زمین خواری یکی از گویاترین موارد فساد در دربار شاه مخلوع

 
 
می یکی از گویاترین موارد فساد در حکومت پهلوی ، دزدی‌های سپهبد پرویز خسروانی و دار و دسته او و زمین خواری که بدستور مستقیم شاه مخلوع و دربار انجام می شد؛ بود.

هامون به نقل از سیرنیوز؛ پرویز خسروانی زمانی که دانشجوی دانشکده افسری بود، خود و خانواده‌اش بی‌پول بودند. آنها 5 برادر و چند خواهر بودند. از خواهران او تنها یکی‌شان را به اتفاق شوهرش در منزل سپهبد خسروانی دیده‌ام. یکی از برادران خسروانی وکیل مجلس شد [شهاب خسروانی]. برادر دیگر به نام عطاءالله خسروانی وزیر کار و وزیر کشور شد. دیگری [خسرو خسروانی] سفیر شد. مرتضی خسروانی نیز با درجه سپهبدی رییس دادرسی ارتش شد. آن که وزیر شد بسیار چاخان و پشت هم انداز بود و آن یکی که سفیر شد بسیار مطیع و سازشکار. پرویز خسروانی از زمان دانشکده افسری به دنبال زن پولداری بود که توسط او وضعش را روبه‌راه کند، تا بالاخره دختری پولدار از یک خانواده بهایی به نام نعیمی پیدا کرد که در انتهای کوچه شهناز (محلی که منزل من در آن واقع بود) می‌نشستند. پدر دختر به نام عبدالحسین نعیمی از بزرگان فرقه بهایی و بسیار متمول بود . او در سالهای 1320 تا 1324 رئیس کمیته محرمانه سفارت انگلیس در تهران بوده و با مستر ترات دبیر اول سفارت انگلیس در امور سیاسی داخلی و خارجی ایران دخالت می کرد . خانم لمبتون که یک دوشیزه 80 ساله انگلیسی است و در جنگ جهانی دوم ریاست کمیته اینتلیجنت سرویس انگلستان را در تهران بر عهده داشت و کلیه امور سیاسی ایران را به نفع انگلستان رهبری می نمود یکی از دوستان و همکاران عبدالحسین نعیمی بوده است . عبدالحسین در 1325 یا 1326 از سفارت انگلیس کنار رفت ولی همکاری خود را در امور سیاسی به طور مخفیانه با سرویس اطلاعاتی سفارت انگلیس در تهران ادامه داد . عبدالحسین نعیمی و خانواده اش در یک باغ 5 هزار متری با ساختمان مجلل سکونت داشتند. پرویزخسروانی هر روز عصر با دوچرخه از دانشکده افسری راه می‌افتاد و به عنوان تمرین دوچرخه‌سواری از مقابل خانه دختر عبدالحسین می‌گذشت و نامه عاشقانه رد و بدل می‌کرد. خانواده دختر با ازدواج این دو مخالف بودند، ولی به علت سماجت پرویز این ازدواج انجام شد و ایشان به عنوان داماد سرخانه به باغ دختر کوچید! پدر دختر در جوار خانه خود خانه‌ای ساخت که خسروانی و زنش در آنجا زندگی می‌کردند. این خانه در کنار بولوار واقع بود و بعدها به اداره نظام‌وظیفه اجاره داده شد و خسروانی و زنش در الهیه خانه مجلل با محوطه پنج هزار متری درست کردند و تا انقلاب در آنجا زندگی می‌کردند. پس از فوت پدر دختر، ارث هنگفتی به زن خسروانی رسید و صاحب چندین باغ و خانه در ونک و چندین ویلا در جنوب فرانسه و آپارتمان‌های متعدد در پیچ یوسف‌آباد و مجتمع سامان و غیره شد. خسروانی در زمان مصدق باشگاه ورزشی تاج را داشت و در آن تعداد زیادی از ورزشکاران و باج‌بگیران سرشناس تهران (مانند شعبان بی‌مخ) را جمع کرده بود. او هر طرف که باد می‌آمد بدان سو می‌رفت. در زمان مصدق (اگر اشتباه نکنم در 30 تیر) ورزشکاران را به خیابان ریخته و به نفع مصدق شعار می‌داد، ولی چندی بعد در 28 مرداد توسط اشرف اجیر شد و همین ورزشکاران را به خیابان ریخت و علیه مصدق و به نفع محمدرضا شعار داد. یک بار همین موضوع را به محمدرضا گفتم. پاسخ داد: « بی‌اشکال است، حال که به نفع من عمل می‌کند!» ولی به علت همین پشت هم‌اندازی و حقه‌بازی‌اش مورد اعتماد نبود. پس از 28 مرداد، خسروانی و باشگاه تاجش به بلای جان مردم تبدیل شد. او راه می‌افتاد و هر جا که زمین شهری مرغوبی می‌دید به مالک آن مراجعه می‌کرد. اگر طرف حاضر می‌شد زمین را به او واگذار کند فبها، وگرنه یک جوخه ژاندارم می‌رفت و یک پرچم سلطنتی را در وسط زمین فرو می‌کرد و خسروانی صاحب زمین را تهدید می‌کرد که زمین برای شاهنشاه است! طرف مسلما تسلیم می‌شد و زمین را واگذار می‌کرد. سند به نام خسروانی، زن یا دو دخترش صادر می‌شد. چنین آدمی را هویدا، سرپرست سازمان تربیت‌بدنی کرده بود. به تدریج، مساله بسیار حاد شد. من پیگیری کردم و بهترین وسیله تحقیق را اداره کل نهم ساواک تشخیص دادم. سرهنگ ضرابی، مدیرکل نهم ساواک، را احضار و به او دستور دادم درباره اموال خسروانی تحقیق کند و در سطح کشور هرچه به نام خسروانی، زن و 2 دختر اوست و سند صادر شده، گزارش نماید. پس از 3-4 ماه گزارش تحویل شد. با کمال تعجب دیدم که نتیجه بیش از تصور قبلی‌ام است: در مراکز استان یک یا چند زمین، در مراکز شهرستان‌ها یک زمین، ‌در برخی مراکز بخش یک زمین و در تهران ده‌ها زمین، که همه بسیار مرغوب و وسیع بود، به نام خسروانی و خانواده‌اش است. خود خسروانی علاوه بر باشگاه‌های ورزشی تاج، به تدریج تاسیسات ورزشی دیگری تاسیس کرده بود که بسیار مدرن بود. یکی از این تاسیسات در خیابان بخارست و دیگری حوالی ونک بود، که ساختمان مجللی با بیش از 10 زمین تنیس در محوطه‌ای حدود 10هزار مترمربع بود. بعلاوه، در آنکارا (ترکیه) نیز تاسیسات ورزشی مهمی احداث کرده بود که سند به نام خودش بود. اداره کل نهم ساواک در گزارش خود لیست کاملی از زمین‌ها و تاسیسات خسروانی در سطح کشور ارائه داد که به بیش از 200 رقم می‌رسید. این گزارش سرهنگ ضرابی باید جزء مدارک «دفتر ویژه اطلاعات»، که مسوول حفاظت آن سرتیپ نجاتی بود، موجود باشد. گزارش فوق را به محمدرضادادم . ذیل گزارش نوشت « به علم ارجاع شود » به علم (وزیر دربار) ارجاع شد . علم و خسروانی باهم توافق کردندکه وی ظاهرا کلید اموال خود را به بنیاد پهلوی ببخشد، ولی عملا با اهداء چند قلم قضیه را فیصله دهد . چنین شد و حدود هفت هشت قطعه در تهران با به بنیاد واگذار کرد و در نامه ای به محمدرضا نوشت « جان نثار هرچه داشت و نداشت به بنیاد واگذار کردم ! » مدتی گذشت و من قضیه را متوجه شدم و گزارشی به محمدرضا دادم که آنچه خسروانی به بنیاد واگذار کرده چند قلم ناچیز از 200 قلم اموال اوست و تازه استفاده آن را به صورت ظاهر برای باشگاه تاج (و در واقع برای خودش) برداشت می کند . محمدرضا مجددا نوشت « به علم ارجاع شود !» ارجاع شد ولی این بار علم اقدامی نکرد .

سایت Bank Of America توسط مسلمان حامی رسول الله هک شد

 


altساعاتی پیش و در ادامه فراخوان برای هک سایت های آمریکایی، سایت Bank Of A merica توسط گروهی از جوانان مبارز هک شد. متن اعلام هک سایت فوق به این شرح است:

هامون به نقل از بولتن نیوز:

Breaking news
Site of Bank of America went down
This site encountered a serious errors a few minutes after huge attack made by Muslims worldwide
Access to this site is hardly possible.

alt

 
 

هشدار موسسه مطالعات امنیت داخلی دانشگاه تل‌آویو به مقامات رژیم صهیونیستی درباره ایران


 
 

موسسه مطالعات امنیت داخلی دانشگاه تل‌آویو ضمن هشدار به مقامات کابینه جنگ رژیم صهیونیستی از جمله آویگدور لیبرمن وزیر خارجه، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر و ایهود باراک وزیر جنگ این رژیم، تنش های به وجود آمده بین اسرائیل و آمریکا را به نفع ایران ارزیابی کرد.


هامون به نقل از محدوده:

در این گزارش که بخش از آن را یکی از کارشناسان کنترل تسلیحاتی رژیم صهیونیستی در گفتگو با روزنامه با جروزالم‌پست افشا کرده است، آماده است که براساس تحلیل های صورت گرفته تنها برنده تنش های بین مقامات آمریکا و اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران است به همین دلیل مقامات مسئول در این رژیم از جمله مسئولان سیاست خارجی در اسرع وقت باید از ادامه تنش ها جلوگیری و سیاست فشار مجدد به مقامات غربی برای در تنگنا گذاشتن ایران را عنوان کنند.

 

در بخشی از این گزارش ضمن انتقاد به رفتار مقامات ایالات متحده، عنوان شده است آمریکا از سویی بارها اسرائیل را از حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران منع می‌کند و از سوی دیگر خود هیچ خط قرمز مشخصی برای ایران تعیین نمی‌کند که این رفتار آمریکا به طرز ناراحت‌کننده‌ای حس بدبینی برای ساکنین سرزمین های اشغالی بوجود می آورد.


موسسه مطالعات امنیت داخلی اسرائیل از مقامات آمریکا خواسته خط قرمز برخورد با ایران رابطه این کشور با رژیم صهیونیستی در نظربگیرد و در توضیح این بحث آورده است که خطوط قرمز ابزارهایی برای اعمال فشار دیپلماتیک به کشورها هستند و تاکنون آمریکا تنها سلاح هسته‌ای را به عنوان خط قرمز خود با جمهوری اسلامی دانسته است که این خط قرمز توسط ایران تاکنون جدی گرفته نشده است.

 

لازم به ذکر است مقامات رژیم‌صهیونیستی که تا چند هفته پیش دائما از طرح حمله قریب‌الوقوع به ایران صحبت‌ می‌کردند، پس از نادیده گرفته شدن در جامعه بین‌الملل اکنون تلاش بی‌نتیجه دیگری را برای تعیین خط قرمز برای برنامه هسته‌ای ایران آغاز کرده‌اند.


واکنش‌ خشمگینانه منافقین در مورد فعالیت‌های ضد تروریستی ایران در اجلاس نم

 
 
به دنبال اقدامات موفق و تاثیرگذار ایران در حاشیه شانزدهمین اجلاس نم با هدف معرفی کشورمان به عنوان قربانی اقدامات تروریستی، موجی از واکنش‌ها از سوی جریانات معارض نظام براه افتاده است.

ایرانهامون به نقل از باشگاه خبرنگاران: یکی از اعضای منافقین در اروپا که در موضوع دادگاه‌های 67 علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کند، ضمن حمله به این اقدام در حاشیه اجلاس نم، سعی کرد عاملین ترور دانشمندان هسته‌ای را بی گناه نشان داده و اتهامات این افراد را بی اساس جلوه دهد.

این عضو منافقین که خود از زندانیان سال 67 بوده و به لطف ادعای منافقانه مبنی بر جدایی از جریان نفاق با عفو روبه‌رو شده است و هم اکنون در اروپا فعالیت می‌کند، تلاش‌های حقوق بشری و پیام صلح ایران را نمایش خیمه شب بازی نامیده است.

وی با لحنی توهین آمیز از حضور خانواده شهدای ترور هسته‌ای در حاشیه اجلاس یاد و سعی کرد تا این اقدام ایران را بی اثر و کم رنگ جلوه دهد.

این عنصر منافقین بدون اشاره به بازتاب‌های بین‌المللی حضور خودروهای دانشمندان هسته‌ای و نمایشگاه ایران قربانی تروریسم در حاشیه اجلاس، به شرح زندگی و فعالیت‌های چند تن از کسانی می‌پردازد که نقششان در ترور دانشمندان هسته‌ای اثبات شده و پس از محاکمه به اعدام محکوم شده‌اند.

وی نه تنها سعی کرده افرادی چون جمالي فشی، عامل ترور شهید علی‌محمدی را بی‌گناه نشان دهد، بلکه منکر نقش موساد و گروهک منافقین در ترور دانشمندان هسته‌ای شده است.

بر پایه این خبر در حاشیه اجلاس عدم تعهد، برنامه‌هایی با هدف معرفی مظلومیت ایران در مواجهه با تروریسم دولتی از قبیل برگزاری نمایشگاه «ایران قربانی تروریسم»، اهدای گل از سوی فرزندان خانواده‌های شهدای ترور به شهدای هسته‌ای و دیدار آرمیتا رضایی‌نژاد دختر شهید دانشمند داریوش رضایی‌نژاد با دبیرکل سازمان ملل به همت موسسه راهبردی دیده بان به اجرا در آمد.

این اقدامات نه تنها باعث واکنش بسیاری از شرکت کنندگان در اجلاس مبنی بر همدردی با ملت ایران و خانواده شهدای ترور شد، بلکه سبب شد تا دبیرکل سازمان ملل در دیدار با رئیس جمهور ایران اذعان کند که ایران قربانی تروریسم است.

منبع: موسسه راهبردي ديده‌بان

ن

آقای خاتمی! نقد اصلاحات پیشکش؛ با فتنه مرزبندی کنید

دور جدیدی از فعالیت‌های اصلاح‌طلبان برای آنچه که آنان «ایجاد تمهید برای گشایش فضا» می‌خوانند، روز گذشته با انتشار اظهارات سید محمد خاتمی ظهور و بروز یافت.

خبرگزاری فارس: آقای خاتمی! نقد اصلاحات پیشکش؛ با فتنه مرزبندی کنید

 

هامون به نقل از فارس، دور جدیدی از فعالیت‌های اصلاح‌طلبان برای آنچه که آنان «ایجاد تمهید برای گشایش فضا» می‌خوانند، روز گذشته با انتشار اظهارات «سید محمد خاتمی» در جمع تعدادی از جوانان عضو کانون فرهنگی یاران امام موسی صدر ظهور و بروز یافت.

سید محمد خاتمی در اظهارات خود با ادعای دلزدگی مردم، خواستار گشودن فضا برای اصلاح‌طلبان شد و گفت: اصلاح‌طلبان برای نقد اصلاحات نیازمند گشایش فضا هستند.

این اظهارات خاتمی در حالی بیان می‌شود که بنا بر اعتراف تئوریسین‌های جبهه اصلاحات، هدف اصلی اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی نه صرف رقابت انتخاباتی، که بدست آوردن فضای لازم برای احیای تشکیلاتی و گفتمانی ‌خود است؛ فضایی که آنان به دلیل عملکرد خود در فتنه 88 زمختی غیرقابل انکاری را بر چهره خود حک کرده و «بحران مقبولیت و مشروعیت» را مجددا در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند 90 برای خویش به ارمغان آورده‌اند.

از دیگر سو نگاهی عمیق‌تر به اظهارات سید محمد خاتمی و ادعاهای وی بیانگر آن است که:

1- شخص خاتمی به نیابت از اصلاح‌طلبان، استراتژی یک گام به عقب دو گام به جلو را مدنظر داشته و با بیان اینکه این جریان فقط گشایش فضا را خواستار است، تلاش دارد تا با احیای اصلاحات به بهانه نقد این جریان، فعالیت در فضای اجتماعی  را در دستور کار خود قرار داده و با فربه‌گی در این ساحت، قدرت سیاسی را هدف آتی خود قرار دهد.

2- آقای خاتمی در حالی از گشایش فضا سخن به میان می‌آورد که جریان اصلاحات در «آزادترین و پرشورترین» انتخابات کشور( در سال 88 ) نشان داد که بازیگر پرمدعایی بیش برای دمکراسی نیست چه این که در این میدان آزاد، پیش از اعلام نتایج انتخابات، وی پیروزی میرحسین موسوی را تبریک گفت و در 30 خرداد، مجمع روحانیون تشکل تحت مدیریت خاتمی، مردم را به حضور خیابانی فراخواند و به آتش کشیدن سطل های زباله، تمرین دمکراسی آنان شد!

براستی اصلاح طلبانی که اینچنین فضای آزاد را مورد تاخت و تاز قرار داده، از قانون عبور کردند و سیاست‌های اصولی نظام را در روز قدس و 25 بهمن به استهزاء گرفتند و حتی تصویر امام راحل(ره) را به دستان ناپاک برای پاره شدن سپردند، چگونه است که هوس مشق دوباره دمکراسی کرده اند!

3- آقای خاتمی در حالی از گشایش فضا برای نقد اصلاحات سخن به میان می‌آورد که وی و یارانش تاکنون هیچ گونه انتقادی به عملکرد خود در ‌فتنه 88 نداشته‌اند؛ نه نقدی به اقدامات براندازانه‌شان، نه نهیبی به آشوب‌هایشان، نه اعتراضی به حمایت‌های دشمنان نظام از اغتشاشات و نه فریادی از سر اعتقاد به مخالفان جمهوری اسلامی هنگام هتاکی آشوبگران علیه ستون فقرات مبانی نظام و انقلاب.

براستی، باید به آقای خاتمی گفت: نقد اصلاحات بماند برای بعد، چرا از فرصت نقد فتنه 88 سخن به میان نمی‌آورید؟

4- اظهارات آقای خاتمی از دیگر سو نشان می‌دهد که هر چند وی و همفکرانش از دلبستگی خود به نظام سخن می‌گویند اما همچنان مشرب «کت اپوزیسیونی و شلوار پوزیسیونی» را دستور کار خود قرار داده‌اند؛ تا هم منتقد حاکمیت باشند و هم در درون حاکمیت! این روش شترمرغی، افکار عمومی را همچنان منتقد آنان می‌سازد که اینان نه «سرمایه‌اند»، نه «جدی»، نه «معتبر»، نه «حرفه‌‌ای»، نه «منطقی»، نه «وزین و وثیق» و نه «اخلاقی و قابل اعتماد».

5- این روزها بیان آشکار و پنهان اصلاح طلبان نشان می‌دهد که این جریان به دنبال تغییر وضعیت خود در سپهر سیاسی کشور است و در این میان آنچنان مصر است که بازی را واژگونه کرده و بدون هیچ اشاره‌ای به آسیب‌هایی که به نظام وارد ساخته‌اند، می‌کوشند نعل وارونه زده و با تحریف واقعیت‌ها، فتنه‌انگیزی‌های خود را از افکار عمومی پنهان ساخته و خود را معتقد به مبانی نظام جمهوری اسلامی نشان دهند.

اگر جز این است، بهتر است آقای خاتمی تنها به چند جمله بیان شده توسط تئوریسین‌ها و دوستان خود در خلال روزهای گذشته و سال‌های پیش پاسخی دهند که آیا اعتقاد به مبانی نظام می‌تواند منجر به بیان این اظهارات شود؛ گفته‌هایی همچون:

- فرق ما با براندازها در روش است (علیرضا علوی تبار)

- انقلاب اسلامی، متاثر از الگوی حکومت شوروی سابق است و سرانجام آنها یکسان خواهد بود (عباس عبدی)

- ساختار سیاسی دچار وارونگی شده است، اما راه حل بازگشت به سال 84 نیست بلکه باید تمامی ساختار سیاسی کشور بازسازی شود(احمد پورنجاتی)

- نباید از هدایت اعتراض‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، قومی و… در یک مسیر و تجمیع قدرت ها واراده ‏های متکثرغافل شد(محمدرضا تاجیک) و...

بی‌شک این اظهارات که هیچ یک نیز تاکنون از سوی اصلاح‌طلبان و شخص سید محمد خاتمی مورد اعتراض قرار نگرفته، نشان می‌دهد که این جریان از گشایش فضای مورد نظر خود چه اهدافی را طلب کرده و به چه سوداهایی دل بسته است.

 




تاریخ: چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

اعتراض مردم به رفتار نادرست باران کوثری

 

روز گذشته محمد خزاعي در گفتگو با رجانيوز در واكنش به برخورد نامناسب «كمال تبريزي» با «علي‌رام نورايي» در جمع سينماگران حاضر براي كمك به زلزله‌زدگان، پرده از برخورد فاشيستي و زشت يك بازيگر زن سينما با ستاره‌ي «قلاده‌هاي طلا» در محوطه‌ي تئاتر شهر برداشت و با بيان اينكه اين ماجرا به شدت بدتر از برخورد «كمال تبريزي» بوده، اظهار كرد كه مشغول پيگيري قضايي اين ماجراي تأسف‌بار است.
رجا نوشت: روز گذشته محمد خزاعي در گفتگو با رجانيوز در واكنش به برخورد نامناسب «كمال تبريزي» با «علي‌رام نورايي» در جمع سينماگران حاضر براي كمك به زلزله‌زدگان، پرده از برخورد فاشيستي و زشت يك بازيگر زن سينما با ستاره‌ي «قلاده‌هاي طلا» در محوطه‌ي تئاتر شهر برداشت و با بيان اينكه اين ماجرا به شدت بدتر از برخورد «كمال تبريزي» بوده، اظهار كرد كه مشغول پيگيري قضايي اين ماجراي تأسف‌بار است.اما بعد از انتشار اين گفتگو، بسياري از مخاطبان خواستار آن شدند كه هويت اين بازيگر افشا شود. بنابراين از آنجايي كه «محمد خزاعي» به هيچ وجه حاضر به اعلام نام اين بازيگر نبود، پيگيري‌هاي رجانيوز براي افشاي هويت اين بازيگر آغاز شد و سرانجام مشخص گرديد كه اين بازيگر زن، «باران كوثري» بوده است كه با همراهي دو نفر از عوامل پشت صحنه‌ي سينما، ابتدا اقدام به توهين به «نورايي» كرده و در ادامه حتي قصد درگيري با او را داشته‌اند كه البته موفق هم نشده‌اند.فارغ از اين ماجرا كه اين پرونده در حال پيگيري قضايي است، به نظر مي‌رسد كه درخشش «علي‌رام نورايي» در «قلاده‌هاي طلا» و كارهاي بعدي او، باعث حسادت تعداد معدودي از بازيگران جوياي نام سينماي ايران شده است؛ تا جايي كه اين بازيگران اندك براي مطرح شدن خود و تخريب چهره‌ي اين بازيگر، حتي از انجام اقدامات فاشيستي و توهين و زد و خورد در مراكز عمومي هم ابايي ندارند.جالب آنكه «باران كوثري» نه به واسطه‌ي مهارت خود در بازيگري، كه بيشتر به دليل صبغه‌ي سينمايي مادر و پدر خود «رخشان بني‌اعتماد» (كارگردان سينما) و «جهانگير كوثري» (تهيه كننده سينما و كارشناس فوتبال و مجري برنامه‌هاي ورزشي)- وارد عرصه‌ي سينما شده است. او از كودكي در فيلم‌هاي مادرش بازي مي‌كرد و اين روند تا همين سال‌هاي اخير و آخرين فيلم مادرش هم ادامه داشت؛ تا جايي كه «كوثري» به خاطر بازي در نقش يك دختر معتاد در فيلم «خون‌بازي» به كارگرداني رخشان بني‌اعتماد و البته نقش آفريني در «روز سوم»، توانست سيمرغ بلورين بهترين بازيگر زن را دريافت كند. اين سيمرغ درحالي به «كوثري» مي‌‌رسيد كه بسياري اعتقاد داشتند كه با توجه به علاقه‌ي داوران ايراني به نقش‌هاي خاص و به خصوص نقش كاراكترهاي معتاد، اين نقش معتاد را هر كس ديگري هم بازي مي‌كرد، احتمالاً برنده‌ي سيمرغ مي‌شد.البته حضور در يك خانواده‌ي سينمايي، تنها مزيت اين بازيگر نيست. حضور «كوثري» و مادرش روي سن آخرين جشن خانه‌ي منحله‌ي سينما با دستبند سبز و انجام حركات مضحك براي به هم ريختن جو سالن برج ميلاد در هنگام نمايش «قلاده‌هاي طلا» در سي‌امين جشنواره‌ي فيلم فجر، تنها بخشي از توانايي‌هاي اين بازيگر است. ضمن اينكه بسياري از مخاطبان تلويزيون، او را با مصاحبه‌ي معروفش با رضا رشيدپور در شبكه‌‌ي پنج سيما و بي‌احترامي او به پدرش در حين اين مصاحبه مي‌شناسند؛ آنجايي كه او خيلي راحت روي آنتن درخواست پدرش را رد كرد و همين موضوع باعث شد تا بارها مجري برنامه در شب‌هاي ديگر از اين موضوع و اينكه «باران كوثري» را در چنين موقعيتي قرار داده است، عذرخواهي كند.به هر حال «باران كوثري» با برخورد فاشيستي اخير خود در تئاتر شهر نشان داد كه هنوز روحيات «شعبان‌بي‌مخ‌ها» و «جاهل مسلك‌ها»ي دهه‌ي بيست و سي تهران قديم زنده است و در عين ناباوري، اين بار در نزديكي يكي از مراكز به اصطلاح فرهنگي تهران و جايي كه آن را مركز روشنفكري پايتخت مي‌نامند و حتي جالب‌تر، در ميان هنرمنداني كه داعيه‌ي «فرهنگي» بودن آنها گوش فلك را كر كرده است، اين روحيات خشن و بدوي، دوباره بروز و ظهور پيدا كرده است.

وقتی بیماری قلبی میرحسین موسوی باعث وجد فعالان جنبش سبز می شود!



"سیرنیوز": ندای سبز که توسط فعالان جنبش سبز مدیریت می شود خبر انتقال میرحسین موسوی به سی س یو را به نقل از منابع به اصطلاح موثق خود یعنی «ندای سبز ایرانیان» منتشر کرده است، گفته می شود علت انتقال به سی سی یو بیماری قلبی میرحسین موسوی بوده است.
این اتفاق در حالی رخ می دهد که فعالان ضدانقلاب در سایت های اجتماعی نظیر فیس بوک،بالاترین،آزادگی و ... از هواداران خود می خواهند تا در جریان اجلاس عدم تعهد اختلال ایجاد کرده و سعی کنند مقامات بین المللی را در جریان اوضاع میرحسین موسوی و مهدی کروبی قرار دهند؛ تا چندی پیش ضدانقلاب اجلاس عدم تعهد را با عدم استقبال سران کشورها گزارش می نمود اما با نزدیک شدن زمان برگزاری اجلاس این گروه اندک در اینترنت شروع به فراخوان های اینترنتی نمودند و در نسخه پیچی های متعدد هواداران را به آشوب و اغتشاش دعوت می کنند! اما وضعیت میرحسین موسوی آنچنان که سایت های ضدانقلاب و وابسته به جنبش سبز اعلام می کنند نبوده و نیست،در همین رابطه میرحسین موسوی که اعلام می شود در شرایط بدی قرار دارد، چندی پیش مورد معاینه پزشکی کامل قرار می گیرد و پس از اینکه از گرفتگی عروقی وی اطمینان حاصل می شود مورد آنژیوگرافی قرار می گیرد؛ هم اکنون میرحسین موسوی تحت نظر پزشک بوده و سلامتی وی خوب گزارش شده است. انتشار خبر انتقال میرحسین موسوی به بیمارستان همزمان است با برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران. برگزاری این اجلاس موجب خشم کشورهای غربی علی الخصوص «آمریکا،اسرائیل» و همچنین مخالفان جمهوری اسلامی است. مخالفان جمهوری اسلامی از جمله فعالان «جنبش سبز» انتظار دارند که دبیرکل سازمان ملل و دیگر شخصیت‌های بین‌المللی که در اجلاس تهران شرکت می کنند به موضوع حصر خانگی «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی»، رهبران مخالف دولت در ایران توجه کنند. رفتار متناقض مخالفان جمهوری اسلامی در قالب اپوزسیون و نیز کشورهای غربی به خوبی این موضوع را تاکید می کند که در اجلاس غیرمتعهدها در تهران سران بسیاری از کشورها حضور خواهند داشت؛ این موضوع برای ضدانقلاب وسیله ای است که تا چندی پیش آن را منکر شوند و حالا خواستار اغتشاش و درگیری ...
 

چه کسی جلو دار شعبون بی مخ های سینمای ایران است

 
که اگر چه ملت ایران ماجرای عربده کشی های شعبون بی مخ و یاران او را در تاریخ مشروطه به خوبی به یاد دارند اما اینک در کمال تاسف جامعه هنری و فرهنگی ایران شاهد ظهور شعبون بی مخ هایی در این عرصه هستند.
هامون به نقل از سیرنیوز:
جامعه هنری و سینمایی ایران چندی پیش شاهد اکران فیلم «قلاده‌های طلا» بود ، فیلمی که می توان آن را گامی مؤثر و نگاهی خوب به فتنه سال 88 و حوادث قبل و بعد از انتخابات دانست. این فیلم بر دخالت بیگانگان در فتنه‌ی 88 تاکید می‌کند. فیلم چه در زمان ساخت و چه بعد از آن با حاشیه های بسیاری همراه بوده و هنوز هم یکی از حاشیه ساز ترین آثار سینمای سیاسی ایران است. البته بسیاری از منتقدان سینمایی کشور و کارشناسان سیاسی گفته اند که فیلم «قلاده‌های طلا» دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی را زیر سئوال برده و برخی نیرو‌های وزارت اطلاعات را عامل سرویس‌های امنیتی غرب معرفی کرده است. یکی از بازیگرانی که چنین نقشی را ایفا کرده " علی رام نورایی " است. گرچه پس از اکران محدود این فیلم در جشنواره فیلم فجر و پس از آن بسیاری از شخصیتهای معاند و افراد ضد انقلاب خارج نشین این اثر را برنتابیدند و موجی از حملات تبلیغی و تخریبی را علیه آن به راه انداختند اما این حرکت ها در بدترین وجه خود مدتی پیش شکل گرفت و آن برخورد زشت و فاشيستي باران کوثري فرزند جهانگیر کوثری و رخشان بنی اعتماد با علی رام نورایی در تئاتر شهر تهران بود. باران کوثري با همراهي دو نفر از دوستانش که از آنها به عنوان عوامل پشت صحنه‌ي سينما نام برده ، ابتدا اقدام به توهين به «نورايي» کرده و در ادامه با او درگير شدند. فارغ از اين ماجرا که اين پرونده در حال پيگيري قضايي است، به نظر مي‌رسد درخشش «علي‌رام نورايي» در «قلاده‌هاي طلا» و کارهاي بعدي او، باعث حسادت تعداد معدودي از بازيگران جوياي نام سينماي ايران شده است؛ تا جايي که اين بازيگران اندک براي مطرح شدن خود و تخريب چهره‌ي اين بازيگر، حتي از انجام اقدامات فاشيستي و توهين و زد و خورد در مراکز عمومي هم ابايي ندارند. جالب آنکه «باران کوثري» نه به واسطه‌ي مهارت خود در بازيگري، که بيشتر به دليل صبغه‌ي سينمايي مادر و پدر خود «رخشان بني‌اعتماد» (کارگردان سينما) و «جهانگير کوثري» (تهيه کننده سينما و کارشناس فوتبال و مجري برنامه‌هاي ورزشي)- وارد عرصه‌ي سينما شده است. حضور «کوثري» و مادرش روي سن آخرين جشن خانه‌ي منحله‌ي سينما با دستبند سبز و انجام حرکات مضحک براي به هم ريختن جو سالن برج ميلاد در هنگام نمايش «قلاده‌هاي طلا» در سي‌امين جشنواره‌ي فيلم فجر، بخش دیگری از اقدامات تخریب این دو است . همزمان با این اقدامات ، شبکه های فارسی زبان خارجی نیز تلاش کرده اند این فیلم را شکست خورده تحلیل کنند به طوری که مدام درحال تکرار دیالوگ هایی چون منزوی شدن عوامل این فیلم و عدم رغبت فیلمسازان به همکاری با بازیگران آن، هستند. این شبکه ها در همین راستا مدعی شده اند دیگر کسی تمایلی به همکاری با علی رام نورایی ندارد. در همين رابطه، «محمد خزاعی» -تهیه‌کننده‌ی «قلاده‌های طلا» در واکنش به حمله فیزیکی و فحاشی باران کوثری و دوستان وی به نورایی گفته معترضین به آقای «نورایی» گفته‌اند به شما پول داده‌اند تا خون شهدای ما را پایمال کنید! خب این جمله یعنی چه؟ کاملاً مشخص است که این افراد متعلق به چه جرياني هستند. البته این‌ آدم‌ها بخش بسیار کوچک و محدودی از سینمای ایران را تشکیل می‌دهند که تکلیف‌شان با خودشان هم روشن نيست.» خزاعی اضافه کرده است : «این‌ها متعلق به تفکر و جریانی هستند که نمی‌توانند اندیشه و تفکر «قلاده‌های طلا» و این دست فیلم‌ها را ببینند. این‌ گروه معدود فکر می‌کردند که سال 88 قرار است اتفاقاتی در کشور بیافتد. نمی‌دانستند که مردم در «نه دی» ثابت می‌کنند که جریان چیز دیگری است و آنها با تمام قدرت و توان از کشورشان دفاع می‌کنند. آنها بايد بدانند که مردم ايران تابع ولایت فقیه هستند و نمی‌توان این ارادت را از مردم گرفت؛ حتی اگر سخت‌ترین مشکلات هم در این مملکت وجود داشته باشد.» دبیر جشنواره‌ی سی‌ام فجر افزود: «من معتقدم که هر کسی باید بتواند آزادانه حرفش را بزند و فیلمش را بسازد؛ البته آثاری که کمک کننده به فضای کشور باشد. قرار نیست اگر فیلمی را دوست نداریم، با عوامل آن برخورد کنیم. اين را هم بدانيد که این برخوردها مربوط به الان نیست و از همان زمانی که ما در جریان شروع فیلم بودیم، حملات مختلف از طریق فضای مجازی مانند فیس‌بوک و حتی پیامک‌های تهدیدآمیز به بازیگران برای انصراف آنها از فیلم آغاز گرديد و حتی در یک مورد هم باعث انصراف بازیگر فیلم ما شد.» به هر حال مردم و جامعه هنری ایران در انتظار برخوردی مناسب با عوامل این تعرض بی شرمانه است . موضوعی که اگر رخ ندهد شاید در آینده ای نزدیک شاهد حوادثی بدتر از آن باشیم.

 




تاریخ: یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

اخبار مربوط به جيگر را اينجا به اشتراك بگذاريد + تصاوير

 

بي

در اوج حضور سران 120 كشور دنيا شامل دو سوم جمعيت جهان در تهران و برگزاري موفق اجلاس عدم تعهد درايران، BBC كه همچون سران رژيم صهيونيستي از عصبانيت كنترل خود را از دست داده بود خبر يك خود را به يك تيتر دروغ و مضحك اختصاص داد.جيگر شخصيت عروسكي ايران ممنوع التصوير شد.

هامون به نقل از باشگاه خبرنگاران:

حركت عجيب و البته قابل پيش بيني بي بي سي فارسي (قابل پيش بيني از اين جهت كه تلويزيون وابسته به خاندان سلطنتي در زمان‌هايي كه دستش به هيچ جايي بند نيست دست به دامن مواردي مي‌شود كه موجبات تمسخر و البته تعجب ديگران را فراهم مي‌آورد) در ممنوع التصوير كردن شخصيت جيگر در برنامه پر طرفدار كلاه قرمزي كه در ايام مناسبتي سال پخش مي‌شود باعث شد انتقادات و تمسخر گسترده كاربران داخلي و خارجي به سمت مديران شبكه بي بي سي فارسي نشانه رود.

 

هنوز ساعتي از انتشار خبر سراسر دروغ بنگاه وابسته به بهائيان نگذشته بود كه پيامك‌هاي زيادي بين مشتركان تلفن همراه رد و بدل شد. آري بي بي سي فارسي در مورد جيگر به پيامك جوك ايرانيان تبديل شد.

مشتركان ضمن به سخره گرفتن دست اندركاران تلويزيون بي بي سي فارسي در پيامك‌هاي خود خبر از پيوستن جيگر به تيم خبري بي بي سي فارسي مي دادند.

اما در اين ميان سايت‌ها و وبلاگ‌ها هم بيكار نبودند و با قرار دادن كاريكاتور و مطالب طنز بر روي خروجي خود شبكه وابسته به ملكه را بيش از پيش مورد تمسخر قرار مي‌دادند.

بي

در يكي از موارد وبلاگي با طرح سوال 4 گزينه‌اي نوشت:

جیگر در بی بی سی؟

۴- به نظر شما در صورت تایید خبر ممنوع التصویر شدن "جیگر" آینده وی چگونه رقم می خورد؟!

الف. می رفت از شهر، به روستایی، آنجا که دارد، آب و هوایی(!) و سپس در آنجا با "پاریکال" ازدواج می کرد و تا آخر عمر به خوبی و خوشی در طویله ای (به همراه چند کره خر)زندگی می کرد!

ب. هر طور شده خودش را به آنطرف آب ها می رساند و در مستندهای "نشنال جئوگرافیک" نقش "خر" رابازی می کرد!

ج. او نیز به مانند "ز.امیر ابراهیمی" به بی بی سی فارسی دعوت شده و خبرنگار این شبکه می شد!

د. افسردگی می گرفت و خودش را از یک دره به پایین پرتاب می کرد و سپس از گوشتش در رستوران‌های غیرمجاز استفاده می‌شد.

در نمونه‌اي ديگر و در سري كاريكاتورها، طرح‌ها و عكس‌هاي منتشر شده در سطح فضاي مجازي كاريكاتوري با اين مضمون كه جيگر به بي بي سي نقل مكان كرده و عنوان مي‌كند كه هر خري را به اين شبكه راه نمي‌دهند منتشر شد كه با استقبال زياد مخاطبان مواجه شد.

بي

برخي جيگر را نجات غريق بي بي سي مي‌دانستند و برخي هم عنوان مي‌كردند بي بي سي بعد از پائين بردن تابلو يكي از سران فتنه، تابلو جيگر را بالا برده است.

بي

بي

البته تيترهاي خبري پس از اين بي بي سي فارسي هم كه پس از اين روي خروجي خواهند رفت بسيار جالب توجه بود، برخي كاربران اينترنتي در مطلبي كه جاي خود را در پيامك‌ها هم باز كرد، تيترهاي بي بي سي در آينده را اينگونه نوشتند:

تيتر اخبار بی بی سی در روزهای آینده
پس از نگرانی عجیب بی بی سی در مورد جیگر محبوب کلاه قرمزی، سر تیتر اخبار روزهای آینده ی بی بی سی به شرح زیر اعلام شد:
سرتیتر اخبار بی بی سی در روزهای آینده

پشت پرده روابـــط کلاه قرمـــزی و سرونـــاز...
عمو پورنگ به دلیل سرعت غیرمجاز جریمه شد...

خاله نرگس در پاتختی دختردایی اش شرکت نمیکند...
حنــــا بر اثر وقوع طوفــان در مزرعـه به شدت مجروح شـد...
جودی آبوت نسبت به وضع حقوق بشر در تهران ابراز نگرانی کرد...
سوقصد تروریست های ناشناس به خانواده دکتر ارنست ناکام ماند...!

جيگر شخصيت محبوب كلاه قرمزي در ديداري دوستانه با ملكه انگليس ديدار خواهد كرد...

اعطاي نشان سر و دوك به جيگر توسط ملكه انگليس...

دعوت بي بي سي فارسي از جيگر براي دعوت به همكاري...

شما هم مي‌توانيد پيامك‌ها، طرح‌ها و مطالبي كه در اين خصوص دريافت كرده‌ايد و يا ايده پردازي نموده‌ايد را در قسمت نظرات اين خبر براي ما ارسال كنيد تا به انتشار عمومي گذاشته شود.

تهديد حمله به ايران يک لفاظي بي نتيجه است

وزير اطلاعات رژيم صهيونيستي، گفته هاي مقامات اين رژيم در حمله نظامي به ايران را تنها يک لفاظي بي نتيجه دانست.
ايران
هامون به نقل از سیرنیوز به نقل از السفير؛ «دان مريدور» با اعلام اين مطلب افزود: اظهارات مقامات رژيم اسرائيل مبني بر حمله احتمالي به ايران، لفاظي است که نتيجه اي براي اين رژيم درپي نخواهد داشت. وي با بيان اينکه در شرايط کنوني هرگونه حمله به تأسيسات هسته اي ايران، نتيجه اي عکس براي رژيم صهيونيستي بجاي مي گذارد، اين اقدام را باعث هرچه قوي تر شدن ايران دانست. گفتني است؛ طي روزهاي اخير، بسياري از مقامات سابق و کنوني رژيم صهيونيستي، اظهارات نتانياهو نخست وزير اسرائيل مبني بر حمله به ايران را، غيرمنطقي و ناشي از ضعف سران اين رژيم برشمردند. در همين حال، «مايکل هايدن» که در زمان حمله هوايي رژيم صهيونيستي به سوريه به بهانه انهدام تأسيسات هسته اي اين کشور، رئيس سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا بود در مصاحبه با هاآرتص گفت: نيازي نيست تا در شرايط فعلي تصميم به حمله کردن به ايران بگيريم. اين مقام سابق آمريکايي در ادامه دليل اين اظهارات خود را اينطور بيان کرد: همانطور که ارزيابي هاي جديد نشان مي دهند ايران تا پيش از سال 2013 و يا 2014 به توانايي ساخت تسليحات اتمي دست پيدا نمي کند از همين رو در شرايط فعلي نيازي به حمله نيست. هايدن در خصوص تلاش هاي رژيم صهيونيستي براي آغاز جنگ جديد در خاورميانه گفت: من نيت اسرائيل را درک نمي کنم اما علوم هندسه و فيزيک به ما مي گويند که برنامه هسته اي ايران يک چالش بزرگ براي هر ارتشي است و منابع اسرائيل براي مقابله با ايران بسيار محدودتر از منابع آمريکاست. وي درباره اينکه چرا در شرايط فعلي نيازي به حمله به ايران نيست، گفت: هنوز اطمينان کاملي درباره اينکه همه اهداف شناسايي شده باشند وجود ندارد.

 




تاریخ: چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

فرمانده کل سپاه: دشمن جرات عملي کردن تهديدهايش را ندارد
 

فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به تشديد تهديدهاي دشمن عليه ايران گفت: دشمنان تهديد نظامي مي‌کنند اما جرات تهديد عملي را ندارند.
که
هامون به نقل از سیرنیوز ، سردار سرلشکر محمدعلي جعفري در مراسم افتتاحيه اجلاس سالانه سازمان بسيج اساتيد که در تالار قدس کتابخانه آستان قدس رضوي برگزار شده است با بيان اينکه "دنيا در حال يک تحول است و موقعيت ويژه کشور ما قابل انکار نيست"، افزود: شما جمع خاصي از اساتيد بسيجي و انقلابي هستيد که پذيرفته‌ايد مدافع ارزش‌هاي انقلاب و پياده‌سازي اهداف آن باشيد. وي با بيان اينکه "وقتي عنوان فرماندهان جنگ نرم به اساتيد دانشگاهي داده مي‌شود، اين يک مسئوليت بسيار سنگين است"، خطاب به اساتيد بسيجي گفت: شما فرماندهان جنگ نرم امروز هستيد. ما روز به روز شاهد موفقيت‌هاي ايران هستيم و از تهديدات دفاعي، نظامي و امنيتي عبور کرديم و مهم اين است که بدانيم در اين مقطع در چه شرايطي قرار داريم و چه مساله‌اي براي جمهوري اسلامي مهم است. جعفري با اشاره به "اينکه جنگ نرم نوعي جنگ است که خوب حس نمي‌شود"، اظهار کرد: وقتي جنگي حس نشود استعدادها هم خوب به کار گرفته نمي‌شود. در 8 سال دفاع مقدس مردم مقابل تهديدها ايستادند و کمتر از يک سال نيروهايي که هيچ تجربه‌اي در زمينه نظامي نداشتند، در جبهه‌ها صاحب‌نظر شدند و با بسيج نيروها خرمشهر آزاد شد و بعد از آن 7 سال براي انتقام‌گيري با دشمن جنگيديم. فرمانده کل سپاه افزود: يکي از بزرگترين پيامدهاي جنگ 8 ساله اين بود که نيروهاي استکبار به اين نتيجه رسيدند که با ايران نمي‌شود با زور و جنگ رفتار کرد و نمي‌توانند اراده‌شان را به ايران تحميل کنند. وي با بيان اينکه "در حال حاضر دشمنان تهديد نظامي و دفاعي مي‌کنند اما جرات تهديد عملي را ندارند و از بيان آن پرهيز مي‌کنند"، تصريح کرد:‌ امروز در جنگ نرم، نيروهاي دانشگاهي و حوزوي داراي تکليف هستند و بايد با ديد جنگي در اين عرصه قدم بگذارند. فرمانده کل سپاه با اشاره به اين‌که "جنگ نرم بسيار خطرناک‌تر از جنگ سخت است"، تاکيد کرد: در جنگ نرم بايد هر عنصر و فرمانده با حسي که نسبت به تهديد مي‌بيند متناسب با توانمندي‌هاي خود در اين عرصه اقداماتي را انجام دهد. وي خطاب به اساتيد بسيجي ادامه داد: پيشتازي در عرصه هاي نبرد در جنگ نرم، مبتني بر توانمندي‌هاي فردي است؛ بويژه براي شما که فرماندهان جنگ نرم قلمداد مي‌شويد. پيشتازي در اين عرصه اين است که بر اساس انتظارات مقام معظم رهبري عمل کنيم. جعفري با بيان اينکه "ما از نعمت رهبري هوشمند برخورداريم"، تاکيد کرد: مقام معظم رهبري جزييات مشکلات و راهبردهاي عملياتي را بيان مي‌کنند اما مشکل از ماست که براي اجراي آن کم تلاش مي‌کنيم و در همه بخش‌هاي مختلف کشور اين مشکل وجود دارد. امروز شرايطي استثنايي براي توسعه دين خدا به وجود آمده و نمي‌توانيم در برابر اين شرايط حرکتي عادي و معمولي داشته باشيم. فرمانده کل سپاه با بيان اينکه "در جنگ نرم بين اسلام و کفر، سلاح ما قلم، زبان، فکر و انتقال آن به ديگران است"، ادامه داد: نقش فرماندهان جنگ نرم در کادرسازي و تربيت نيرو براي اداره جامعه اسلامي و تحول در علوم انساني است که هنوز نتيجه نداده و يکي از مهمترين وظايف اساتيد انقلابي ما اين است که بايد برنامه و طرح‌هاي اجرايي داشته باشند. ما فرصت نداريم و همين امروز هم دير است. انقلاب اسلامي به شدت منتظر اقدامات انقلابي ماست و بايد خالصانه نيت و براي ياري دينمان از تمام توانمان استفاده کنيم. وي با تاکيد بر اينکه "حفظ کردن روحيه انقلابي براي انقلاب اسلامي کار ساده‌اي نيست و اين مسووليت را هر بسيجي در هر مقامي بايد داشته باشد"، خاطرنشان کرد: ايده‌پردازي‌ها در کشور کمتر اجرا مي‌شود و به نظر مي‌رسد که ضرورت تبديل ايده‌هاي خوب به راهکارهاي اجرايي لازم است. بايد از شعار دادن کم کنيم و به اقدامات عملي بپردازيم. صحبت اصلي مقام معظم رهبري، وضعيت جهان در حال تحول است. بيداري اسلامي امروز در بسياري از کشورها و ناموفق بودن آمريکا براي تسلط بر خاورميانه و حوادث امروز اروپا شواهد اين ادعا است. جعفري همچنين، با اشاره به سخنان اخير مقام معظم رهبري اظهار کرد: وجهه آمريکا که به عنوان متهم در دنيا مطرح است، افول کرده و مرگ بر آمريکا ديگر شعار اختصاصي ملت ايران نيست و همه ملت‌هاي دنيا همين را مي‌گويند. امروز همه، آمريکا را دولتي طرفدار ظلم و سلطه بر ملتها و مداخله‌گر در همه امور مي‌شناسند و اين نشانه‌هاي تحول عظيم جهان است. فرمانده کل سپاه افزود: رهبري نتيجه‌گيري کردند که تحول در سطح جهان امري قطعي است و فرمودند ايران در اين تحول تماشاچي نيست و نقش محوري بر عهده دارد. ايشان به ذخاير عظيم زيرزميني و سرمايه انساني و نکات اميدبخشي اشاره کردند که هر کدام از اين مسايل براي ما حجت است. وي با تاکيد بر اينکه "غرب و اروپا توان ايده‌پردازي براي بشر را ندارند و در مقابلش جمهوري اسلامي داراي حرفي نو و زايش فکري است"، يادآور شد: مقام معظم رهبري فرمودند به جز صدر اسلام هيچوقت اين طور نبوده که دين با زندگي بشر توام باشد. اين موضوع رسالت حوزه و دانشگاه را سنگين مي‌کند و با حماسه‌سازي‌ها و تحمل سختي فراوان امروز اين در جهان جا افتاده که اسلام براي زندگي طرح و ايده دارد و قوانين اسلامي براي زندگي بشريت است. فرمانده کل سپاه در پايان تصريح کرد: پيامي که انقلاب اسلامي به ديگر جوامع ارسال کرده اين است که دين اسلام مي‌تواند اداره‌کننده جامعه باشد؛ مساله‌اي که غربي‌ها نقطه مقابل آن حرکت مي‌کنند

درگیری شهید اندرزگو با باند مهدی هاشمی/ پیش‌بینی‌هاي اندرزگو از آینده انقلاب و آيت الله خامنه‌اي
 

 

http://snn.ir/pic/13910612004_2012186051e.jpg

پناهیان در یادواره شهید اندرزگو عنوان كرد؛

 

حجت الاسلام پناهیان گفت: شهید اندرزگو قبل از انقلاب و آمدن امام (ره) به ایران از پیروزی انقلاب گفت و از شخصی به نام سیدعلی که ...
هامون به نقل از خبرگزاری دانشجو: حجت الاسلام پناهیان شب گذشته در یادواره مردمی شهید اندرزگو که به همت قرارگاه ولی امر در مشهد برگزار شد، به بررسی خصوصیات شخصیتی این شهید و جایگاه این نوع شخصیت ها در جامعه دینی بویژه در انقلاب اسلامی پرداخت که به این شرح است:

قبل از پرداختن به شهید اندرزگو باید درباره جایگاه این گونه شهدا در جامعه دینی صحبت، و به عنوان یک ضرورت اجتماعی درباره این گونه شخصیت ها مطالعه کرد.

شهید اندرزگو به تعبیر امام (ره)، نیمی از انقلاب بود

جایگاه ایشان در شکل گیری انقلاب اسلامی به گونه ای بود که امام (ره) گفتند: «او نیمی از انقلاب بود»، تمام فعالیت ها و زحمت های زندانیان و مبلغین انقلابی در یک طرف و در طرف مقابل این شهید است.

امام (ره) درحالی این حرف را زدند که شاهد همه فعالیت ها بودند، بعید می دانم امام(ره) در مورد کس دیگری این گونه تعبیری به کاربرده باشند. امام (ره) در مورد کسانی که کار علمی و معنوی برای انقلاب کردند، شهدا و حتی کسانی که پایگاه اجتماعی بلاد بودند همانند ائمه جماعات، این تعبیر را به کار نبردند.

شهید اندرزگو؛ نخ تسبیح فضائل انقلاب

شهید اندرزگو حکم نخ تسبیح فضایل انقلاب را داشت. شما وقتی تسبیح را نگاه می کنید، تنها دانه های آن را می بینید، درحالی که اگر نخ تسبیح نباشد، دانه ها از هم می پاشد.

اگر بخواهیم شبیه این شهید را نام ببریم تنها شاگرد برجسته وی، مرحوم ابوترابی را می توان نام برد؛ آن سرافرازی که آن نقش برجسته را در اسارت ایجاد کرد.

شهید اندرزگو؛ ودیعه‌ای الهی برای انقلاب

وقتی به مرحوم ابوترابی و نقشش در دوران اسارت نگاه می کنیم، می بینیم که به اعتراف همه، اسارتگاه را تبدیل به دانشگاه کرده بود.

مرحوم ابوترابی مثل یک ودیعه الهی برای آزادگان بود و این نقش را شهید اندرزگو برای کل انقلاب داشت. همه این نقش کلیدی در اسارت را در حالی برای مرحوم ابوترابی، اعتراف می کنند که وی شاگرد شهید اندرزگو بود.

خاطره‌ای از توسل شهید اندرزگو به حضرت زهرا(س)

یکی از خاطراتی را که از برادر مرحوم ابوترابی شنیدم نقل کنم؛

در زمان قبل از انقلاب شهید اندرزگو و مرحوم ابوترابی، مقداری اسلحه پشت ماشین پنهان کرده بودند تا به جایی منتقل کنند. ظاهرا این قضیه لو رفته بود و برای همین ساواک ایست بازرسی گذاشته بود تا ماشین ها را بگردند.

مرحوم ابوترابی می گوید: در ماشین نشسته بودیم که متوجه شدیم ساواک در حال گشتن ماشین هاست، نگران این بودم که شهید اندرزگو دستگیر شود، منتظر بودم تا ببینم شهید چه می کند.

ساواکی ها آمدند و نگاهی کردند و گفتند شما برید. بعد از رفتن پرسیدم چی شد؟ شهید گفت: یک لحظه به حضرت زهرا (س) توسل کردم و مادرمان ما را از این جا رد کرد.

بارز بودن توسل به حضرت زهرا (س) در زندگی شهید اندرزگو

توسل در زندگی شهید اندرزگو خصوصا به حضرت زهرا (س) بارز بود. در جبهه ها هم بیشترین توسل رزمندگان به حضرت زهرا (س) بود، خیلی از عملیات ها در ایام فاطمیه انجام می شد، در عملیات فتح المبین، رمز عملیات یا زهرا (س) بود و آن فتح مبین رقم خورد؛ اینها همه حساب شده است.

انقلاب ما با توسل به حضرت زهرا (س) پیروز شد، من دو نیمه از انقلاب را برایتان گفتم، یکی شهید اندرزگو و دیگری دفاع مقدس.

دو نفری که همیشه گردان را نجات می دادند

در جنگ، در یک گردان، یک یا دونفر همیشه بودند که آن گردان را نجات می دادند، اتفاقاتی که برای این یک یا دو نفر می افتاد را هم کسی جز خدا خبر ندارد، همه کسانی هم که شاهد این اتفاقات برای این افراد بودند، باقی نمی ماندند؛ برای همین فقط خدا می داند که برای این افراد چه اتفاقی می افتاد؛ مثل شهید احمدی روشن که می گویند سایت نطنز حاصل تلاش ایشان بوده است.

این یکی دو نفر حکم نخ تسبیح را دارند و نقش فوق العاده ای هم ایفا می کنند. بنابراین باید در مورد جایگاه شخصیتی آنها فکر کرد.

قرار نیست همه جامعه خوب شوند

اصلا قرار نیست که همه جامعه خوب شوند، لازم هم نیست. اگر همه جامعه هم خوب شوند بازم هم یکی دونفر هستند که از بقیه خوبترند. مثل فیلم سینمایی که یک یا دو نفر بیشتر نمی توانند قهرمان فیلم باشند. البته این مثال مع الفارغ است و قابل مقایسه با جامعه نیست.

در حقیقت جامعه آن یک نفرها هستند که در آن نقش ایفا می کنند، اگر شما همه جوانان خوبی باشید و بخواهید یک کار انجام بدهید، قریب به اتفاق شما کار اندکی انجام می دهید و یکی یا دو نفر نقش برجسته تری پیدا می کنید.

این برجستگی قبل از اینکه به افراد بستگی داشته باشد به جامعه بستگی دارد. قرآن می گوید: اگر 10 نفر یا 20 نفر بایستید به شما می گویم که چگونه همه قله ها را فتح می کنید.

تفاوت تربیت نخبگان انقلابی و کار عمومی

کار فرهنگی دو قسمت است؛ تربیت نخبگان و خواص انقلاب و دیگری کار عمومی کردن. این دو متفاوت است. خیلی وقت ها می بینیم که خیلی از مراکز کار عمومی می کنند و می خواهند همه را جذب کنند.

دوستان به من می گویند: من می توانم با صحبت هایم ضد انقلاب و بی نماز را هم جذب کنم؛ پس بروم برای غیرمذهبی ها سخنرانی کنم؛ اما من حرف های ناگفته ای دارم که باید به انقلابی ها بگویم، برای همین تمایل دارم خوب ها را خوب تر کنم.
این مسئله را از حضرت آقا پرسیدم، گفتند: معلوم است که این کار خوبی است. ایشان رقمی را گفتند که اگر این تعداد آدم خوب داشتیم به هیچ کس نیاز نبود.

تفاوت ابوذر، کمیل و مالک از منظر امام علی (ع)

اگر دقت کنید، نیاز ما به جمعیت های خوب کمتر است، بلکه نیاز به نخبگان داریم. این نبخگان باید توان بیشتری داشته باشند؛ حضرت امیر المونین (ع) به ابوذر گفت: تو رئیس یک نفر هم نشو، چون نمی توانی. به کمیل هم گفت: بدون اجازه من آب نخور. اما درباره مالک اشتر فرمودند: هر جا فکر کند همانند من فکر می کند.

نخبگان که ستون جامعه اند، ناگهانی به وجود نمی آیند. در مورد ویژگی این گونه شخصیت ها باید مطالب بیشتری مطالعه کرد.

کمبود نخبگان؛ عامل اصلی مشکلات

این شخصیت ها اهمیت فوق العاده ای دارند؛ به حدی که اگر مشکلاتی در جامعه به وجود آید به این خاطر است که از آن نخبگان کم داریم و نمی توانیم مدعی باشیم که عموم مردم را کم داریم.

وقتی احساس می کنیم این گونه شخصیت ها را کم داریم، باید بدانیم که همه گرفتاری ها از خود ماست. اصلا نباید خوشحال باشیم که یک جمع خوب هستیم که پای انقلاب ایستاده ایم و کار می کنیم، همین ماها هستیم که وضعیت را این گونه کرده ایم.

کسانی که نمی توانند از رفیق بازی بگذرند، به راحتی دچار مصلحت اندیشی می شوند؛ به بیماری هایی دچار می شوند که در هیچ آزمایش خونی هم نشان داده نمی شود.

باید در شهید اندرزگو، مرحوم ابوترابی که در واقع شهید است و امثال شهید بهشتی این نخ تسبیح بودن را دید. امثال این افراد به سادگی پیدا نمی شود.خیلی از بچه مذهبی ها از ویژگی های این شخصیت ها، عاری هستند.

درگیری شهید اندرزگو با باند مهدی هاشمی قبل از انقلاب

شهید اندرزگو با جریان مهدی هاشمی قبل از انقلاب درگیر شد و اصلا موافقشان نبود. این درحالی است که کسی مثل منتظری در دام مهدی هاشمی اسیر شد که امام می گفت من چند بار در منتظری خلاصه می شوم.

یک کسی به من می گفت یکی از رفقای منتظری بعد از ربوده شدن امام موسی صدر، گفت بعد از امام کسی جز منتظری دیگر نیست.

مثل منتظری اسیر مهدی هاشمی شد اما شهید اندرزگو نه، صلابت شهید اندرزگو جدای از بصیرتش است؛ او میان دو تا انقلابی، در رو در بایستی گیر نکرد.

جایگاه شخصیتی شهید اندرزگو در جامعه، مطابق سنت‌های الهیست

این نقش در جامعه مدنی و انقلابی طبق سنن الهی تعریف شده است، همیشه به چنین افرادی نیاز داریم، کسانی که محور و سنگ زیرین آسیاب باشند.

مشکل امروز ما این است که این گونه افراد را کم داریم، در بقیه بخش ها مشکل نداریم؛ از نظر بی نمازهای جامعه مشکلی نداریم، در مورد عرق خورها و ضد انقلاب همه چیز نرمال است، در مورد میزان جهالت و معرفت همین قدر که داریم خوب است. بیشتر از این هم نباید انتظار داشته باشیم.

برای آمدن امام زمان (عج) نگفته اند که مثلا دو درصد جمعیت جهان یار امام شوند. هر چه نسل و جمعیت بیشتر شده است، 313 نفر یار امام زمان همان تعداد باقی مانده است.

شخصیت های برجسته، کاستی های بچه حزب اللهی ها را جبران می کنند

نقش شخصیت های برجسته انقلاب اسلامی از قوه قضائیه هم بیشتر است. قانون و قانون گذار برای جامعه ضروریند، مثل اسکلت برای جامعه می مانند، اما با تمام اهمیتشان چقدر برای جامعه اثر دارند؟ این شخصیت های برجسته جامعه اند که به جای کاستی های همه بچه حزب اللهی ها کار می کنند، جلودار هستند و نقششان در قوام جامعه از قانون و قانون گذار هم بالاتر است.

جامعه انقلابی به تک افرادی که عمود جامعه اند، خیلی وابسته است، همه جامعه باید تحت لوای این چنین افرادی معنا پیدا کنند و در راس چنین شخصیت هایی، ولی خداست.

فکر نکنید ساختارها اگر به خوبی طراحی شوند، بدون این گونه افراد، سازمان ها اداره می شوند. امام زمان (عج) در عصر ظهور، بهترین و دقیق ترین طراحی های جامعه بشری را انجام می دهند، اما چرا کارشان وابسته به 313 نفر است؟ چون کار جامعه بشری بدون افراد پیش نمی رود.

اگر بخواهیم در شجاعت و فداکاری در عرصه مبارزه و سیاست مشابه شهید اندرزگو مثال بزنیم، جز مقام معظم رهبری نمی توانیم اسمی بیاوریم.

ثمره خلوص نیت رهبر انقلاب در ولایت ایشان است

رهبر انقلاب 10 سال با خلوص نیت در اوایل انقلاب جنگیدند، ثمره و بخش کوچکی از آن اخلاص در ولایت ایشان نمود پیدا کرده است و خداوند هم همه خوبی های بندگان را در این دنیا جواب نمی دهد بلکه در بهشت پاسخ می دهد. کمتر کسی مثل مقام معظم رهبری از امام بهره بردند.

پیش بینی شهید اندرزگو از شهادتش، آینده انقلاب و مقام معظم رهبری

شهید اندرزگو قبل از انقلاب و آمدن امام به ایران، به خانواده اش آمدن امام و پیروزی انقلاب را می گوید و از شخصی به نام سید علی اسم می آورد که یا رئیس جمهور می شود یا بعد از امام (ره)، رهبر.
خانواده اش می گویند: حتما سید علی شمایید، جواب می دهد: نه، من قبل از آمدن امام شهید می شوم.

شهادت قبل از انقلاب هم معنای خاصی دارد، این غربت، خاص شهید اندرزگو است.

باید نسبت به چنین آدم هایی تواضع داشته باشیم، اگر تواضع داشتیم، نشانه عاقبت به خیری است. این گونه شخصیت ها را باید در مقابل افراد مدعی بگذاریم تا از حجالت و شرم آب شوند.

اولین عملیات بزرگ ما، فتح المبین با رمز حضرت زهرا (س) بود، دومین عملیات گسترده هم بیت المقدس با رمز یا علی (ع) بود. سومین عملیات والفجر بود، از آنجایی که با شکست همراه شد، اسمش را والفجر مقدماتی گذاشتند و در آن بیشترین شهید را هم دادیم؛ رمز این عملیات یا الله بود.

این روی خیلی زیادی می خواهد که یک ساله از 14 معصوم بگذریم و به یاالله برسیم. خیلی ظریف است، بعد از این عملیات، رمز هیچ عملیات دیگری یاالله نشد.

شهید اندرزگو اول اهل روضه بود و بعد انقلابی

اول انقلاب خیلی از مبارزان را داشتیم که ویژگی منحصر به فرد امام را نداشتند و آن هم توکل و توسل به روضه بود. خیلی از انقلابیون اهل روضه نبودند و حتی مخالف آن هم بودند. مقام معظم رهبری هم سالی سه مرتبه در مجلس روضه خوانی می نشینند و در حضور ایشان روضه خوانده می شود و مداحی می کنند و سینه می زنند.

بعد از انقلاب، مهدیه تهران تعطیل شده بود، بعضی از این انقلابیون می خواستند همان برخوردی را بکنند که پیامبر (ص) با مسجد ضرار کرد. امام (ره) بود که به داد مهدیه رسید.

مرگ بعضی از مبارزان انقلابی به خاطر سکته بود!

بعضی ها در مبارزات انقلابی شهید نشدند، بلکه سکته کردند، اما به عنوان تعلیم دهندگان انقلاب معروف شدند، خود ساواکی ها می گویند که بعضی افراد بر اثر سکته می مردند. اما همین ساواکی ها می گویند امثال کافی را شهید کردند؛ هرچند هنوز می گویند مرحوم کافی؛ گناه کافی این بود که روضه خوان بود.

مهدی هاشمی که منتظری را فریب داد، یک روضه خوان به اسم شمس آبادی را به خاطر روضه خوانی قبل از انقلاب کشت.

امروز خودتان را نگاه نکنید، شهید اندرزگو این چنین روزهایی را تصور نمی کرد که همه جوانان اهل روضه باشند. اهل روضه بودن یک ویژگی خاص شهید اندرزگو بود. شهید اندرزگو از دل همین روضه ها انقلابی شد نه اینکه انقلابی شود و بعد اهل روضه.

مخالفت بعضی از فرماندهان و روحانیون جنگ با روضه

من فرماندهان و روحانیونی را در جبهه می شناختم که با روضه مخالف بودند. گرایش های آن زمان را امروز هم می بینم. زمانی اگر کسی روضه می خواند ضد انقلاب می شد؛ به خاطر ترس از انجمن حجتیه هرکس که می گفت «یابن الحسن» ضد انقلاب می شد و می گفتند نگویید «یابن الحسن» چون تضعیف ولایت فقیه می شود. همان افراد امروز عصمت ائمه (ع) را هم قبول ندارند.

این روضه بود که به شهید اندرزگو بصیرت داد، البته این مسئله مطلق نیست، بلکه باید حواسمان باشد بر عکس شهید اندرزگو نشویم.

ما در حالی که نیازمان بیشتر از شهید اندرزگو است اما به اندازه او توسل به حضرت زهرا (س) نداریم. توسلات شهید اندرزگو به حضرت زهرا (س) را هیچ کس نداشته است.
رار دهند و اين را براي خود يك اصل بدانند.

 



تاریخ: یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط arman

نگاهی به داستان خودسوزی‌های پی‌‌‌درپی در اسرائيل


به نظر نمی‌رسد که رشته خودسوزی‌ها در اسرائیل به همین تعداد ختم شود، چرا که مراکز امنیتی اسرائیل از تماس‌های بسیار زیادی خبر داده‌اند که در آن‌ها افراد تهدید به انجام خودسوزی کرده‌اند.

 

هامون به نقل از خبرگزاری دانشجو:

زمانی که محمد بوعزیزی جوان ناامید از زندگی تونسی اقدام به خودسوزی نمود به هیچ عنوان تصور نمی کرد که اقدام وی موجب گسترش موجی از اعتراض ها به سراسر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شود و زمینه ساز سرنگونی برخی از دیکتاتورها در این کشورها گردد. اما اقدام بوعزیزی صرفا منحصر به جهان عرب نماند و کشورهای اروپایی نیز پس از آن شاهد اعتراض های گسترده مردمی و ناعدالتی های اجتماعی بود، موجی که هم اکنون نیز در بسیاری از این کشورها ادامه دارد.

با افزایش اعتراضات مردمی در اقصی نقاط گیتی، رژیم صهیونیستی نیز که بنای آن بر اساس تبعیض و نژادپرستی نهاده شده مصون از این تحولات نماند. مردم در سرزمین های اشغالی مدام در اعتراض به وضعیت معیشتی خویش تظاهرات های گسترده برپا نموده اند. اما نکته حائز اهمیت و اندکی متفاوت از سایر اعتراض ها اقدام به خودسوزی های گسترده در سراسر سرزمین های اشغالی بود که اکنون تعداد آن دو رقمی گشته و به 12 تن رسیده است. این اقدامات سبب شگفتی بسیاری از تحلیلگران اقتصادی منطقه گشته و ذهنیت آنها را مبنی بر وضعیت مناسب اقتصادی در اسرائیل اندکی دچار تزلزل کرده است.

در اولین مورد از این خودسوزی‌ها، فردی با نام موشه سلمان خود را در سالگرد یکسالگی تظاهرات‌های عدالت‌خواهانه در اسرائیل، به آتش کشید. این اسرائیلی معترض نهایتا در بیمارستان مرد، اما این اقدام وی جرقه‌ای شد برای زنجیره‌ای از خودسوزی‌های اعتراضی در اسرائیل.
وی پیش از انجام این خودسوزی، سران صهیونیست را دزدانی نامید که اموال وی و مردم را به سرقت برده اند و آنان را در این شرایط سخت ، تنها گذاشته‌اند.
روز به روز بر شمار معترضان اسراییلی که در اعتراض به نابرابری های اقتصادی،بی عدالتی های اجتماعی و افزایش هزینه های زندگی دست به خودسوزی می زنند افزوده می شود.

به نظر نمی‌رسد که رشته خودسوزی‌ها در اسرائیل به همین تعداد ختم شود، چرا که مراکز امنیتی اسرائیل از تماس‌های بسیار زیادی خبر داده‌اند که در آن‌ها افراد تهدید به انجام خودسوزی کرده‌اند.

در یک سال اخیر شمار میلیاردرهای اسرائیلی از یکصد نفر فرا‌تر رفته است، در حالی که اقشار ضعیف جامعه صهیونستی با درآمدهای کمتر از ۱۰۰۰ دلاری زندگی می‌کنند.

بسیاری از خدمات و کالا‌ها در اسرائیل به نسبت درآمد مردم بسیار گران‌تر از آمریکا و اروپاست، در حالی که سیستم مالیاتی اسرائیل کاملاً سخت‌گیرانه است و اسرائیلی‌ها در مقایسه ناچار است بیشتر از اروپاییان و آمریکایی‌ها مالیات بپردازند.

در حالی که مشکلات اقتصادی و ناتوانی رژیم صهیونیستی در ارائه راهکارهایی برای حل این معضلات، عامل شکل‌گیری اعتراضات بوده، مقامات امنیتی صهیونیست تلاش کرده‌اند با برخوردهای خشونت‌آمیز به مقابله با این اعتراضات بپزدازند، که همین امر هم به عاملی دیگر برای ادامه تظاهرات‌ها بدل شده است.
برخوردهای خشن نیروهای پلیس اسرائیل با تظاهرات‌کنندگان به حدی سرکوبگرانه بوده است، که سازمان عفو بین‌الملل نیز بدان واکنش نشان داده و از رژیم صهیونیستی به دلیل چنین برخوردهایی انتقاد کرده است.

پرفسور یوسی یونا یکی از رهبران جنبش اعتراضی در اسراییل معتقد است آنچه اخیرا برخی از اسراییلی ها را وادار به خودسوزی کرده است در واقع واکنش درستی به دروغگویی های حکومتی است که پدیده بیکاری و گسترش آن را انکار می کند.

یونا افزود: این خودسوزی ها دلالتی است براینکه در اینجا (اسراییل) بحران اقتصادی و اجتماعی گسترش یافته ای وجود دارد و اسراییلی ها از مشکلات عمیق و فزاینده ای رنج می برند و اوضاع بی نهایت بد و سیاه دارند. این یک واقعیتی حقیقی است که بازتاب دهنده وضعیت اقتصادی بد است.
رژيم صهيونيستي با روياي جمع آوردن يهوديان سراسر جهان در سرزمين هاي اشغالي صورت گرفته و بر اساس برخي گزارش ها،‌ به يهودياني که به اسرائيل مهاجرت کنند ده ها هزار دلار کمک بلاعوض مي شود. از آنجا که متولدين اسرائيل اين قبيل کمک ها را دريافت نمي کنند،‌ بروز بحران اقتصادي و مشکلاتي چون بيکاري و کاهش قدرت خريد عمومي، باعث ايجاد تضاد و تنش هاي اجتماعي ميان مهاجران و متولدين سرزمين هاي اشغالي شده است

اسرائيل عربده مي كشد تا ترس خود را پنهان كند


وضعيت فعلي اسرائيل، شبيه وضعيت يك شخصيت كارتوني انيميشن والت ديسني است كه به شدت مي ترسيد و براي غلبه بر آن مي گفت من نمي ترسم.

 

هامون به نقل از کیهان:


مديرشبكه ماهواره اي تعطيل شده هما درباره لفاظي هاي چند ماه اخير مقامات صهيونيستي عليه ايران نوشت: سالها پيش در يكي از انيميشين هاي توليد شده توسط كمپاني والت ديسني، گربه اي به تصوير كشيده شده بود كه در شبي باراني و پر رعد و برق و در يك منزل اعياني اما تاريك و تنها از هيبت تاريكي و خروش تندر بشدت ترسيده بود و آخرين راهكارش براي تفوق بر ترس اش آن بود كه با صداي بلند اين شعر را با خود تكرار مي كرد؛
«من نمي ترسم! من نمي ترسم! من نمي ترسم! من نمي ترسم!». گربه خائف وقتي مواجه با يك بچه گربه ديگر شد و در مقابل اين پرسش قرار گرفت كه داري چي كار مي كني؟ گفت «دارم نمي ترسم!!!». و دوستش به وي گفت: مياي با هم نترسيم!!! و سپس و به اتفاق، همخواني كردند كه «ما نمي ترسيم. ما نمي ترسيم. ما نمي ترسيم. ما نمي ترسيم!». اين ديالوگ مي تواند معرف وضعيتي باشد كه در حال حاضر دولت مردان و نظاميان اسرائيل را به خود مبتلا كرده است.
داريوش سجادي افزود: تهديدهاي ريز و درشت و گاه و بي گاه اخير دولت اسرائيل مبني بر حمله نظامي به پايگاه هاي اتمي ايران را مي توان نوعي فرافكني و تلاش به منظور رساندن صداي تپش ضربان قلب خود به گوش پدرخوانده شان در كاخ سفيد دانست تا بدينوسيله ايشان را ترغيب به آني كنند تا براي تسلي خاطرايشان «كاري بكنند»! يا لااقل بيايند با هم نترسند! سابقه نظامي اسرائيلي ها نشان مي دهد ايشان زماني در تصميم گيري هاي خود متوسل به حمله نظامي به دشمن شان مي شوند كه از تفوق نظامي خود نسبت به دشمن موجود به اطمينان قطعي برسند. در آن حالت نيز براي عملياتي كردن اهداف نظامي شان هرگز دشمن مزبور را تهديد نكرده و بدون جنجال و از موضعي قدرتمندانه دست به تهاجم نسبت به اهداف تعيين شده در خاك دشمن مي زنند.
وي با اشاره به شكست اسرائيل در جنگ 33 روزه نوشت: استراتژي صهيونيست ها در اين مرحله بر آن قرار گرفته تا لفظاً با تهديد نظامي ايران، وحشت خود از توان نابود كننده ايران را پنهان كند.


دهن كجي 100عضو جامعه جهاني به آمريكا و اسرائيل

سخنگوي وزارت خارجه آمريكا براي دومين بار طي چند روز گذشته نسبت به برگزاري اجلاس كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد در تهران ابراز ناخرسندي كرد.

 

هامون به نقل از کیهان:

جنبش عدم تعهد در سال 1961و با هدف حفظ استقلال كشورها در مقابل آمريكا و شوروي تاسيس شد.
نقش معارضه با آمريكا در تشكيل جنبش عدم تعهد به قدري برجسته و بارز بود كه حتي با وجود فروپاشي شوروي و بلوك شرق، اين جنبش پررنگ تر از گذشته به فعاليت خود ادامه داد و اكنون شانزدهمين اجلاس آن روزهاي نهم و دهم شهريورماه با حضور هيئت هاي بيش از 100كشور جهان و 20 سازمان بين المللي در تهران برگزار مي شود. بنابر اخبار منتشره 40 تا 50 كشور عضو جنبش عدم تعهد در حد سران و مقامات عالي رتبه در نشست تهران شركت خواهند كرد.
طبيعتا شركت يكصد كشور جهان در نشست تهران، دهن كجي آشكاري به ادعاي تحريم و انزواي ايران در «جامعه جهاني»! است و به همين دليل هم در كنار عصبانيت شديد مقامات رژيم صهيونيستي، سخنگوي وزارت خارجه دولت منفور آمريكا گفته است: ايران شايستگي و لياقت ميزباني اجلاس جنبش كشورهاي عدم تعهد را ندارد.
ويكتوريا نولند با پيش بيني ضربه بزرگي كه آمريكا از نشست تهران دريافت مي كند، گفت ايران از اين اجلاس براي پيشبرد اهداف تبليغاتي خود استفاده مي كند تا اين واقعيت را كه به تعهدات خود در زمينه هسته اي عمل نمي كند پنهان سازد.
در همين حال روزنامه يواس اي تودي با اشاره به قطعي شدن سفر رئيس جمهور مصر به تهران نوشت: سفر محمد مرسي براي شركت در اجلاس بين المللي تهران، باعث افزايش تنش در روابط واشنگتن و قاهره مي شود و اين در حالي است كه مصر سالانه 3 ميليارد دلار كمك مالي و نظامي از آمريكا دريافت مي كند. ايران تلاش مي كند شكاف پديد آمده در روزگار حسني مبارك رئيس جمهور مخلوع را پر كند.
روزنامه صهيونيستي معاريو نيز در تحليل مشابهي خاطرنشان كرد: بسياري از مقامات اسرائيل نگران حضور محمد مرسي در نشست غيرمتعهدها در تهران هستند. ابتكار محمد مرسي براي حضور در تهران نوعي ماجراجويي است(!)
نشريه صهيونيستي «يديعوت آحارونوت» نيز با انتقاد از حضور مرسي در اجلاس تهران نوشت: اين اقدام با توجه به تمايل اخوان المسلمين براي عادي سازي روابط با تهران زنگ خطر محسوب مي شود و مهم اين است كه اقدامي ضداسرائيلي است.
اين نشريه افزود: مساله مهم اينجا است كه اين عادي سازي روابط عليه اسرائيل صورت گيرد.
از سوي ديگر تلويزيون رژيم صهيونيستي با اشاره به سفر مرسي به تهران گفت: سفر مرسي به ايران پيامي است مبني بر اينكه موضع قاهره از نظر بين المللي در حال تغيير است.
با توجه به نگراني شديد آمريكا و رژيم صهيونيستي از اجلاس مهم تهران، انبوهي از رسانه هاي وابسته به محافل گوناگون ضد انقلاب مامور شده اند تا نشست مذكور را بي ارزش، پرهزينه و بي فايده تلقي كنند. اين رسانه ها كه به طيف هاي گوناگون سلطنت طلب، سازمان منافقين، گروهك هاي چپ آمريكايي، تندروهاي مدعي اصلاح طلبي و فراريان شبكه فتنه سبز وابسته هستند، از جمله شامل صداي آمريكا، كلمه، جرس، راديو فردا، بي بي سي، گويانيوز، بالاترين و... مي شود. برخي از اين رسانه ها از جمله كلمه كه تاكنون به سياق ادبيات آمريكايي- انگليسي و صهيونيستي مدعي بودند ايران در جامعه جهاني منزوي شده، اكنون در واكنش به حضور هيئت هاي بيش از يكصد كشور جهان در نشست تهران با وجود مخالفت علني آمريكا و متحدانش مدعي شده اند حاكميت كميت گرايي مي كند و اين كميت گرايي بي فايده است(!)
گردانندگان خارج نشين كلمه توضيح نمي دهند كه چرا تودهني اعضاي جنبش عدم تعهد به آمريكا، و رژيم صهيونيستي، كام آنها را تلخ كرده است. دو قلوي كلمه (موسوم به نداي سبز) نيز كه توسط مزروعي مديريت مي شود، براي عقب نماندن از قافله مخالفت، مجبور شد بيانيه گروهك ورشكسته فدائيان خلق را عليه نشست تهران منتشر كند!

1

خاتمي مي داند كه مردم براي بازداشتي ها تره خرد نمي كنند

ميان طيف هاي فعال در جنبش سبز اختلاف افتاده و گروهي از آنها تجربه تحريم انتخابات را شكست خورده مي دانند.

 

هامون به نقل از کیهان:


پايگاه اينترنتي تهران ريويو وابسته به اپوزيسيون مقيم خارج، جبهه از هم پاشيده موسوم به جنبش سبز را «آبستن حوادث» دانسته و نوشت: 3 سال پس از جنبش سبز و بازداشت سران آن و تجربه ناموفق تحريم انتخابات مجلس، تابوي حضور در انتخابات در ميان برخي گرايش هاي جنبش سبز در حال شكسته شدن است و گروه هايي قصد دارند با حضور در انتخابات آتي آب رفته قدرت را به جوي بازگردانند.
اين پايگاه اينترنتي مي افزايد: موسوي و كروبي هر دو صراحتا با حضور در انتخابات مخالفت كرده اند. فعالان بدنه جنبش سبز نيز با شور و حرارت مشغول بحث درباره انتخابات هستند اما كم نيستند تعداد افرادي كه به تأسي از بزرگان اصلاحات، يا تحريم انتخابات مجلس نهم را شكست خورده مي دانند يا آن كه اساسا با تحريم مخالف اند و در پي حضور در انتخابات رياست جمهوري هستند. اين در حالي است كه حضور در انتخابات رياست جمهوري به شيوه مألوف اصلاح طلبان پيش از خرداد 88 و يا آن گونه كه سيدمحمد خاتمي در انتخابات مجلس نهم حضور يافت، برخلاف روش و مشي جنبش سبز است و علاوه بر آن، نه سودي براي جنبش دموكراسي خواهي ايران دارد و نه آبي براي اصلاح طلبان گرم خواهد كرد.
نويسنده خاطرنشان كرد: تكرار مكررات است كه بگوييم جنبش سبز پس از راهپيمايي 25 بهمن سال 89 و سپس حصر دو رهبر خود، در عرصه سياسي دچار ركود و خمودي شده است. در دوراني كه سيد محمد خاتمي فعال تر شد و شوراي هماهنگي راه سبز اميد جايگزين رهبران در حصر شد، وارد حضيضي شد كه هم چنان ادامه دارد و احتمالا اوج آن نيز در انتخابات نهمين دوره مجلس خود را نمايان ساخت.
سايت وابسته به محافل ضدانقلاب همچنين نوشت: «جمهوري اسلامي در انتخابات مجلس نهم به دنبال آن بود ثابت كند اقتدار خود را حفظ كرده است. برگزاري انتخاباتي توسط مجري و ناظري كه انتخابات 22خرداد 88 را برگزار كرده بودند و عدم بروز اعتراض نسبت به آن، بهترين فرصت براي اين مساله بود. از سوي ديگر برگزاري چنين انتخاباتي، زماني كه موسوي و كروبي در حصر بودند، نشانه اي بود براي مخالفان كه مجبورند در زميني كه حاكميت تعيين مي كند، بازي كنند. حضور خاتمي در اين انتخابات باعث شد تا سايت كلمه- نزديك به ميرحسين موسوي- در يادداشتي، اصلاح طلبان را به باد انتقاد بگيرد كه «با كاركردهاي جنبش هاي مدني بيگانه اند» و حتي آنان را به باد انتقاد بگيرد كه «در فرصت طلايي سال هاي دولت اصلاحات، جاي استفاده صحيح از جنبش به بازي در چارچوب قدرت رسمي سرگرم شدند و به تدريج حفظ خود در قدرت را ترجيح دهند.»
تهران ريويو خاطرنشان كرده است: گرچه نخبگان سياسي به دليل فضاي سياسي و وجود تعدادي زنداني سياسي از حضور در انتخابات چشم پوشي خواهند كرد اما براي جمع نه چندان قليلي از توده مردم اين مسائل در درجه اول اهميت نيست و اين همان مسئله اي است كه در ديدار عبدالله نوري و محمد خاتمي براي توجيه حضور در انتخابات روي آن تاكيد شده است.


 

هاشمي ما را مسخره مي كرد ولي گفتيم نبايد او را رها كنيم

سعيد حجاريان مي گويد هاشمي رفسنجاني مجمع روحانيون را مسخره مي كرد.

 

هامون به نقل از کیهان:


وي در گفت وگو با نشريه اي به نام انديشه پويا گفته است: مجمع روحانيون در دوره دوم رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني با وي مشكل پيدا كرده بود. در دور دوم مجمع از آقاي هاشمي دفاع كرد اما آقاي هاشمي گفت كه اگر مجمع از من دفاع نمي كرد، به زباله دان مي رفتند و مجبور بودند از من حمايت كنند. آقاي هاشمي مجمع روحانيون را مسخره كرد.
وي مي افزايد: پس از اين محمد موسوي خوئيني ها بيشتر وقت خود را در روزنامه سلام سپري مي كرد و هاشمي هم رياست مركز تحقيقات را به حسن روحاني داد. اما من و بهزاد نبوي تا دوم خرداد در مركز تحقيقات بوديم. ما مي گفتيم كه بايد با هاشمي كار كرد و نبايد او را رها كرد. احساس مي كردم كه هاشمي كم كم به ما و توسعه سياسي مي رسد. من روزها در مركز تحقيقات بودم و عصرها مي رفتم سلام و عصر ما.
حجاريان درباره حضور چپ ها در مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري مي گويد: هاشمي رفسنجاني، يك گير داشت و مي گفت انگار اينجا تحريريه روزنامه سلام است و پشتوانه فكري روزنامه سلام درست كرده ايد. آقاي خوئيني ها هم كه چهار سال بيشتر آنجا نبود. دغدغه آقاي هاشمي ساخت سد و اقتصاد بود. ما معتقد بوديم كه آقاي هاشمي هر نظري را مي خواهد داشته باشد اما ما كار خودمان را بكنيم و ايشان هم بالاخره خواهد فهميد كه پروژه اش به بن بست مي رسد و توسعه اقتصادي عوارضي دارد كه ناچار، پيش نياز رفع آن توسعه سياسي خواهد بود.
خاطرنشان مي شود جريان موسوم به چپ انتقام تاريخي خود را در سال 78 (انتخابات مجلس ششم) از هاشمي گرفت و او را در مطبوعات و تريبون هاي خود عاليجناب سرخپوش لقب داد.
حجاريان همچنين در مصاحبه با يكي از روزنامه هاي زنجيره اي از اصلاح طلبان خواست مسامحه كنند تا بتوانند از فرصت انتخابات براي فعاليت و سازماندهي بهره ببرند.
وي يكي از كساني بود كه واسطه تئوريسين هاي كودتاي مخملي در خارج با شبه اصلاح طلبان قرار گرفت و در دوره اصلاحات تئوري فشار از پايين چانه زني از بالا را كه از تيموتي گارتن اش در سفر وي به ايران وام گرفته بود، مطرح كرد. اما مرور زمان نشان داد كه نظام جمهوري اسلامي با نظام هاي رايج و منفعل در برابر كودتاي مخملي تفاوت دارد و همچنان كه اهل باج دادن نيست، داراي پايگاه اجتماعي قدرتمندي است كه سر بزنگاه هايي نظير 23تير 78 و 9 دي 88، مجال مانور را از فتنه گران و واسطه هاي آنها مي گيرد.
حجاريان گفته است: تشكيلات كه فقط حزب نيست. در كنار كار حزبي، فعاليت ان جي اوها و كارهاي عام المنفعه و نظاير آن مي توانند بستري براي ايجاد سازمان و تشكيلات باشند... اگر كار نكنيم اصلاحات 100سال ديگر هم اتفاق نمي افتد.
وي همچنين درباره اين سؤال كه «آيا فضاي انتخابات سال آينده مي تواند باعث انسجام نيروهاي اصلاح طلب شود؟»، گفته است: بالاخره انتخابات يك فرصتي است براي فعاليت و سازماندهي. وقتي كانديدايي در صحنه باشد لاجرم ستاد انتخاباتي ايجاد مي كند و در استان ها و شهرستان ها نيروها را دور هم جمع مي كند.
وي درباره اينكه، الان چطوري مي شود از موانع عبور كرد؟، مي گويد: يك خرده بايد مسامحه كرد، يك مقدار بايد گفت وگو كرد، ما با هم كم گفت وگو مي كنيم. در اين زمينه اخيرا مقاله اي منتشر كردم كه در آن شرايط و نيازهاي گفت وگو را شرح دادم؛ ضرورت و چگونگي گفت وگو براي عبور از همين موانع. گفت وگو واسطه مي خواهد. فرض كنيد اگر من حرف شما را نفهمم، بايد دنبال مترجم يا واسطه بگردم يا اگر من حرف يك رقيب را نفهمم بايد واسطه اي پيدا كنم تا باب گفت وگو باز شود. واسطه هميشه وجود دارد.
حجاريان درباره اينكه آيا نقاط مشتركي براي گفت وگو وجود دارد، گفت: بالاخره بايد نقاط مشترك را استخراج كرد. من معتقدم اصولگراها هم اصلاح طلبند. هرچند به اين شكل آن را ابراز نمي كنند. اصلاح طلبان و اصولگراها هر دو مي گويند كه مشكلاتي وجود دارد و اين نقطه مشترك بزرگي بين ما و آنهاست. پس مي شود با آنها صحبت كرد؛ منتها آنها مي گويند اينجايش اينطوري است، ما مي گوييم آنجايش آنطوري است. بايد صحبت كرد كه در كجاها مشترك هستيم.
وي درباره انتظار اصلاح طلبان از خودشان گفته است: انتظار ما خيلي بالا نيست. اصلا نمي خواهيم در انتخابات كانديدا بشويم؛ مجلس هم نخواستيم برويم، به دولت هم نمي رويم، ولي كار خيريه كه مي توانيم بكنيم. به اندازه اخوان المسلمين كه بايد بتوانيم كار كنيم. البته براي الان وصال نمي دهد، اول از همه تفاهم است.
حجاريان مي گويد: تجربه نشان داده كه راه تندروانه و راديكال ثمر نمي دهد.
دعوت حجاريان براي گفت وگو با اصولگرايان و يافتن واسطه هايي براي مذاكره با حاكميت در حالي است كه اولا طيف متبوع وي در فتنه انگيزي سال 88 به هيچ صراطي مستقيم نشدند و تهييج آشوبگران براي اقدامات ساختارشكنانه را همراه با گروهك هاي ضد انقلاب پيشه كردند. ثانيا سران اين جريان هنوز تكليف خود را با گروهك ها و محافل فعال در آن فتنه گري مشخص نكرده و از آنان بيزاري نجسته اند. ثالثا راه حل هاي اين جريان به تسليم در برابر غرب و پشت كردن به آرمان هاي اسلام و انقلاب ختم مي شود و در واقع تندروهاي مدعي اصلاحات، ديلماج هاي وطني براي تسليم در برابر جبهه استكبار و ارتجاع هستند و براي خود هيچ اصالتي و استقلالي باقي نگذاشته اند.
حجاريان در اواخر دوره اصلاحات اعلام كرده بود اصلاح طلبان به سر بالايي رسيده و همچون اسب هاي درشكه يكديگر را گاز مي گيرند.


 

 




تاریخ: پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 71
بازدید ماه : 122
بازدید کل : 37944
تعداد مطالب : 186
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1