيد عبدي بر لزوم فاصله گذاري ميان اصلاح طلبان و جنبش سبز را «كجراهه» توصيف كرد و نوشت: من همواره در هر فرصتي از ضرورت اتكا به مشي اصلاح طلبانه و نمونه بي نظير آن يعني دولت اصلاحات دفاع كرده ام اما مشكل پيش مي آيد وقتي عبدي بازگشت به راهبرد اصلاحات را با تعيين تكليف با جنبش سبز مترادف مي كند. من هميشه تاكيد كرده ام كه اصلاح طلبان- همان اصلاح طلبان موسوم به دولتي- موفق ترين اپوزيسيون در تاريخ مبارزات سياسي ايران بوده اند. آقاي عبدي هم ظاهرا براي بازگشت به استراتژي اصلاحات بر اين پايه ايستاده اند. اما تفاوت استدلال ما در بيان چرايي موفقيت اصلاحات چنان است كه گويا ايشان بازگشت به آن را در روي گرداندن از جنبش سبز مي بينند در حالي كه من جنبش سبز را يكي از نشانه هاي تاثيرگذاري جنبش اصلاحات مي بينم و اساسا نمي توانم بدانم كه چگونه مي توان آن تكان هاي عظيم سياسي در خرداد 88 را بدون گذر از دوم خرداد76 متصور شد.
يادآور مي شود آشوبگري و امتداد آن ( تا سر حد جسارت به ساحت امام حسين(ع) و بنيانگذار جمهوري اسلامي و حذف اسلام در جمهوري اسلامي) در فتنه 88 و سپس تحريم علني انتخابات مجلس هشتم، هويت صهيونيستي- آمريكايي فتنه سبز را آشكار كرد و هزينه هاي گزافي را بر دوش اصلاح طلباني گذاشت كه با جريان فتنه همراهي كرده بودند.
خاتمي به من گفت ديگر هيچ شرطي براي انتخابات ندارد
«خاتمي پيش از اين چند شرط را اعلام كرده بود اما در ملاقات قبلي با من گفت هيچ شرطي براي انتخابات ندارد».
هامون به نقل از کیهان:
اين مطلب را «غلامعلي-ر» كه ارتباطاتي را با برخي محافل و رسانه هاي نقش آفرين در فتنه سه سال پيش دارد، عنوان كرده است. وي با مرور برخي شرط گذاري هاي خاتمي در زمينه آزادي بازداشت شدگان و برگزاري انتخابات آزاد، به شركت ناگهاني رئيس دولت اصلاحات در انتخابات مجلس نهم مي پردازد و مي نويسد: سر و بدنه جريان اصلاح طلب بايد بيش از اين از مواضع و ديدگاه هاي هم مطلع باشند كه با يك حركت مثل رأي خاتمي تغييري در ارتباط، اعتماد و اعتقاد اين دو به هم ايجاد نگردد.
وي با اذعان به پافشاري طيفي از اصلاح طلبان به تحريم انتخابات مجلس همسو با طيف ضد انقلاب نظير رضا پهلوي و نوري زاده و... مي نويسد: خاتمي هماهنگي ناخودآگاه با طيف گسترده ضد انقلاب را به واسطه حضور خود در انتخابات مجلس به هم زد. او هيچ شرطي براي اين حضور نگذاشت و مطالبه اي نداشت. من به درستي در ملاقات قبلي ام با او به ياد دارم كه در جمله اي معنادار و پرابهام گفت هيچ شرطي براي حضور در انتخابات ندارد.
«غلامعلي-ر» اقدام خاتمي را مصلحت اصلاح طلبان دانست اما نوشت: اين حضور براي خاتمي پرهزينه بود و بايد از سوي حاكميت قدر دانسته شود. او با رأيي كه داد فشار زيادي را متحمل شد. بسياري كه حق داشتند قبل از شركت او در انتخابات، دلايل شركت او را بدانند- و ندانستند- با مشاهده حضور خاتمي در پاي صندوق رأي رنجيدند. بعضي ها هم با توجه به طيف متنوع و متكثر جريان اصلاح طلبي، از او فاصله گرفتند و يا به عبارتي عبور كردند.
وي در اين نوشته توضيح نمي دهد كه چرا راهبرد اصلاح طلبان در زمينه تحريم و عدم شركت در انتخابات با عناصر فاسدي چون رضا پهلوي و عليرضا نوري زاده عيناً منطبق شد؟ و چرا خاتمي براي حضور متعارف در انتخابات بايد به آن طيف منحط توضيح مي داد؟ اگر تعبير عباس عبدي درست است كه تندروهاي سبز (طيف هايي نظير سازمان منافقين) دنبال خودكشي و انتحار خاتمي به واسطه عدم شركت در انتخابات بودند، چرا بايد خاتمي بدهكار آنها باشد يا به آنان توضيح بدهد؟
از سوي ديگر طبيعي ترين اتفاق، حضور بدون شرط گذاري در انتخابات است و نه شرط گذاري بي حاصل و بي پشتوانه. بنابراين اگر كساني پس از 3 سال كوبيدن به بن بست، فهميده اند كه نبايد براي نظام شرط بگذارند و از فتنه گران بازداشتي حمايت كنند، كار شگفتي نكرده اند.
شبكه بهايي پشت پرده فتنه سبز نقاب از چهره برداشت
نفوذ حلقه بهائيت در شبكه رسانه اي فتنه سبز به تدريج علني تر مي شود.
هامون به نقل از کیهان:
طي چند روز گذشته، شبكه صهيونيستي بالاترين با كنار گذاشتن برخي ملاحظات گذشته و در حالي كه اهانت به مقدسات اسلامي- شيعي را شدت بخشيده بود، ابتدا آرم شبكه استعماري- صهيونيستي بهائيت را تبديل به لوگوي خود كرد و سپس به تبليغ علني تلويزيون اين حلقه پرداخت كه تصادفا همنام پايگاه اينترنتي وابسته به گروهك شوراي هماهنگي سبز (كلمه) است. در تبليغات بالاترين درباره تلويزيون بهائيت، از آموزه هاي اسلام به عنوان خرافات و بردگي ياد شده است.
همزمان با پوست اندازي بالاترين، سايت نيمه تعطيل «صبح امروز» كه توسط مجتبي واحدي (مشاور فراري كروبي و سردبير سابق روزنامه آفتاب يزد) و شماري از روزنامه نگاران متواري راه اندازي شده بود، اقدام به انتشار ويژه نامه جانبدارانه براي بهائيت كرد كه مطالب آن از سوي دايان علايي، شهرام صبا، ميثاق افشار، شاپور راسخ، سپهر عاطفي، فريدون وهمن، فرزان فرامرزي، عرفان ثابتي، اميد كشتكار، نويد خانجاني، سيمين فهندژ و... تهيه شده است.
آنچه در اين ميان جالب توجه است نقش فرد كلاهبردار و فرصت طلبي به نام ابراهيم مهتري است. نامبرده كه هيچ سابقه سياسي ندارد، در جريان فتنه سبز به قصد خروج از كشور و دريافت پناهندگي، اقدام به فريب مهدي كروبي- احتمالا به واسطه افرادي چون واحدي- كرد و مدعي شد بازداشت و در زندان مورد تجاوز قرار گرفته است! نامبرده پس از تحميق كروبي از كشور گريخت و طبق معمول پروژه هايي از اين دست، از تلويزيون شبكه جاسوسي انگليس- بي بي سي فارسي- سردرآورد. نامبرده در ادامه كلاهبرداري مالي- سياسي به شبكه بهائيت نزديك تر شده و در تدارك ويژه نامه بهائيت براي «صبح امروز» كمك كرده است.
يادآور مي شود مقر شبكه بهائيت در فلسطين اشغالي (شهرعكا) قرار دارد. بسياري از مقامات سياسي و اقتصادي متنفذ رژيم پهلوي مسلك انگليس ساخته بهائيت را پيشه كرده و در عمق دربار نفوذ داشتند. ترويج اباحي گري، انكار مهدويت و ايجاد شبكه فساد سياسي و اقتصادي و فرهنگي، از جمله كاركردهاي بهائيت در ايران بوده است.
در جريان حرمت شكني بي سابقه فتنه گران در روز عاشوراي سال 1388- 6 دي- چند تن از عناصر بهايي حين تحريك به حرمت شكني و آشوب بازداشت شدند.
گفتني است طي روزهاي اخير تحركات مشابهي از سوي شبكه سعودي العربيه براي ترويج بهائيت و شبكه تلويزيوني وابسته به آن (من و تو) مشاهده شده است. شبكه من و تو توسط شبكه بهايي مستقر در انگليس و شبكه بي بي سي، راه اندازي شده است.
تأكيد نامزدها و فعالان سياسي بر لزوم رعايت اخلاق انتخاباتي
در آستانه برگزاري مرحله دوم انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي و با آغاز فعاليت هاي تبليغاتي ، تعدادي از نامزدها و نيز فعالان سياسي بر ضرورت رعايت اخلاق در فعاليت هاي انتخاباتي تأكيد كردند.
هامون به نقل از کیهان:
آيت الله مهدوي كني در آستانه برگزاري مرحله دوم انتخابات به دانشجويان توصيه كرد كه اخلاق و حرمت افراد و گروه ها را رعايت كنند و البته از كانديداها نيز خواست تا با شجاعت و ايستادگي بر سرعقايد و نظرات خود بايستند.
حسن غفوري فرد يك عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس نيز با بيان اينكه حضور مجدد مردم در انتخابات اقتدار نظام را در دور دوم مذاكرات تضمين مي كند گفت: تكرار حماسه حضور مردم در دور دوم انتخابات باعث مي شود كه مسئولان در دور دوم مذاكرات در بغداد با دست برتر و اقتدار بيشتري شركت كنند و اين اقتدار را تضمين كند.
حجت الاسلام ابوترابي فرد نيز ضمن دعوت مردم براي حضور در مرحله دوم انتخابات گفت: انتظار مي رود مردم در اين مرحله نيز گام دوم را بلندتر از گام اول برداشته و حماسه خود را در 12 اسفند كامل كنند.
آيت الله مهدوي خواستار برخورد با اهانت كنندگان به آيت الله مصباح شد
آيت الله مهدوي كني، معاونت دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) را مامور كرد تا با رسيدگي به اين موضوع، با افرادي كه عامدانه به دنبال تخريب فضاي اخلاقي و علمي دانشگاه هستند، برخورد كند.
هامون به نقل از کیهان:
آيت الله مهدوي كني در واكنش به نامه انتقادي منتسب به دانشجويان دانشگاه امام صادق(ع) درباره آيت الله مصباح يزدي، با انتقاد از انتشار نامه هاي بدون امضاي منتسب به دانشجويان اين دانشگاه از مسئولين دانشگاه امام صادق عليه السلام خواست با افرادي كه عامدانه به دنبال تخريب فضاي اخلاقي و علمي دانشگاه هستند برخورد كنند.
رئيس مجلس خبرگان رهبري با بيان اين موضوع افزود: در طول دوران سخت مبارزه با رژيم طاغوت نيز علما و بزرگان هميشه اصرار داشتند تا پاي اعلاميه ها و نامه هايي را كه صادر مي كردند امضا كنند.
وي ضمن توصيه دانشجويان به رعايت اخلاق و حرمت افراد و گروه ها، از ايشان خواست تا شجاعت ايستادگي پاي عقايد و نظرات خود را داشته و در اطلاعيه ها و اعلاميه ها نام و مشخصات خود را درج كنند.
آيت الله مهدوي كني، هم چنين معاونت دانشجويي دانشگاه امام صادق عليه السلام را مامور كرد تا ضمن رسيدگي به اين موضوع، با افرادي كه عامدانه به دنبال تخريب فضاي اخلاقي و علمي دانشگاه هستند برخورد كنند.
گفتني است، در نامه بدون امضا منتسب به دانشجويان دانشگاه امام صادق كه در چهارم ارديبهشت سال جاري منتشر شد، از عملكرد برخي اعضاي جبهه پايداري در پرتو آيت الله مصباح يزدي به عنوان پدر معنوي اين جبهه انتقاداتي ابراز شد كه در آن، آن طور كه انتظار مي رفت، جايگاه علمي و معنوي اين استاد برجسته حوزه و دانشگاه رعايت نشده بود.
بدهی
هامون به نقل از کیهان:
گفت: يكي از همراهان فتنه 88 و دوستان خاتمي با اشاره به شركت وي در انتخابات نوشته است؛ اين اقدام براي خاتمي خيلي پرهزينه بود!
گفتم: شركت خاتمي در انتخابات براي او پرهزينه بود يا وطن فروشي و خيانت و جنايت او در فتنه 88؟!
گفت: نوشته كه شركت خاتمي در انتخابات باعث اعتراض جريانات ضدانقلاب به او شد بنابراين خاتمي براي اين كار خود هزينه زيادي پرداخت كرده است!!
گفتم: يعني اعتراض منافقين و سلطنت طلب ها و بهايي ها و اسرائيلي ها به خاتمي براي او ناراحت كننده بوده است؟! اين كه عذر بدتر از گناه است.
گفت: چه عرض كنم؟! مثل اينكه خود اين يارو هم نفهميده چه مي گويد فقط در پايان مقاله خود نتيجه گرفته كه چون خاتمي براي رأي دادن هزينه كرده است، نظام هم بايد قدر او را بداند!
گفتم: شخصي يك ميليون تومان بدهكار بود و اعتراض طلبكار بلند شده بود. يارو در خانه طلبكار رفت و يواشكي به او گفت؛ اگر 600 هزار تومان از بدهي خود را ماه بعد بدهم، چقدر باقي مي ماند؟ طلبكار جواب داد 400 هزار تومان و يارو گفت؛ اگر399 هزار و نود و هفت تومان را هم 3 ماه بعد بدهم چي؟ و طلبكار گفت؛ فقط هزار تومان باقي مي ماند. در اين هنگام بدهكار با پررويي فرياد زد مرد حسابي! خجالت نمي كشي براي سه تا تك تومني اينهمه سر و صدا راه انداخته اي؟!
درس هاي دور اوّل
شمارش معكوس براي برگزاري دور دوم انتخابات مجلس نهم آغاز شده است و تنها 6 روز زمان باقي مانده تا مردم به مصداق؛ «كار را كه كرد، آن كه تمام كرد» از ميان 130 نفر نامزد انتخاباتي، 65 نفر ديگر را به همراه 225 نفري كه در دور اول (12 اسفند) برگزيدند رهسپار خانه ملت نمايند.
هامون به نقل از کیهان:
بنابراين آنچه در اين ميان بحث را از محور اصلي به مدار فرعي مي كشاند طرح اين پرسش ثانوي است كه آيا دور دوم انتخابات به اهميت دور اول است يانه؟ دور دوم انتخابات ادامه دور اول است و اين «تداوم» و به «اتمام رساندن» مقدم بر آن است كه درباره ميزان اهميت دور اول يا دور دوم به بحث و گفت وگو نشست. از همين روي؛ نكته گفتني كه در اينجا پيش كشيده مي شود اين است كه مردم و انتخاب كنندگان بايد به همان دلايل و عللي كه در دور اول انتخابات شركت كردند در دور دوم نيز مشاركتي درخور و بالا داشته باشند.
آنچه كه در دور اول انتخابات مجلس نهم-12 اسفند- علت و دليل اصلي مشاركت حداكثري مردم را به وضوح نشان داد اعتماد مردم به نظام و ناكام ساختن دشمن بود.
از 6 ماه قبل از انتخابات 12 اسفند اقدامات و تحركات پردامنه دشمن در جهت يك راهبرد مشخص و لايتغير تمركز داشت: «به چالش كشيدن مشاركت».
براي اين استراتژي سرنوشت ساز دشمن به تاكتيك ها و ترفندهاي متعددي دست يازيد تا بر اثر فضاي پرفشار تحميلي بر جمهوري اسلامي به نقطه مطلوب يعني برگزاري انتخابات سرد و بي رمق اميدوار باشد. اما آنچه كه در 12 اسفند به وقوع پيوست تبديل شدن فضاي تهديد به فضاي فرصت بود.
به تعبير رساتر در 12 اسفند بطور مشخص روشن شد كه؛ 1- تحريم دهها تن از مقامات بلندپايه ايران، 2- تصويب سه قطعنامه بر ضد ايران اسلامي در موضوعات هسته اي، تروريسم و حقوق بشر، 3- انتشار گزارش هاي پياپي به بهانه حقوق بشر عليه ايران از جانب بان كي مون، احمد شهيد و كميته سوم مجمع عمومي، 4- تهديدات سياسي و نظامي عليه كشورمان با اين بلوف صهيونيستي- آمريكايي كه «همه گزينه ها روي ميز است»! 5- ترور دانشمند هسته اي كشورمان شهيد احمدي روشن با هدف پمپاژ يأس و دلسردي در ميان دانشمندان جوان و عموم مردم، 6- تحريم بانك مركزي 7- تحريم نفت 8- پروپاگانداي رسانه اي نظام سلطه براي تخريب وجهه ايران اسلامي در محيط بين الملل،
9- پمپاژ شايعات و اتهامات ناروا به ايران جهت مسئله دار كردن الگو بودن انقلاب اسلامي ايران در بستر بيداري اسلامي ملت ها و... همگي نگرفته و نقشه هاي آن نقش بر آب شده است چرا كه مشاركت 64 درصدي يعني ناكامي بزرگ دشمن كه به تعبير رهبر بصير انقلاب، سيلي سخت ملت ايران بر دشمنان بود.
اكنون در دور دوم انتخابات، تمركز دشمن بر چالش مشاركت در انتخابات نخواهد بود چون از يكسو تمام اهرم ها و ترفندها و دسيسه هايي را كه اميد داشت كارگر بيفتد به صحنه آورد ولي نتيجه معكوس يافت و از سوي ديگر؛ عموم مردم با انگيزه مضاعف در همان دور اول بافته هاي دشمن را در «چالش مشاركت» پنبه كردند و به دشمن اثبات نموده اند كه بر همان مشي خودشان در 12 اسفند پافشاري و اصرار دارند.
بنابراين به نظر مي رسد در اين دور از انتخابات دشمن به جاي چالش در مشاركت كه در تحقق آن در دور اول كاملا ناكام بود، براي رقابت ميان نامزدها و جريان هاي سياسي برنامه دارد چرا؟
پاسخ به چرايي اين كارشكني پيچيده نيست. با توجه به اينكه در دور دوم انتخابات، رقابت اصلي ميان دو جبهه متحد اصولگرايان و جبهه پايداري خواهد بود طبيعي است كه خط اختلاف و تشديد شكاف ميان اصولگرايي به عنوان راهبرد اصلي در دستور كار باشد. البته براي نيل به اين مقصود دشمن از راه هاي مختلف و بعضاً از زيرگذرها و مسيرهاي غيراصلي و فرعي تلاش خواهد كرد تا اين اتفاق را عملياتي كند.
بالا گرفتن اختلافات بيرون از رقابت هاي سالم ميان جريان اصولگرايي تا جايي دنبال مي شود كه اين دسيسه به «خطا»هاي بزرگ از سوي نامزدهاي انتخاباتي هر دو جبهه متحد و جبهه پايداري بينجامد تا پس از انتخابات به عنوان يك «خط» كينه و خصومت مورد بهره برداري قرار بگيرد.
نكته مهمي كه نامزدهاي هر دو جبهه متحد و جبهه پايداري بايد در آن تأمل ويژه داشته باشند اين است كه دشمن با لطايف الحيل و بصورت مرموزانه خط كينه و خصومت را ميان آنها رهگيري و پيگيري مي كند. يعني تمام نكته قابل اعتنا، روش ها و شيوه هاي پيچيده و چندلايه دشمن است تا رقابت توام با رفاقت ميان اصولگرايان را مورد خدشه قرار دهد و به رقابت توأم با خصومت و لجاجت تبديل نمايد.
اگر «چرايي» دنبال كردن خط اختلاف و تشديد شكاف ميان اصولگرايي با عيار خصومت و لجاجت و بي بصيرتي قابل فهم است و توسل دشمن به اين راه كار در دور دوم انتخابات مجلس نهم پيچيده به نظر نمي رسد اما «چگونگي» آن از سوي دشمن بسيار ظريف و براساس گام هاي شيطاني است و بايد توجه داشت كه دشمن نيز براي عملياتي كردن خواسته هاي خود اتاق فكر تشكيل مي دهد و در اطراف موضوع به بررسي مي نشيند و گاه شيطنت هاي دشمن در اينگونه موارد شبيه حركت مورچه در دل شب و روي سنگ سياه است كه در آن روايت معروف آمده است.
نامزدها و جريان هاي سياسي كه در اين دور از انتخابات شركت دارند نبايد درس هاي دور اول را به فراموشي بسپارند.
اولين درس آن بود كه مردم كاملاً با شناخت و با بصيرت، نامزدهايي را برمي گزينند كه از فضاي تخريب و بي اخلاقي دور هستند. «بي اخلاقي ها» و «تخريب ها»، نه تنها مردم را فريب نمي دهد، بلكه در تصميم آنها براي كنار زدن نامزدهايي كه در اين وادي گام برداشته اند تعيين كننده است.
دومين درس آن بود كه مردم به شدت از چهره هاي جنجال ساز و هياهو كننده كه امور اصلي و فرعي را تمييز نمي دهند فرسنگ ها فاصله گرفتند و نامزدهايي را انتخاب كردند كه تعهد و تخصص آنها، اعتدال و عقلانيت را به همراه داشته است.
درس ديگر در انتخابات دور قبل اين بود كه مردم خود را دربست در اختيار هيچ حزب و جبهه اي قرار ندادند و دست به تلفيق زدند و سعي كردند صلاحيت هر نامزدي را جداگانه مورد ارزيابي قرار دهند.
و بالاخره بايد گفت؛ مردم در دور قبلي همچنانكه در 12 اسفند نشان دادند وظيفه و تكليف خودشان را به نحو احسن به مانند هميشه انجام دادند- تا جايي كه حتي رسانه هاي غربي مانند رويترز اذعان كردند كه پيروز انتخابات، ملت ايران بود- در اين دور از انتخابات نيز قطعاً مردم، 15 ارديبهشت را به حماسه ديگري مانند 12 اسفند مبدل مي سازند. مهم فرداي اين دور از انتخابات است كه فصل خدمت بيشتر و خالصانه تر به مردم شروع مي شود و اين منوط به آن است كه نامزدها و جريان هاي سياسي در فصل رقابت، حد نگه دارند تا فرصت خدمت را در فرداهاي پس از انتخابات از دست ندهند و در اين ميان وظيفه اصولگراها خطيرتر و انتظار از آنها بيشتر است.
حسام الدين برومند
خشم بی بی سی از گسترش «فرهنگ فاطمی»*سند
مرصاد به نقل از جام نیوز، سایت شبکه دولتی بی بی سی روز پنجشنبه 7 اردیبهشت (26 آوریل) در یادداشتی با عنوان "فاطمیه؛ اوجگیری یک سوگواری مذهبی" به قلم "سیاوش اردلان" همکار سابق رادیو فردا و مجری برنامه " نوبت شما" در شبکه بی بی سی، ضمن اشاره به اهتمام بیشتر مردم برای هرچه با شکوه تر برگزار شدن برنامه های سالروز شهادت جان گداز حضرت فاطمه زهرا( سلام الله علیها) تلاش کرد در تحلیلی غیر واقعبینانه و شیطنت آمیز برگزاری چنین مراسم هایی را برنامه های دولتی برای "مشروعیت بخشیدن به حکومت" و "سرگرمیای برای تخلیه هیجانات مردم" بخواند.
بی بی سی در این باره آورده است : «مراسم عزاداریهای حضرت فاطمه[سلام الله علیها]، دختر پیامبر اسلام که به ایام فاطمیه مشهور است، با این احساس در ایران تمام شد که حجم و غلظت سوگواریها اندکی از سالهای گذشته بیشتر شده است.تبلیغات رسمی و گزارشهای منابع خبری در داخل ایران حکایت از آن دارد که روند گسترش این مراسم در سالهای گذشته، امسال به اوج رسیده است.»
این سایت در ادامه مینویسد: «تابلوها و بیلبورد تبلیغاتی در تهران که با بودجه های دولتی برپا شده بودند نشان از آن داشت که تلاشی سازماندهی شده از بالا برای تهییج و ترغیب ایمان داران و باب کردن رویه ای تازه صورت گرفته است.رویه ای که به کمک حمایتها و امکانات حکومتی شاهد کشیده شدن بعضی مراسم حاشیه ای مختص به خرده فرهنگهای خاص مثل "تشییع جنازه نمادین فاطمه"،"پیاده روی فاطمی"،"بدرقه فاطمی".... به جریان اصلی عزاداریها بود.روشن نیست چنین روندی دقیقاً با چه مقدار اقبال در بین توده های مردم مواجه بود.»
بی بی سی اضافه کرد: «این مراسم در این مقیاس گسترده عمدتاً در تهران و قم با حضور طبقات سنتی و متوسط شهری برگزار شد، اما در دیگر شهرها مثل مشهد و تبریز و اردبیل و چند شهر دیگر با مراسم تشییع شهدای گمنام پیوند خورد که هم کاربرد سیاسی پیدا کرد هم تعداد بیشتری از مردم را به خیابانها کشاند.»
بی بی سی که همراه در برنامه های خود ترویج فرهنگ منحط غرب، عرفانهای نوظهور، همجنس گرایی و... را در دستور کار خود دارد در ادامه با ابراز نگرانی از گسترش فرهنگ عزاداری به ویژه در ایام شهادت جا نسوز دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در بین مردم ولایتمدار ایران اسلامی در ادامه آورده است: «سوگواری ایام فاطمیه هنوز خیلی مانده تا از لحاظ فراگیری در بین اقشار مختلف جامعه به پای مراسم دیرینه و جا افتاده ای مثل محرم برسد اما در اول راه است. حضور 5 شب متمادی رهبر ایران و دیگر مقامات بلندپایه در مراسم عزاداریهای فاطمی و "شام غریبان شهادت حضرت زهرا [سلام الله علیه]” حکایت از آن دارد که حکومت در صدد تثبیت و توسعه هر چه بیشتر فرهنگ عزاداری به بهانه های مختلف در جامعه ایران است.»
سایت وابسته به شبکه دولتی بی بی سی، که اجرای سیاستهای استعماری دولت انگلیس را در دستور کار خود دارد در تحلیلی شیطنت آمیز هدف از برگزاری چنین مراسماتی از سوی بیت رهبر معظم انقلاب را "مشروعیت بخشی به حکومت" و "سرگرم کردن مردم" میخواند خوانده و مینویسد: « آز آنجایی که حکومت از این فرهنگ برای مشروعیت دادن به خودش استفاده میکند مایل است ببیند این فرهنگ غالب شود، با مفاهیم سیاسی مورد علاقه حکومت گره بخورد و به فرصتی نیز برای سرگرمی و تخلیه هیجانات جامعه بدل شود.»
این سایت که نتوانسته است خشم خود را از فراگیر شدن "فرهنگ فاطمی" در جامعه شیعه ایران فرو نشاند با توهین به مردم عزیز ایران اسلامی برپایی چنین مراسماتی در مناسبتهای مذهبی را باعث افسردگی و افزایش رفتار ریاکارانه از سوی مردم دانسته و مینویسد: «تازه یک ماه از ایام شادمانیهای نوروزی گذشته و جامعه ظرف چند هفته ناگهان به اصطلاح تغییر فاز میدهد. تأثیر این نوسانات روحی بر روان جمعی مردم محتاج مطالعات و بررسیهای کارشناسانه است اما چیزی نیست که بتوان نادیده گرفت.
نوسانات به کنار، قشری از ایرانیان ناراضی و حتی دیندار نیز گلایه میکنند که اصرار به ایجاد حال و هوای عزاداری به دفعات زیاد در تقویم کشور باعث ایجاد افسردگی و تشویق رفتارهای ریاکارانه میشود.»
این در حالی است که مردم ولایتمدار و متدین ایران اسلامی در ایام سوگواری خاندان پاک و مطهر رسول مکرم اسلام حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله و السلم) همواره از جان و دل سنگ تمام گذاشتهاند و حتی در ایامی که شهادت این بزرگواران مصادف با اعیاد ملیای چون عید نوروز گردیده است با ترجیح بزرگداشت یاد و خاطره پیشوایان و امامان خود اعلام کردهاند در آن سال " عید" ندارند و در دید و بازدید های این ایام به جای تبریک سال نو به قاتلان و عاملان شهادت آن بزرگواران لعن میفرستند.
اما در مورد اینکه " عزاداری مساوی با افسردگیست" باید گفت این ادعا یکی از آن دروغ هایی است که افراد جاهل و مغرض بدون ارائه هیچ دلیل مستند و منطقی آنقدر آنرا جدی می گویند که همه باور کنند اما باید در پاسخ به آنها گفت:
۱- اگر عزاداری مساوی با افسردگی باشد باید در ماه هایی مثل محرم و صفر مردم افسرده و بداخلاق باشند.طبعا در یک جامعه ی افسرده ناهنجاری ها ، جرم و جنایت ها بیشتر است. چگونه است که همیشه آمار جرم و جنایت و دزدی و به طور کلی ارتکاب گناه در ماه محرم - که سراسر عزاداری است – کاهش چشمگیر دارد؟ این کاهش هم مربوط به امسال و سال پیش نیست. قبل از انقلاب و در گذشته نیز چنین بوده است.
۲- اگر عزاداری و گریه برای مصائب آل الله(ع) مساوی افسردگی است چرا در احادیث و اخباری که از حضرات معصومین(ع) نقل شده است به عزاداری و گریه برای مصائب ائمه(ع) سفارش شده است؟مگر می شود پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و اهل بیت مطهر ایشان، مسلمانان را به امری کسل کننده سفارش کنند؟ علاوه بر این مگر آن بزرگواران- که مصداق انسان کامل و معصوم از خطا و اشتباه بودند- برای مصیبت های دیگر ائمه(ع) عزاداری نمی کردند؟ مگر در احادیث از ائمه(ع) نقل نشده است که هرگاه یاد مصائب حضرت زهرا(س) می شد گریه می کردند؟
۳- به اطراف خود نگاه کنیم. جامعه ی ما - که هر سال بیش از چند ماه عزادار مصائب ائمه ی معصومین(ع) است – افسرده تر است یا جوامع غربی؟ جوامعی که هیچ عزاداری برای آن ها تعریف نشده است.قشر مذهبی ما افسرده ترند یا قشر لامذهب؟
۴- مسئله ی مهمتر اینکه آیا در عقاید مذهبی شیعه اصلا افسردگی جایی دارد؟ شیعه مصیبت حضرت زهرا(س) را یادآور می شود تا بداند که سکوت و بی تفاوتی مردم در برابر آن، باعث مصائب بعدی کربلا شد. شیعه مصائب گذشته ی خود را تجربه ای برای آینده می داند.آینده ای که از آنِ حکومت عدل جهانی حضرت مهدی (عج) است.
درآمدي بر مديريت استراتژيك امام خميني و امام خامنهاي در گسترش موج اسلامخواهي در جهان
اين مقاله از دو بخش كلي تشكيل شده است. بخش اول آن به موضوع «اسلام هراسي» اشاره دارد و بخش دوم آن به مسألهي بيداري اسلامي و گسترش «اسلام خواهي» در جهان. چند روز پيش بخش اول آن منتشر شد (+) و حالا بخش دوم آن تقديم مخاطبين محترم مي شود:
دلايل شكست پروژهي اسلامهراسي
حال سؤال مهم اين است كه چرا و چگونه بر خلاف همهي تحليلهاي رايج تحليلگران و سياسيون غربي، پروژهي اسلامهراسي و اسلامزدايي به موضوع «اسلامخواهي» در جهان منتج شد؟ آيا رسانههاي غربي و بنگاهها و كارتلهاي مالي و معنوي حمايتكننده از اين پروژه، در كار خود كوتاهي كرده و يا كار خود را بهدرستي انجام ندادهاند؟ و يا موضوع چيز ديگري است و علتها را بايد در جاي ديگري جستجو كرد؟
شواهد و مدارك موجود گوياي آن است كه رسانههاي وابسته به «نظام سلطه»ي جهاني نه تنها در اقدامات و اعمال خود عليه اسلام و مسلمانان كوتاهي نكردهاند كه با تمام قدرت و توان خود و هر آنچه كه در چنته داشتند وارد ميدان شده و دشمني با اسلام و مسلمانان را به بالاترين حد خود رساندند كه تنها يك نمونهي آن ماجراي فتنهي 88 در ايران است. پس بايد روند گسترش اسلامخواهي را در جاي ديگري جستجو كرد.
براي تحليل روند گسترش اسلامخواهي ميتوان دلايل و عوامل متعددي را بيان كرد. دلايلي مانند فطرت خداجوي بشر، جهانشمول بودن دين اسلام و توجه به همهي ساحتهاي بشري و پاسخ به نيازهاي همهي جانبهي انسان و... ، اما به نظر ميرسد مهمترين و كليديترين موضوع، «مديريت استراتژيك» امام خميني و رهبر انقلاب در ايجاد، ساخت، حفظ و تداوم فضاي اسلامخواهي در جهان بوده و هست. توضيح آنكه مديريت استراتژيك، علم شناخت، مهار و كنترل «فرصت»ها و «تهديد»ها است. يك مدير استراتژيست بايد محورها و نقاط فرصت و تهديد را به خوبي رصد كرده و با شناخت كامل و دقيق از آنها، در وقت مشخص و معين، بهترين بهره را از آن ببرد. رهبر استراتژيست رهبري است كه هم نقاط آسيبزا و تهديد را به خوبي ميشناسد و هم نقاط قوتزا و فرصت را. در مرحلهي بعد كار يك رهبر استراتژيست آن است كه تهديدهاي بهوجود آمده در سيستم را تبديل به فرصت كرده و از آنها در جهت پيشبرد اهداف و رسالت سيستم و مجموعهي خود استفاده كند.
از اين منظر، دقت و تأمل در رفتار و گفتار امام خميني و رهبر انقلاب اين موضوع را نشان ميدهد كه اين بزرگواران بيش از هر كس ديگري در مدت اين سي سال، فرصتها و تهديدهاي پيش آمده براي انقلاب اسلامي و جهان اسلام را شناسايي كرده و در مواقع لزوم به آن جهت دادهاند. از همين روي آنان توانستهاند تا از تهديدي به نام اسلامهراسي، فرصتي به نام اسلامخواهي بسازند. براي فهم اين نكته شايد بهتر باشد مثالها و مصداقهايي عيني براي آن ذكر كنيم. به عنوان نمونه چندي پيش رهبر انقلاب در جمع روحانيون شيعه و اهل سنّت كرمانشاه، از موضوعي به نام «امواج اسلامخواهي» سخن گفته و براي آن سه دورهي تاريخي بيان فرمودند. توجه به اين سه دوره، ما را در جهت شناخت هر چه بهتر مديريت استراتژيك حضرت روحالله و سيدنا القائد كمك ميكند.
موج اول اسلامخواهي
از نظر رهبر انقلاب موج اول اسلامخواهي مصادف بود با پيروزي انقلاب اسلامي. اگر زماني مك لوهان گفت كه خود رسانه، پيام است، بايد در تحليل انقلاب اسلامي هم گفت خود وقوع انقلاب يك پيام بود. انقلاب اسلامي در ذات خود حامل پيامي به همهي مردم جهان و بهخصوص جهان اسلام بود. پيام بيداري اسلامي و بازگشت به هويت اصيل اسلامي و بومي كه براي قرنها با تحقير غرب و استعمارگران مواجه بود. براي همين بود كه حضرت روحالله از همان اوائل پيروزي انقلاب اسلامي، با پيشدستي بر دول غربي، استراتژي مهم «صدور انقلاب» را بيان فرمودند. امام خميني اتخاذ «استراتژي فعال» در سياست خارجهي جمهوري اسلامي و الگوي حمله به عمق «گفتمان استراتژيك» اردوگاه شرق و غرب را در رأس اقدامات دائمي و اصول اساسي كشور مد نظر قرار دادند. امام بارها و بارها با صداي رسا اعلام كرد كه:
«ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بینالملل اسلامی خود بارها اعلام نمودهایم که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطهی جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعهطلبی و تفکر تشکیل امپراطوری بزرگ میگذارند؛ از آن باکی نداریم و استقبال میکنیم. ما درصدد خشکانیدن ریشههای فاسد صهیونیسم، سرمایهداری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفتهایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیدهاند نابود کنیم؛ و نظام اسلام رسولالله (ص) را در جهان استکبار ترویج نماییم و دیر یا زود ملتهای دربند شاهد آن خواهند بود.» (10)
استراتژي صدور انقلاب يعني حمله به مواضع آفندي نظام سلطه كه عليه انقلاب اسلامي در حال جريان بود. گرچه در يك نگاهي كليتر، صدور انقلاب در حقيقت همان وقوع انقلاب بود. وقوع انقلاب خود عامل صدور انقلاب بود. موضوعي كه بعدها رهبر انقلاب در سخناني به آن اشاره كردند:
«ما انقلاب را امروز نمىخواهيم صادر كنيم. انقلاب، يكبار صادر مىشود؛ و شد! اينكه مىبينيد امروز در سرتاسر دنيا، گرايش و ايمان اسلامى زنده شده است؛ اينكه مىبينيد ملتها در شمال آفريقا و در خاورميانه و در شرق و غرب كشورهاى اسلامى بيدار شدهاند؛ اينكه مىبينيد جوانان مسلمان در كشورهاى گوناگون به زيباييهاى دين و قرآن رو آوردهاند، همه حاكى از اين است كه انقلاب اسلامى در اوّلِ وقوع خود صادر شده است. ما كه نمىخواهيم بعد از گذشت چهارده سال، تازه به فكر صدور انقلاب باشيم! يك بار انقلاب صادر مىشود و آن هم شد. وقتى كه انقلاب، پيروز شد و خبر و جذّابيت آن، دنيا را پركرد، كارى كه بايد بشود شد. همان كارى كه شما از آن ناراضى هستيد؛ همان كارى كه به خاطر آن زنجير مىجويد و همان كارى كه به خاطر آن خشمناك مىشويد، شده و كار از كار گذشته است! شما هم هيچ كارى نمىتوانيد بكنيد و هيچ كس ديگرى هم نمىتواند كارى بكند. كار از كار گذشته است!» (11)
موج دوم اسلامخواهي
رهبر انقلاب موج دوم اسلامخواهي را همزمان با فروپاشي نظام كمونيستي شوروي ميدانند:
«موج دوم، آن وقتى شد كه نظام ماركسيستى شكست خورد. حتّى در كشورهاى اسلامى، جوانهاى زياد و مردمان بااخلاصِ زيادى بودند كه اميد خودشان را به نظام ماركسيستى بسته بودند؛ فكر ميكردند با تشكيل دولت سوسياليستى خواهند توانست فقر و بىعدالتى و چه و چه و چه را از كشورهاشان دور كنند؛ بعضىهاشان هم واقعا مردمان صادقى بودند؛ بنده بعضى از اينها را ديده بودم؛ چه از مسلمانهاشان، چه از غير مسلمانهاشان؛ مردمان صادقى بودند، اما به اسلام هيچ اعتقادى نداشتند؛ ماركسيست شده بودند براى خاطر اينكه خيال ميكردند در ماركسيسم اميدى براى مردم هست؛ بعد كه ماركسيسم شكست خورد، اينها ديدند نه، فايدهاى ندارد؛ لذا به سمت اسلام آمدند.»(12)
اينكه چه عاملي باعث شد تا اين مردماني كه رهبر انقلاب از آنها سخن گفتهاند، به سمت اسلام گرايش يافتند به نظر ميرسد دليل عمدهي آن استراتژي فعال حضرت روحالله در ماجراي نامه به گورباچف باشد. نامهي حضرت روحخدا در اولين روز سال 1989 ميلادي -11 دي 1367- به «ميخائيل گورباچف»، آخرين رئيسجمهور شوروي، در حقيقت نامهاي بود به تمام كشورهايي كه زير سايهي اردوگاه كمونيسم جمع شده بودند. آن هم درست قبل از آني كه موج دوم اسلامهراسي توسط غرب آغاز شود.
نامهي آن ابرمرد جهان معاصر به رئيسجمهور اتحاد جماهير شوروي در شرائطي منتشر شد كه هنوز اين كشور به عنوان يك مجموعهي واحد برقرار بود و هنوز اين ايدئولوژي كمونيسم بود كه قوانين و قواعد جامعه را سامان ميبخشيد. هنوز جنگ سرد كه چنانچه اشاره شد برخي از تحليلگران از آن به عنوان «جنگ جهاني سوم» ياد ميكنند تمام نشده بود و عمر آن نزدیک به نیم قرن رسيده بود. همچنين هنوز ديوار برلين كه به عنوان نماد جدائي اردوگاه شرق و غرب بود نيز فرو نريخته بود.
البته از يك سال قبل از انتشار نامهي امام، ميخائيل گورباچف دكترين خود در حوزهي مسائل مربوط به توسعهي سياسي موسوم به «گلاسنوست» و نيز راهبردهاي توسعهي اقتصادي خود به نام «پرسترويكا» را كه قرار بود با هماهنگي و همكاري غرب باشد را آغاز كرده بود تا از این طریق بتواند کشتی به گلنشستهی کمونیسم را به حرکت بیاندازد. اما كشورهاي غربي مانند هميشه با خلف وعدههاي خود و عدم مساعدتهاي لازم به دولت گورباچف عملا زمينهي فروپاشي دولت او و در نهايت اتحاد جماهير شوروري را موجب شدند. یعنی موضوعی كه در طول این 45 سال خواست هميشگي آنان بود.
امام خميني به عنوان يك سياستمدار برجسته، همهي اين موضوعات را به دقت زير نظر داشت و ميدانست كه غرب چه نقشهاي براي شوروی كشيده است. او از يك طرف ميدانست كه ايدئولوژي چپ به دليل «ماهيت ماديگرايانه»اي كه دارد عملا قادر به پاسخگويي به نيازهاي موجودي چند بعدي مانند انسان نيست و از طرف ديگر چارهي كار نيز، بر خلاف تصوري كه گورباچف و كابينهي او ميپنداشتند در پناه بردن به نظريات نظام سرمايهداري و الگوهاي ليبراليستي غرب هم نيست. براي همين امام در این نامه، ابتدا به آفت «دينزدايي» در مكتب كمونيسم اشاره كرده و آن را بزرگترين علت فروپاشي شوروي قلمداد كرد.
بلافاصله پس از انتشار نامهي امام، موجي از اظهارات و تحليلهاي مثبت و منفي پيرامون آن شكل گرفت. اما متأسفانه گورباچف و آن دسته از سياسيوني كه ميبايست متوجه منظور امام شوند، نشدند. كما اينكه هشت هفته بعد، هنگاميكه «ادوارد شوارد نادزه»، وزير خارجه وقت شوروي در روز هفتم اسفند 1367 پاسخ گورباچف را در حسينيهي جماران به اطلاع امامخميني رساند، نشان داد بيش از آنكه در صدد تبيين و تحليل محتواي نامهي امام بر آمده باشد سعي كرده تا اقدامات و اعمال خود را توجيه كنند. به همين علت حضرت روحالله پس از شنيدن سخنان شوارد نادزه به او پاسخ دادند:
«انشاءالله سلامت باشند، ولي به ايشان بگوييد كه من ميخواستم جلوي شما يك فضاي بزرگتر باز كنم. من ميخواستم دريچهاي به دنياي بزرگ، يعني دنياي بعد از مرگ كه دنياي جاويد است را براي آقاي گورباچف باز نمايم و محور اصلي پيام من آن بود. اميدوارم بار ديگر ايشان در اين زمينه تلاش نمايند.»
ده سال بعد، يعني در سال 1378 و در سالگرد رحلت روحخدا، گورباچف طي مصاحبهاي با خبرنگار واحد مركزي خبر در مسكو از اينكه به هشدارهاي آن روز بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران بياعتنائي كرده بود، اظهار تأسف كرد. گورباچف در اين مصاحبه گفت:
«مخاطب پيام آيتالله خميني از نظر من، همهي اعصار در طول تاريخ بود». و ادامه داد: «زماني كه من اين پيام را دريافت كردم احساس كردم كه شخصي كه اين پيام را نوشته بود متفكر و دلسوز براي سرنوشت جهان است. من از مطالعهي اين پيام استنباط كردم كه او كسي است كه براي جهان نگران است و مايل است من انقلاب اسلامي را بيشتر بشناسم و درك كنم»
ده سال از نامهي امام گذشت تا گورباچف با تشريح نابسامانيهاي اقتصادي و سياسي روسيه اعتراف كند كه: «اگر ما پيشگوييهاي آيتالله خميني را در آن پيام جدي ميگرفتيم امروز قطعا شاهد چنين وضعيتي نبوديم.» (13)
موج سوم اسلامخواهي
سال 68 روحخدا به خدا پيوست و جايگزين او، مردي از تبار خمين شد. خط او خط امام، و سيرهي او همان سيرهي امام بود. «خامنهاي» به تمام معنا تاليتلو «خميني» بود. رهبر انقلاب در عرصهي بينالملل همان روش امام خميني يعني حمله به عمق گفتمان استراتژيك غرب را سرلوحهي اعمال خود و نظام جمهوري اسلامي قرار داد.
رهبر انقلاب در طول مدت اين بيست سال از ولايتشان، از طرفي با تاكيد بر مسألهي جنبش نرمافزاري و نهضت توليد علم و به تبع آن ساخت مدل نظام اسلامي، موجب رشد فزاينده و جهشي ايران شد و از طرفي ديگر در حوزهي مسائل كلان جهاني، با حمله به مواضع نظام سلطه و توجه به جنبشها و نهضتهاي اسلامي، موجبات بيداري اسلامي و بازگشت هويتي مسلمانان را ايجاد كردند. حالا ديگر دامنهي موج اسلامخواهي «تا قلب اروپا و آمريكا» به پيش رفته است.
موج سوم اسلامخواهي در جهان در حقيقت برخاسته از اتخاذ چنين راهبردي بوده است: نااميدي از نظام ليبرال سرمايهداري و اميدواري به هويت اصيل اسلامي. چنانچه رهبر انقلاب فرموند:
«يك مقطع هم حالا به وجود آمده است؛ مأيوس شدن از ليبراليزم غربى، ليبرال دموكراسى غرب، اقتصاد كاپيتاليستى. مىبينيد چه خبر است؟ ميخواهند اين مسئله را در تبليغات كوچك كنند. واقع قضيه كه كوچك نميشود. در مركز مالى آمريكا، در پايتخت اقتصادى آمريكا، يعنى در نيويورك، آن هم در خيابان وال استريت كه كانون اصلى سرمايهدارى دنياست، هزاران نفر جمعيت جمع بشوند، بگويند ما سرمايهدارى را نميخواهيم. اينها نه مهاجرند، نه همه سياهپوستند، نه از طبقات پائين جامعهاند؛ در ميانشان استاد دانشگاه هست، سياستمدار هست، گروههاى دانشجوئى به اينها پيوستهاند؛ ميگويند ما نظام كاپيتاليستى را نميخواهيم. خب، اين همين حرف ماست؛ ما هم كه از اول گفتيم نه شرقى، نه غربى، يعنى نه نظام كاپيتاليستى، نه نظام سوسياليستى؛ آن سوسياليستىاش بود كه به جهنم رفت، اين هم دارد يواش يواش سرازير ميشود. بعد از اين حادثه، اقبال به اسلام بيشتر خواهد شد. اين هم يك موج ديگر است؛ موج سوم است.» (14)
جمعبندي
نظام سرمايهداري در بدترين شرايط خود قرار گرفته است بهطوري كه حتي استراتژيستهايي چون برژينسكي هم به آن اعتراف كردهاند. چند ماه پيش برژينسكي در مصاحبهاي كه توسط شبكهي CNN تنظيم شده بود در پاسخ به اين سؤال كه «آیا این تظاهرات و قیامها به افول تاثیر آمریکا در منطقه میانجامد؟ آیا اهرم قدرت ما در این منطقه کمتر از سالهای پیش شده است؟» جواب داد: «من فکر میکنم در حقیقت ما با افول قابل ملاحظهي قدرت آمریکا در منطقه مواجه هستیم و شاید این آغاز یک مرحلهای است که در آینده مردم از آن به عنوان دومین مرحله حیاتی خروج ضد استعماری منطقه پس از جنگ جهانی اول و دوم یاد خواهند کرد».
در اجلاس «راهبردی آتلانتیک» نيز كه همه ساله در واشنگتن برپا ميشود و در آن مقامات برجسته و استراتژیستهای بزرگ آمریکایی و اروپایی چون «هنری کیسینجر»، «رابرت اسکوکرافت»، «جیمز جونز» (مشاوران ارشد امنیتی رؤسای جمهور آمریکا)، «لئون پانِتّا» (وزیر دفاع آمریکا)، رئیس سازمان اینتلیجنت سرویس انگلیس و مسوولان سازمانهای اطلاعاتی فرانسه و اسرائیل شركت ميكنند، هنري کیسینجر از شرایط کنونی غرب ابراز نگرانی کرد و در حالی که عصبانی به نظر میرسید، پرسید: باید دید چه حماقتی کردهایم که آمریکای ابرقدرت ۲۰۰۱ را به شرایط شکنندهي امروز کشاندهایم؟ سايت شبكهي «دویچه وله»ي آلمان كه اين جلسه را گزارش ميكرد در ادامه نوشت: «در اجلاس راهبردی آتلانتیک به تحولات جاری در کشورهای اسلامی خاورمیانه و شاخ آفریقا و دشواریهایی که آمریکا و اروپا با آن روبرو هستند اشاره شد و آقای هنری کیسینجر نتیجه گرفت باید بپذیریم که مسیر تاریخ جهان در حال تغییر است» (15)
حسن عباسی :به «قلادههاي طلا» از 100، يك ميدهم
محمد تاجیک :دكتر حسن عباسي در سخناني در دانشگاه هنر دربارهي فيلم «قلادههاي طلا» گفت: اينكه اين فيلم سياسي است يا نه، از تعريف سياست ميآيد و «قلادههاي طلا» دغدغهاش تصوير سياست است.
هامون به نقل از بولتن نیوز:
وي با تأكيد بر اينكه محتواي اين فيلم بايد مورد توجه قرار گيرد، به تأثير چنين آثاري در جامعه اشاره و اظهار كرد: اگر قدر اين دانسته شود كه روشنفكر جامعه، فسادها را نشان دهد وضعيت بهتر خواهد شد.
عباسي با اشاره به تقديرهايي كه اين روزها از ابوالقاسم طالبي ميشود، بيان كرد: متأسفانه هر وقت احساس ميشود خوب هستيم، متوقف ميشويم. اميدوارم كه طالبي متوقف نشود و به خاطر همين من به «قلادههاي طلا» از 100، يك ميدهم.
او افزود: «قلادههاي طلا» فيلمي سياسي با ژانري امنيتي است. ما بايد ياد بگيريم حرف سياسيمان را در قالب فيلم بزنيم.
ماموریت ابلاغ شده به رسانه های اصلاح طلب
هامون به نقل از ندای انقلاب:
رسانه های اصلاح طلب ماموریت جدیدی را در سال ۹۱ دنبال می کنند.براساس گزارش های دریافتی با توجه به تلاش اصلاح طلبان برای حضوری فعال در عرصه سیاسی کشور، دستورالعملی مبنی بر چند بند به برخی نشریات اصلاح طلب جهت پی گیری ابلاغ شده است.نگاهی به خروجی برخی رسانه های اصلاح طلب نشان می دهد که تاکنون این محورهای زیر در این رسانه ها عملیاتی شده اند:
- نقد دولت نهم و دهم
- شیب دادن به اخبار منفی علیه دولت
- درگیر ساختن اضلاع اصولگرایی با یکدیگر
- برجسته ساختن مشکلات اقتصادی
- تاکید بر سلطه یک باند مساله دار بر کشور
- فعال سازی فعالین اصلاح طلب
- معادل نشان دادن عملکر دولت با عملکرد کل جریان اصولگرایی
و...
اگر سپاه نبود کشور هم نبود
پاسداری و سپاه
پاسداری به معنای حراست و نگهداری است و در حقیقت پاسداری در انقلاب اسلامی ایران حرکتی بود برای رسیدن به شعار غلبه خون بر شمشیر.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران نمادی ارزشمند است که ایستادگی در برابر ابرقدرت های شرق و غرب را سرلوحه کار خود قرار داده و با پیروی از سالار شهیدان امام حسین علیه السلام عزّت و افتخار را پیشه راه خود ساخته تا در سایه روحیه انقلابی و معنویت، نقش تعیین کننده ای در دفع حملات دشمنان اسلام و ایران، ایفا کند.
تشکیل سپاه پاسداران
در سال ۱۳۵۸ و در نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بنا به فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی رحمهم الله به جوانان غیور و انقلابی، عده ای از دلسوختگان راستین و پیروان صدیق ولایت فقیه گردهم آمدند و نهاد مقدّس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل دادند. حضرت امام خمینی رحمهم الله در دوم اردیبهشت سال ۱۳۵۸ طی فرمانی به شورای انقلاب اسلامی رسما تاسیس این نهاد مبارک را اعلام کردند.
انگیزه های تأسیس
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ابتدا جزو نیروهای شهری محسوب می شد؛ امّا با توجّه به شرایط خاص جامعه و پراکندگی قوای انتظامی، مأموریت حفظ نظم و امنیت عمومی را عهده دار شد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران این نهاد مقدّس با بسیج نیروهای مردمی به دفع حملات دشمنان پرداخت و برای حفظ و استمرار نظام مقدّس جمهوری اسلامی به صحنه های مبارزه علیه استکبار جهانی پا گذاشت.
سپاه و آرمان های والای انقلاب اسلامی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهادی است که برای رسیدن به اهداف والای انقلاب اسلامی تأسیس شده است. نام گذاری سالروز ولادت سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام به نام روز پاسدار از این رو بوده است که سپاه، آرمانی بزرگ و مقدّس دارد و آن حفاظت و نگهبانی از نظام و حکومتی است که بر اساس اسلام ناب محمّدی بر پا شده است و از سویی دیگر، ایثار و فداکاری برای حفظ نظام اسلام و دستاوردها و اصول آن، آرمانی است که سپاه پاسداران با درس آموزی از حماسه حسینی، آن را خط مشی خود قرار داده است.
رسالت عظیم پاسدار
وظیفه پاسداری از دین و خلق خدا، رسالت بزرگی است. برای همین است که امام حسین علیه السلام آن بزرگ پاسدار الهی، برای دفاع از کیان اسلام، مرگ سرخ را به زندگی ننگین ترجیح داد. پاسدار، واژه ای است که در فرهنگ انقلاب اسلامی، حکایت از روحیه شجاعت، شهامت، فداکاری و از خودگذشتگی دارد. در این فرهنگ، پاسدار حقیقی می کوشد، تا سرحدتوان جلوه گر صفات والای حسینی باشد. پاسدار فریاد هیهات من الذّله آن حضرت را روبه روی خویش قرار می دهد و عملاً از هرگونه ذلّت و خواری در برابر دشمن می پرهیزد. امروز پاسداران انقلاب اسلامی با الگوگیری از آن مولای گرامی، می کوشند از دست آورده های انقلاب اسلامی ایران، پاسداری کنند.
امام حسین علیه السلام پاسدار واقعی
امام حسین علیه السلام پیشوای بزرگ رهروان راه حق و اسطوره جاودانه پاسداری از حرمت دین خدا و حریم مسلمانان است. مگرنه این که جهاد همان دفاع در برابر متجاوزان و پاسداری از حرمت دین خداست. امام حسین علیه السلام به درستی می دانست که عاقبت مبارزه با لشگریان یزید، شهادت است و با این آگاهی «مرگ سرخ» را برگزید تا عاشقانش را به جوشش، و کالبد فشرده زمان را به طپش درآورد و خون گرم و هستی بخش عشق و جهاد را در رگ های پیروان واقعی خود جاری سازد. اینک پاسداران سپاه انقلاب اسلامی، می کوشند تا با اسوه قرار دادن آن امام آزاده، رهرو راه او باشند.
وظایف سپاه
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران تشکیل شد برای ایفای نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن با داشتن پشتوانه عظیم الهی و مکتبی و همچنین نیروی انسانی مخلص، فداکار و آگاه، انقلاب را همچون دژی نفوذناپذیر ساخته است. وظایف این نهاد انقلابی در اوّلین اطلاعیه شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۵۸ این گونه اعلام گردید:
کمک به اجرای امور انتظامی، امنیتی و کنترل تعقیب و دستگیری عناصر ضد انقلاب؛
مبارزه مسلحانه علیه جریان های مسلحانه ضد انقلاب؛
دفاع در برابر حملات و اشغال گری های عوامل یا قوای بیگانه در داخل کشور؛
همکاری و هماهنگی موثر با نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران؛
کمک در اجرای دستورات انقلاب اسلامی و دادگستری دولت جمهوری اسلامی؛
حمایت از نهضت های رهایی بخش و حق طلبانه مستضعفین جهانی تحت نظارت مقام معظم رهبری؛
و کمک به پیشبرد طرح های عمرانی.
سپاه و پاسداری از نظام
پاسداران سپاه، این دلاوران همیشه پیروز، بعد از انقلاب با اوج گیری دسیسه های دشمنان و گروهک های ضد انقلاب در نقاطی همچون خوزستان، گنبد و کردستان به خوبی وارد عرصه میدان مبارزه شدند و توانستند با بسیج عمومی و هماهنگی با سایر قوا در نقاط کوهستانی و صعب العبور مستقر شده و دلاورانه در برابر اشرار، ضد انقلاب و مزدوران بیگانه صف آرایی کنند. امروزه جای جای میهن اسلامی نشان از رشادت ها و جانبازی های مظلومانه عزیزانی را دارد که برای پاسداری از کیان اسلام و جمهوری اسلامی، جان خود را فدا کردند تا دین و حکومت خدا سرافراز و پرشکوه بماند.
سپاه و جنگ تحمیلی
حمله ناجوانمردانه ارتش عراق به سرکردگی آمریکا و تحمیل جنگ از سوی رژیم بعث به جمهوری اسلامی، صحنه جدیدی از امتحان الهی را پیش روی سپاهیان پاسدار گشود. و مسئولیت سنگین دفاع از مرزهای ایران اسلامی را بر دوش آنان نهاد. برادران دلاور سپاهی با توکل به خداوند و با سرهای پرشور و دل های پرسوز به مقابله با دشمن متجاوز شتافته و در برابر متجاوزان به دفاع پرداختند.
جایگاه بلند و ارزشمند سپاه پاسداران و رشادت های بی شمار رزم آوران آن نهاد در طول هشت سال دفاع مقدّس، در قالب وصف نمی گنجد. و تنها باید همان جمله معروف امام راحل را یادآور شد که: «اگر سپاه نبود کشور هم نبود»
سپاه و سازندگی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بعد از پایان جنگ تحمیلی علاوه بر فعالیت ها و مأموریت های رزمی، دفاعی و آموزشی، با تشکیل قرارگاه فرماندهی بازسازی خاتم الانبیاء، در عرصه سازندگی شرکت فعال دارد.
اینک سپاه پاسداران در راه آبادانی و عظمت کشور اسلامی ایران، تمام تلاش خویش را به کار گرفته است تا در این میدان مقدّس نیز حضوری فعّال و سازنده داشته باشد. امروزه در فعالیت هایی از قبیل سدسازی، راه سازی، کشاورزی، دامداری، طرح های آب رسانی و گازرسانی و احداث واحدهای مسکونی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نقشی فعال و پرثمر دارد.
دیدگاه حضرت امام خمینی (ره) درباره سپاه پاسداران
رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی رحمهم الله پیوسته از نهاد سپاه و پاسداران انقلاب به خوبی یاد کرده و می فرموند:
«نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به حق از بزرگ ترین سنگرهای دفاع از ارزش های الهی نظام ما بوده و خواهد بود.»
«من سپاه پاسداران را بسیار عزیز و گرامی می دارم. چشم من به شماست.»
دیدگاه مقام معظم رهبری در مورد سپاه پاسداران
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت اللّه خامنه ای درباره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرموده اند:
«سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مولود مبارک انقلاب اسلامی است در همه جهان، پس از صدر اسلام، پدیده بی سابقه ای است. این پدیده در حقیقت، مظهر عینی و مجسمی است برای شعارهای انقلاب اسلامی، شعار ایستادگی در مقابل همه قدرت های بزرگ با سلاح توکل بر خدا، شعار غلبه خون بر شمشیر و شعار حرکت برای نجات مستضعفان [است].»
«سپاه پاسداران نور چشم و عضو اصلی انقلاب اسلامی است چرا که از بطن انقلاب روییده، رشد کرده و رو به کمال است.»
«برجستگی سپاه در همراهی «سلحشوری نظامی» با «خلوص معنوی» بوده و همه موفقیّت ها از هماهنگی این دو ناشی شده است؛ و این عنصر اصلی که صفت مجاهدان جلیل القدر صدر اسلام و پایه گذاران افتخارات تاریخی اسلام است. همواره باید در سپاه پاسداران حفظ شود.»
یادگاری ارزشمند
سپاه پاسداران، یادگار گران قدر فرزانه دوران حضرت امام خمینی رحمهم الله بر ملّت غیور و دلیر ایران بود. رویش این نهال ارزشمند ابتکار ویژه ای بود که نیاز به هوش بالای فکری و سیاسی داشت.کسانی که تار و پود این شجره مقدّس را می شناسند و عوامل پدید آورنده و اهداف و انگیزه های آن را به خوبی درک می کنند اقرار دارند که پیشنهاد تشکیل این نهاد مقدّس، نشان دهنده ژرف نگری و استواری امام و فرزندان دلاور انقلاب، برای رهایی از ستم و سلطه بیگانگان و رسیدن به استقلال و عدالت واقعی است. بر همین اساس، سپاه و پاسداران انقلاب اسلامی، هیچ گاه نباید از رسالت سنگین خود غافل شوند.
پاسدار، شاگرد مکتب اهل بیت
پاسدار، در مکتب آل محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام درس مردانگی و گذشت، فداکاری و شجاعت، عزت و افتخار می آموزد. پاسدار، از پیشوای پاسداران و سالار شهیدان حضرت حسین بن علی علیه السلام سرمشق می گیرد، راه عشق را پیدا می کند و چون پروانه به سویش به پرواز درمی آید.
پاسدار، هرگز صراط مستقیم خویش را فراموش نمی کند و در هیاهوی زندگی هیچ گاه مسیر رو به کمال را گم نخواهد کرد. وی می داند که پاسداری به ایمان و عمل، ولایت، اطاعت، تعهّد و تقواست؛ پس هرگز وظیفه پاسداری خویش را فراموش نمی کند.
پاسدار و ایثار
درخشش شعاع پرفروغ برادران پاسدار در دوران دفاع مقدّس و شجاعت وصف ناپذیر آنان در تمام عرصه های انقلاب و خلوص و عشق به اسلام و میهن اسلامی ایران، نمادی از ایثار و گذشت آنان را به نمایش می گذارد.
سپاه پاسداران، یادگار ایثارگران و حماسه آفرینان شهید و یادآور حاج همّت ها زین الدین ها، جهان آراها، باکری ها و هزاران شهید گلگون کفن دیگر است.
یاد همه پاسداران شهید انقلاب اسلامی را گرامی داریم.
حمایت از سپاه پاسداران
بدون تردید دلاور مردی های برادران سپاه پاسداران بعد از انقلاب در دفع ایادی داخلی و گروهک های منافق و همچنین رشادت های رزمندگان آن در دوران دفاع مقدّس بر همه روشن است و شنیده ها تنها بخشی از دریای قدرت این نیروی عظیم مردمی است؛ بنابراین حمایت همه جانبه مردم از اهداف این نهاد مقدس و پاسداشت ارزش ها آنان، برای تحقق آرمان های انقلاب اسلامی لازم و ضروری است.
سلام و درود
سلام بر پیشوای پاسداران، الهام بخش عزّت و افتخار، حضرت حسین ابن علی که با فدا کردن جان، عشق و ایثار را معنا کرد؛ سلام بر لاله های بوستان محمّدی و شکوفه های وصال عشق الهی؛ سلام بر شما سپاهیان پاسدار، فرزندان دردمند روح خدا خمینی؛ سلام بر شما حماسه سازان عاشورایی سال های رزم و جنگ؛ سلام بر شهیدان پاک دل و بلند همت که هم رمز شما دلیر مردان و سبز قامتان بودند و میدان های نبرد هشت سال دفاع مقدس را با عطرخون خود عطرآگین ساختند.
هامون به نقل از ندای انقلاب:
امسال شرایط بسیار حساس است|اختلاف بین مجلس و دولت خواست دشمن است
عمل اختلافافکنان در نظر مردم قبیح و منفور است/ خواست دشمن ایجاد اختلاف در بین مسئولان است
حمیدرضا مقدمفر، معاون فرهنگی سپاه در گفتوگو با خبرنگار ندای انقلاب با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری و تاکید ایشان به حفظ اتحاد و یکپارچگی در کشور و "جری شدن" دشمنان در صورت وجود اختلاف، اظهار داشت: یکی از اصلیترین بسترها و زمینههای سوء استفاده دشمنان نظام، اختلاف میان مسئولان است.
وی با تاکید بر اینکه اختلاف نظر میان مسئولان طبیعی است و گاهی هم موجب رشد شده است، گفت: اگر اختلاف نظر میان مسئولان به نزاع تبدیل شود بسیاری از ظرفیتهای داخلی را معطل نگه میدارد و موجب از بین رفتن نشاط و امید در مردم میشود.
مقدمفر افزود: بوجود آمدن چنین شرایط نامطلوبی فرصتسازی برای دشمن و ورود دشمن به عرصه داخلی را به همراه دارد و علاوه بر اینها تاثر بدی بر نگاه مردم منطقه که در نهضت بیداری اسلامی جمهوری اسلامی را به عنوان الگو قرار دادهاند، میگذارد.
این کارشناس سیاسی تصریح کرد: دامن زدن به اختلافات در بین مسئولان موجب دوری مردم از این افراد میشود و عمل اینگونه افراد در نظر مردم قبیح و مورد نفرت است.
وی با بیان اینکه مردم اختلافافکنان را بیتوجه به فرامین رهبری میدانند، عنوان کرد: اختلافات امری شیطانی و نفسانی است و فرصتی برای تهدیدات و ضربات دشمن علیه کشور خواهد بود.
معاون فرهنگی، اجتماعی سپاه در خصوص شرایط سال ۹۱ هم گفت: باید در این سال پیشروندگی انقلاب ادامه داشته باشد و در سال تولید ملی به اقتصاد ملی و اقتدار ملی توجه شود.
مقدمفر گفت: با توجه به آغاز به کار مجلس نهم، منتهی شدن امسال به مقدمات انتخابات ریاست جمهوری سال۹۲ و نهضت بیداری اسلامی مردم منطقه، امسال سال حساسی است.
وی ادامه داد: اگر اختلافی میان مجلس کنونی یا آینده با دولت بوجود بیاید قطعا مورد خواست دشمن است و اگر مسئولی از روی غفلت این کار را بکند بداند که به دشمن کمک کرده است.
کدام قسمت از خطبه های نماز جمعه تهران توجه رویترز را جلب کرد؟!*سند
خبرگزاری رویترز، روز شنبه 2 اردیبهشت(April 21) نوشت: «روحانیون با نفوذ ایران از مذاکرات اخیر ایران و قدرت های جهان تجلیل کرده و صحبت های مثبتی را در این باره مطرح کردند. آیت الله جنتی، رئیس شورای نگهبان، گفت مذاکرات نشان داده که موفقیت آمیز و موثر بوده است ولیکن اگر غرب تحریم ها را ادامه دهد، تهران مذاکرات را متوقف خواهد کرد.»
این خبرگزاری غربی ادامه داد: «ایران در این دور از مذاکرات نیز توقف غنی سازی را رد کرد و مجدداً تاکید کرد فعالیت هایش صلح آمیز است.جنتی در خطبه های نماز جمعه گفت که غربی ها آماده اند تا حق غنی سازی ایران را بپذیرند. به هر حال مقامات و شخصیت های ایرانی حرف های مثبتی در این زمینه زده اند. صادق زیبا کلام اعلام کرده است که اعتقاد دارد مذاکرات موفقیت آمیز خواهد بود.»
در حالی مذاکرات استانبول به خوبی نشان داد که غرب با پذیرش حق غنی سازی برای ایران، مجبور به عقب نشینی در برابر جمهوری اسلامی شده است، رویترز افزود: «برخی از تحلیلگران و مقامات غربی معتقدند ایران در ایستادگی خود نرم شده است. تحلیلگران و دیپلمات ها گفته اند که در هفته های اخیر، ایران و غرب باید از هر فرصتی برای حل این بن بست طولانی مدت استفاده کنند. آنها اعلام کرده اند که ایران می تواند غنی سازی محدود خود را ادامه دهد. از طرفی ایران حتی می تواند از آمریکا و اروپا بخواهد تا تحریم ها را لغو کنند.»
هامون به نقل از جام نیوز:
اسرای ایرانی در ایام شهادت حضرت زهرا (س) چگونه عزاداری میکردند
روز شهادت حضرت زهرا(س) همیشه برای شیعیان یکی از روزهای مهم محسوب میشده و آنها برای احترام به این روز از هیچ کوششی مضایقه نمیکردند و در شرایط سختی که به آنها اجازه برپایی مراسم عزاداری داده نمیشد، با سکوت خود به این روز احترام میگذاشتند.
سیدناصر حسینیپور در کتاب «پایی که جا ماند؛ یادداشتهای روزانه از زندانهای مخفی عراق»، خاطره خود از سالروز شهادت خانم فاطمه زهرا(س) را در سال 68 روایت میکند و در شرایط سختی که به همراه دیگر در آسایشگاه به سر میبردند، تنها توانسته بودند تلویزیون را خاموش کنند. خاطره این روز در صفحه 582 کتاب این گونه روایت میشود:
یکشنبه 21 آبان 1368- تکریت- کمپ ملحق
وفات بی بی دو عالم حضرت فاطمه(س) بود. آن شب تلویزیون نوبت بازداشتگاه ما بود. مثل همیشه، شب شهادت حضرت فاطمه(س) از تلویزیون عراق ترانه پخش میشد. بچهها به حرمت رحلت این بانوی بزرگ تلویزیون را خاموش کردند. نگهبانان کمپ که بیشتر اوقات از پشت پنجره بازداشتگاهها ما را میپاییدند و تلویزیون تماشا میکردند، ناراحت شدند. تلویزیون را برای استفاده اسرا آورده بودند اما در حقیقت متعلق به عراقیها بود. سروان خلیل اجازه نمیداد، نگهبانها تلویزیون اسرا را برای استفاده خودشان ببرند. نگهبانها که تلویزیون نداشتند، شبها پشت پنجره میآمدند و هر شبکهای را که میخواستند، نگاه میکردند. بارها اتفاق میافتاد که اسرا دوست داشتند فوتبال تماشا کنند، عراقیها میخواستند شوهای عربی و ترکی تماشا کنند. شوهای مورد علاقهاشان مرتب از تلویزیون پخش میشد. برای حزباللهیها اهمیتی نداشت تلویزیون چه پخش میکند. بچهها بجز اخبار برنامههای راز طبیعت و بعضی فیلمهای مستند، دیگر برنامهها را نگاه نمیکردند.
ولید از این که بچهها تلویزیون را خاموش کرده بودند، عصبانی شد. او که عفت کلام نداشت، به حمید غیوری بچه گنبد که تلویزیون را خاموش کرده بود، زیاد بد و بیراه گفت. ولید، حمید را کنار پنجره خواند، دستش را از لای میلههای پنجره بازداشتگاه داخل آورد و چند سیلی خواباند توی صورت حمید.
بنا به دستور ولید تلویزیون را روشن کردند. تلویزیون عراق ترانه محمود انور را پخش میکرد. ولید که آدم شاد و شنگولی بود همیشه با خواننده عرب، می اکرم که زن سرلخت و بی حجابی بود، همخوانی میکرد. بچهها نه کاری به ولید داشتند، نه به تلویزیون. ولید برای اینکه لج مرا در آورده باش، صدایم زد و گفت:
- ها ناصر استخباراتی، دست بزن!
جوابش را ندادم. حسین مروانی اسیر عرب زبان ایرانی را برای ترجمه حرفهایش صدا زد و گفت:
- خمینی بهتون گفته این خانمهای خوشگل رو نگاه نکنید؟!
دلم نمیخواست با او همکلام شوم. از جایم بلند شدم، میخواستم به آن قسمت بازداشتگاه بروم، جایی که به ولید دید نداشته باشم، نمیخواستم او را ببینم. ولید فهمید؛ مرا کنار پنجره فراخواند و گفت: چطوره شما نیروهای خمینی از رقص و ترانه بدتون میآد، من که از دیدن این تصاویر خوشم میآد!
- یکی مثل شما خوشش میآد، ما بدمون میآد. اسلام میگه از گناه دوری کنید!
ولید خندید و گفت: حکومت ایران به زور سر خانمها چادر کرده، من خودم عاشق گوگوش و مهستی شما هستم، چطوری شما از اینا بدتون میآد؟
امشب اولین باری بود که ولید درباره مسائل دینی و اعتقادی با من بحث میکرد. برای او جا افتاده بود که حکومت ایران به زور سر خانمها چادر کرده. ولید بچهها را تشویق میکرد که رقصها، ترانهها و شوهای تلویزیونی عراق را تماشا کنند. شاید یکی از علتهایی که تلویزیون آورده بودند، گمراه کردن و به انحراف کشاندن بچهها بود. عراق به همین راحتی برای کسی هزینه نمیکرد؛ آنها به نگهبانهای خودشان تلویزیون نداده بودند، به قول یکی از بچهها عاشق چشم و ابروی دشمن خودشون که نیستند، هدف داشتند. فکر کردم به ولید چه بگویم. تشبیه خوبی به ذهنم آمد، با این که نمی دانستم چقدر حرفم میتواند در ولید اثر بگذارد، بهش گفتم:
- سیدی! میتونم یه سوال ازتون بپرسم؟
- بپرس!
- اگه شما گرسنهتون باشه، برید یه جایی ببینید دو تا کنسرو ماهی هست، یکی از کنسروها درش بسته است، یکی شون هم درش بازِ، از کدوم یکی از کنسروها میخورید؟
ولید که اولین باری بود که به ملایمت با من حرف میزد، بدون اینکه منظورم را متوجه شده باش، گفت:
- خوب معلومه از کنسرو سربسته!
منتظر همین جوابش بودم تا حرفم را حالیاش کنم. وقتی این جواب را شنیدم، بهش گفتم:
- شما به خاطر اینکه اون کنسرو ماهی سربسته، مسموم نیست، ازش میخورید، درسته؟
وقتی سرش را به حالت تایید تکان داد، ادامه دادم:
- شما به خاطر اینکه اون یکی کنسرو درش باز بوده و مسمومه ازش نمیخورید، درسته؟
ولید که هنوز هم منظورم را نگرفته بود، گفت:
- این چه ربطی به حرف من داره؟
- خیلی ربط داره، من از این سوال منظوری داشتم.
- منظورت چیه؟
- دختر با حجاب مثل کنسرو ماهی سربسته میمونه که پاک و باخداست، آدمهای خوب و با خدا پرورش میده. دختر بی حجاب هم مثل اون کنسرو ماهی سر باز میمونه که به اسلام پایبند نیست. آدمهای فاسد و پلید و خطرناک از دامن اونا پرورش پیدا میکنن.
وقتی ولید داشت به حرفهایم فکر میکرد، ادامه دادم: همان طوری که شما از کنسرو ماهی سر باز و مسموم نمیخوری، باید از بیحجابی و بی عفتی هم دوری کنید. وقتی از کنسرو ماهی سربسته استفاده میکنی، این یعنی که قلبتون داره بهتون میگه با حجاب و پاکی هم خوب چیزیه!
دو سالی که ولید نگهبان کمپ بود، اولین باری بود که با دقت به حرفهایم گوش داد و به فکر فرو رفت. فکر میکنم آن شب با این مثال ساده و ابتدایی توانسته بودم ولید را با وجدانش و حقیقت درونش درگیر کنم، هر چند در برخورد بد او با من تاثیری نداشت.
هامون به نقل از خبرگزاری فارس: