دشمنان در جنگ تحریمها هم مغلوب ملت ایران میشوند/تعریف نقش قوا در قانون اساسی روشن است
رهبر معظم انقلاب در اجتماع مردم بجنورد با بیان اینکه همه مسئولان باید به وظایف قانونی خود عمل کنند و با یکدیگر همدل، همراه و همزبان باشند، گفتند: مسیر ملت ایران، مسیر مهمی است که میتواند تاریخ جهان را متحول کند.
● گزارش تصويري مرتبط
-------------------------------
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، امروز بجنورد، مرکز استان خراسان شمالی، قلب تپنده ایران اسلامی بود و مردم دیار اترک، روزی پرشکوه و فراموش نشدنی را تجربه کردند. امروز سرانجام انتظار چند هفتهای مردم خراسان شمالی به پایان رسید و رهبر انقلاب اسلامی سفر خود به این استان را آغاز کردند. حضرت آیتالله خامنه ای ساعت 9 و سی دقیقه صبح امروز وارد فرودگاه بجنورد مرکز استان خراسان شمالی شدند .
انبوه مردم که از ساعتها منتظر ورود رهبر انقلاب بودند با خروج خودروی حامل حضرت آیت الله خامنه ای از فرودگاه بجنورد، دیگر سر از پا نشناختند و یکپارچه غرق در شور شعف و شادی شدند و از همان ابتدا خودروی حامل ایشان در میان انبوه جمعیت قرار گرفت.
استقبالی که مردم باب الرضا(ع) به ویژه جوانان و نسل سومی ها از رهبر انقلاب اسلامی کردند، صحنه های کم نظیر و نابی را از عشق و دلدادگی مردم و نسل جوان به نظام اسلامی و ولایت را رقم زد، صحنه هایی که دوربینهای تصویر برداری، هیچگاه نمی توانند عمق و عظمت آن را به تصویر بکشند.
آنچه امروز در خیابان های بجنورد به چشم می خورد، حضور گسترده و پرشور و نشاط همه قشرها و قومیت های مختلف مرزنشینان غیور خراسان شمالی بود. ترک و کرد و ترکمن، فارس و تات و شیعه و سنی، همه آمده بودند.
جمعیت انبوه استقبال کننده از حضرت آیت الله خامنه ای، در طول مسیر فرودگاه بجنورد تا ورزشگاه تختی به حدی بود که خودروی حامل رهبر انقلاب اسلامی بارها از حرکت ایستاد به گونه ای که در برخی مسیرها، تا دقایقی، به هیچ وجه امکان حرکت وجود نداشت.
حضرت آیت الله خامنه ای پس از استقبال پرشکوه مردم که حدود دو ساعت به طول انجامید، وارد ورزشگاه تختی بجنورد شدند و مورد استقبال جمع دیگری از مردم قرار گرفتند که از ساعت ها قبل، در این ورزشگاه منتظر ورود رهبر انقلاب اسلامی بودند.
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع پُرشور دهها هزار نفر از مردم بجنورد در ورزشگاه تختی، با ارائه تحلیل جامعی از حرکت صعودی ملت ایران به سمت قله پیشرفت همه جانبه مادی و معنوی، مواردی همچون وظیفه شناسی، هوشیاری، آماده بکار بودن، نشاط و امید، کار و تلاش پیگیر، وحدت و همدلی، و موقع شناسی به لحظه ملت و مسئولان را ساز و برگ ادامه حرکت پرشتاب دانستند و تأکید کردند: به فضل و توفیق الهی ملت ایران با تجربه و توانایی هایی روزافزون خود، از مشکلات عبور خواهد کرد و بار دیگر جبهه استکبار را در حسرت شکست دادن این ملت خواهد گذاشت.
رهبر انقلاب اسلامی هدف اصلی و کلیدی ملت ایران را، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون، پیشرفت همه جانبه مادی و معنوی دانستند و افزودند: این پیشرفت الهام گرفته از منطق اسلام و متفاوت از پیشرفت تمدن مادی غرب است.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه پیشرفت مورد نظر غرب، تک بعدی و تنها در جهت مسائل مادی است، خاطر نشان کردند: پیشرفت در منطق اسلامی ، دارای ابعاد مختلف مادی و معنوی است و شامل پیشرفت در علم، اخلاق، عدالت، رفاه عمومی، اقتصاد، عزّت و اعتبار بین المللی، استقلال سیاسی و تقرّب به خدا می شود.
ایشان یکی دیگر از ویژگی های پیشرفت اسلامی را، همه جانبه بودن آن ارزیابی و تأکید کردند: در منطق اسلام باید در دنیا، به گونه ای برنامه ریزی کرد که افق آن، نسلها و دهها سال آینده را در بر بگیرد و در عین حال برای آخرت نیز باید به گونه ای آماده بود که گویا فرصت بسیار اندکی تا سفر آخرت باقی مانده است.
رهبر انقلاب اسلامی لازمه رسیدن به پیشرفت اسلامی را شناخت نقاط قوت و ضعف، داشتن برنامه ریزی متناسب با شرایط، رصد مرحله به مرحله حرکت به سمت هدف مورد نظر، و آگاه سازی مردم از نقشه راه و مشکلات و خطرهای پیش رو دانستند و افزودند: این وظایف بعهده نخبگان جامعه اعم از نخبگان سیاسی، علمی و دینی است.
حضرت آیتالله خامنهای بعد از تبیین مفهوم پیشرفت اسلامی و لوازم مورد نیاز رسیدن به آن، به بررسی حرکت نظام اسلامی در مسیر رسیدن به پیشرفت همه جانبه اسلامی پرداختند.
ایشان در یک جمع بندی و قضاوت کلی از این حرکت، خاطرنشان کردند: نظام اسلامی در طول 33 سال گذشته، به طور مستمر حرکت پیش رونده و صعودی داشته که البته این حرکت با فراز و فرودهایی نیز همراه بوده است.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به بیان ساز و برگ مورد نیاز برای ادامه حرکت پرشتاب تر به سمت قله پیشرفت پرداختند و تأکید کردند: عزم راسخ، امید و نشاط، کار و تلاش پیگیر و هوشیاری از لوازم اصلی ادامه حرکت در مسیر پیشرفت است که اگر ملتی این ساز و برگ را در اختیار داشته باشد، بر همه مشکلات فائق خواهد آمد و دشمنان خود را به زانو در خواهد آورد.
حضرت آیت الله خامنه ای یکی از ضروریات بسیار مهم برای رسیدن به پیشرفت را داشتن ارزیابی دقیق و منطقی و بدرو از شعار زدگی از شرایط کشور دانستند و افزودند: ملت ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در یک عرصه رویارویی با شبکه خبیث صهیونیستی قرار دارد که برخی کشورهای غربی و در رأس آن آمریکا در این شبکه قرار دارند و از هیچ دشمنی و کینه ورزی با این ملت دریغ نمی کنند.
ایشان توانایی ها و فرصت های ملت ایران در این عرصه رویارویی را برجسته خواندند و خاطرنشان کردند: نسل جوان پر انگیزه و با نشاط و دارای استعداد برتر، عزم و امید، منابع طبیعی ارزشمند و اساسی که میزان آن از متوسط جهانی بالاتر است، اقلیم متنوع، مسئولان دلسوز، نیروهای مسلح آماده و شجاع، روحانیت فاضل و دلسوز، دانشگاههای پر جمعیت، میلیون ها دانش آموز و چشم انداز بیست ساله ، امکانات و توانایی های برجسته ملت ایران است که زمینه ساز غلبه بر همه مشکلات و حرکت پرشتاب برای رسیدن به پیشرفت همه جانبه است.
رهبر انقلاب اسلامی پیشرفتهای زیربنایی کشور از جمله در زمینه خدمات مردمی، دانش و فناوری و معنویات را ممتاز خواندند و افزودند: ثبات سیاسی جمهوری اسلامی ایران یکی دیگر از مهمترین زیربناهای اساسی کشور است که با وجود روی کار آمدن دولتهای گوناگون و دارای سلائق مختلف سیاسی و جناحی، این ثبات از بین نرفته است.
حضرت آیت الله خامنه ای به زیربناهای قانونی و عملی اقتصادی نیز اشاره کردند و افزودند: سیاست های کلی اصل 44 و پیشرفت های زیربنایی اقتصادی بویژه در سد سازی، ساخت نیروگاهها ،گسترش شبکه فیبر نوری ، حمل و نقل، و راههای ارتباطی و مواصلاتی که بدست متخصصان و زبدگان جوان کشور بدست آمده، از زیربناهای مهم اقتصادی هستند.
ایشان نسل جوان پرنشاط، تحصیل کرده و شجاع را یکی دیگر از ثروت های زیربنایی ملت ایران برشمردند وبار دیگر تأکید کردند یکی از خطاهایی که در اواسط دهه هفتاد انجام شد، ادامه سیاست کنترل جمعیت بود که این اشتباه باید جبران شود زیرا نسل جوان، عامل اصلی پیش روندگی کشور است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: البته اجرای سیاست کنترل جمعیت در اوایل دهه هفتاد کار صحیحی بود اما ادامه آن از اواسط دهه هفتاد اشتباه بود و مسئولین کشور و از جمله رهبری در این اشتباه سهیم هستند و باید از خداوند طلب عفو کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای بعد از برشمردن نقاط قوت و توانایی های کشور، به برخی مشکلات و در رأس آن، بالا رفتن قیمت ها و بیکاری اشاره کردند و افزودند: این مشکلات، مشکلاتی است که همه مردم با آن دست به گریبان هستند اما مشکلات غیر قابل حلی نیستند زیرا انقلاب اسلامی در طول 33 سال گذشته، مشکلات بزرگتر از این مسائل را پشت سر گذاشته است.
ایشان به برخی مشکلات بزرگ و پیچیده بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از جمله تلاش برای ایجاد درگیری های قومی در کشور، راه اندازی جنگ تحمیلی 8 ساله، و اِعمال تحریمها اشاره و تأکید کردند: ملت ایران با ایستادگی و هوشیاری از همه این مشکلات عبور کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در خصوص تحریمها خاطر نشان کردند: مسئله تحریمها، مسئله جدیدی نیست و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته است اما دشمنان تلاش دارند تا موضوع تحریمها را بزرگ نمایی کنند و متأسفانه برخی هم در داخل با آنها همزبان میشوند.
حضرت آیت الله خامنه ای تشدید تحریمها بر ضد ملت ایران را در چند مرحله، دلیل بی نتیجه بودن آنها خواندند و افزودند: آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، تلاش دارند تا این تحریمها را به دروغ به موضوع انرژی هسته ای مرتبط کنند در حالیکه در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی که تحریمها شروع شد، موضوع انرژی هسته ای به هیچ وجه وجود نداشت.
ایشان علت اصلی عصانیت جبهه استکبار را، تسلیم نشدن ملت ایران به برکت اسلام و قرآن دانستند و خاطر نشان کردند: به همین دلیل است که آنها با اسلام دشمنی و به پیامبر اسلام (ص) توهین میکنند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: آنها به دروغ می گویند که اگر ملت ایران از انرژی هسته ای صرفنظر کند، تحریم ها برداشته می شود درحالیکه علت اصلی اِعمال این تحریمهای غیر منطقی که نوعی وحشیگری نیز به حساب می آید، بغض و کینه آنها از ملت ایران است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: این تحریمها در واقع جنگ با یک ملت است اما به توفیق الهی ، دشمنان در این جنگ هم مغلوب ملت ایران خواهند شد.
ایشان افزودند: البته تحریمها مشکلاتی را بوجود میآورند و برخی بی تدبیری ها هم ممکن است این مشکلات را افزایش دهد اما این مشکلات، مسائلی نیستند که جمهوری اسلامی ایران نتواند آنها را حل کند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نوسانات اخیر ارز و ریال و خوشحالی دشمنان ملت ایران، خاطر نشان کردند: حدود دو یا سه ساعت عده ای در دو خیابان تهران چند سطل زباله را به آتش کشیدند، و بلافاصله مسئولان برخی کشورهای غربی با کنار گذاشتن متانت دیپلماسی، به ابراز خوشحالی کودکانه پرداختند اما باید از آنان پرسید که وضع اقتصادی ایران بدتر است یا کشورهای اروپایی که از حدود یکسال پیش درگیر تظاهرات خیابانی هستند؟
حضرت آیتالله خامنه ای خطاب به کشورهای غربی تأکید کردند: مشکلات شما به مراتب پیچیده تر از مشکلات ایران است، زیرا اقتصاد شما قفل شده است.
ایشان افزودند: امروز یکی از مسائل مهم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مشکلات اقتصادی مردم گرفتار آن و جنبش 99 درصدی است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: بدانید جمهوری اسلامی ایران با این مشکلات از پا در نمی آید و به فضل الهی بر مشکلات غلبه خواهد کرد و بار دیگر دشمنان را در حسرت شکست دادن ملت ایران خواهد گذاشت.
حضرت آیت الله خامنه ای عمل به وظیفه از جانب مردم و مسئولان را لازمه غلبه بر مشکلات دانستند و تأکید کردند: یکی از وظایف مهم مردم حفظ هوشیاری و موقع سنجی به لحظه است.
ایشان افزودند: در تهران عده ای به نام بازاری به خیابان آمدند و اغتشاش کردند اما بازاریان محترم سریعا اعلامیه دادند و از آنها اعلام برائت کردند که این، کار درست و نشانگر هوشیاری بازاریان بود.
رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری قضایای فتنه سال 88 ، خاطر نشان کردند: بعد از انتخابات با عظمت سال 88 ، عده ای اظهار مخالفت کردند و عده ای هم بنام آنها و با سوء استفاده از این فرصت، آشوب و تشنج ایجاد کردند. آن عده ای که به اسم آنها آشوب شد، باید همان موقع اعلامیه میدادند و اعلام برائت میکردند، اما این کار را انجام ندادند.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: "هوشیاری و موقع سنجی لحظه ای" خصوصیت برجسته ای است که مردم همواره باید به آن توجه داشته باشند و به محض توطئه دشمن، به صورت لحظه ای واکنش نشان دهند.
ایشان وظیفه مسئولان را نیز حفظ اتحاد و همدلی، برنامه ریزی، رعایت حدود قانونی، مسئولیت شناسی و تقصیرها را به گردن هم نیانداختن ، دانستند و تأکید کردند: در قانون اساسی نقش مجلس، دولت، رئیس جمهور و قوه قضائیه مشخص شده است، بنابراین همه مسئولان باید به وظایف قانونی خود عمل کنند و با یکدیگر همدل، همراه و همزبان باشند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطر نشان کردند: به لطف خداوند کشور در این خصوص مشکلی ندارد زیرا مسئولان کشور اعم از روسای قوا و بدنه سه قوه، دلسوز و علاقمند به سرنوشت کشور هستند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته ممکن است اشتباهات یا خطاهایی هم وجود داشته باشد ولی همه این اشتباهات قابل جبران هستند.
ایشان تأکید کردند: مسیر ملت ایران، مسیر مهمی است که میتواند تاریخ جهان را متحول کند، همانگونه که اکنون تاریخ منطقه را متحول کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی حوادث منطقه را به زیان غرب بویژه آمریکا و تهدیدی برای رژیم صهیونیستی خواندند و با اشاره به یاوه گویی های مسئولان رژیم صهیونیستی افزودند: البته این یاوه گویی ها ارزش جواب دادن را ندارد ولی کشورهای اروپایی که به دنبال آمریکا به راه افتاده اند، بدانند که این همراهی عاقلانه و خردمندانه نیست و یک نوع حماقت است.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به خاطره ی نه چندان بد ملت ایران از بیشتر کشورهای اروپایی تأکید کردند: البته ملت ایران از انگلیس ذهنیت بسیار بدی دارد و به همین علت، به آن ، انگلیس خبیث گفته میشود.
ایشان افزودند: کشورهای اروپایی بدانند که همراهی با آمریکا نتیجه ای جز منفور شدن نزد ملت ایران ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه ، علاج اصلی و بنیانی مشکلات اقتصادی کشور را حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه ایرانی دانستند وخاطر نشان کردند: توجه به تولید ملی موجب از بین رفتن گرانی، ایجاد اشتغال، و تقویت روحیه استغناء ملت ایران خواهد شد، بنابراین مسئولان باید به موضوع تولید ملی توجه جدی کنند.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، با ابراز خرسندی فراوان از سفر به استان خراسان شمالی به عنوان باب الرضا(ع)، در روز زیارتی آن حضرت ، به بیان ویژگی ها و خصلت های برجسته مردم این منطقه و ظرفیت های طبیعی و جغرافیایی خراسان شمالی پرداختند.
حضرت آیت الله خامنه ای طبیعت زیبا و جاذبه های فراوان گردشگری، منابع طبیعی غنی و زمینه مستعد کشاورزی و دامی را از ویژگی های طبیعی استان خراسان شمالی برشمردند و افزودند: دیانت، سرزندگی و شور و نشاط، آماده بکار بودن، غیرت مرزبانی، استعدادهای برتر و درخشان، شجاعت ، و همزیستی مهربانانه و برادرانه قومیت های مختلف، از امتیازات برجسته مردم استان خراسان شمالی است.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی حجت الاسلام و المسلمین یعقوبی امام جمعه بجنورد به حضرت آیت الله خامنه ای خیر مقدم گفت.
گزارش تصويري / استقبال پرشور مردم بجنورد از مقام معظم رهبري
آیا خاتمی آبِ رفته اصلاح طلبان را به جوی باز میگرداند؟/ همه دلهرههای آقای لیدر
خاتمي ليدر جريان اصلاحات است؛ غالب قریب به اتفاق اصلاح طلبان به این جمله تاکید و اذعان دارند که پنجمین رئیس جمهور ایران رهبر جریان اصلاحات محسوب میشود.
نگاه اصلاحطلبان به ليدر اصلاح طلبان جزر و مدهای فراوانی داشته است.
خاتمي پس از حضور در انتخابات مجلس شاهد سنگپراكنيهايي از سوي طيف تندروی اصلاحطلبان بود. اين در حالي بود كه خاتمي در پاسخ به آنها شكستهاي پي در پي اصلاحطلبان در عرصه سياسي طی چندین سال گذشته را يادآور شد و بار ديگر حركت اصلاحطلبي حول محور نظام را به آنها گوشزد كرد.
جالب است که سید محمد خاتمی ، حتي شرط عذرخواهی برای حضور در انتخابات آتي را رد نكرد.
اختلاف خاتمي و مرد خاکستری اصلاحات نيز به ضلع سومي به نام هاشمي مربوط بود، در حاليكه خاتمي از رئيس مجع تشخيص مصلحت نظام به نیکی ياد كرد و او را فردي اصلاحطلب می ناميد موسوي خوئينيها اين مطالب را بر نتافت و نسبت به سخنان خاتمی واکنش نشان داد.
تلاش هاي خاتمي تا جايي ادامه يافت كه بنابر گزارش منابع آگاه وي نامهاي به هاشمي رفسنجاني تحويل داده تا به دست یکی از شخصیت های نظام برساند هرچند از محتويات نامه خبري در دست نيست اما چیدن پازل های تاریخی و رفتاری خاتمی پس از فتنه 88 تا به امروزه كوشش وی براي رساندن خود به ماراتن انتخابات رياست جمهوري را در اذهان پديد می آورد.
در اين بين محمدجواد حقشناس عضو شوراي مركز حزب اعتماد ملي با بيان اينكه حضور خاتمي به سود نظام و به ضرر وي به دلیل مشکلات پیش روست تاکید کرد: حضور خاتمي مخالفاني از سوي جريان های تندروي اصلاحطلب و اصولگرايي دارد.
وي در ادامه دوگانه هاشمي – خاتمي را بهترين گزينه براي انتخابات آتي دانست و تصريح كرد: خاتمي از لحاظ بينالمللي و هاشمي از لحاظ داخلي داراي امتيازاتي هستند.
حق شناس فراهم شدن شرايط حضور خاتمي در انتخابات را تنها به تلاش اصلاح طلبان نسبت نداد و کوشش عقلاي اصولگرا براي حضور پنجمین رئيس جمهور ايران در انتخابات 92 را خواستار شد.
به هر شکل اشتباهات خاتمي در سير سياسي و جاده اصلاح طلبی از تعداد انگشتان دو دست فرا تر رفته و شايد اين آخرين فرصت براي او باشد و باید دید تا چه اندازه تلاش بر رفع موانع ایجادی بین خود و افکار عمومی است.
آيا ليدر اصلاحات كه زيبا كلام كارشناس اصلاح طلب مسائل سياسي او را از لحاظ مؤلفههاي سياسي زير صفر ميداند، ميتواند آب رفته اصلاحطلبان درعرصه سیاسی کشور را به جوي نظام باز گرداند.
مرخصی درمانی یا راهی برای فرار از مجازات
بر اساس آموزه های جین شارپ بازداشت شدگان اعتراضات و ناآرامی ها می باید پس از مدتی از دوران محکومیت خود اقدام به تمارض کرده و به بهانه پیگیری مراحل درمان درخواست مرخصی از زندان کنند.
این مسئله زمانی توجهات را به خود جلب می کند که رفتار شناسی فتنه گران در یکسال گذشته موید تلاش آنها برای بهانه تراشی پزشکی به منظور اخذ مجوز مرخصی پزشکی از زندان بوده است.
موضوعی که از سال گذشته با درخواست مرخصی صفایی فراهانی شروع شد و پس از محسن امین زاده ظاهرا نوبت به عرب سرخی رسیده است.
نکته جالب ماجرا زمانی است که بسیاری از این افراد در دوران مرخصی پزشکی خود بیشتر به اطبایی مراجعه می کنند که ربطی به عارضه ی موجه مرخصی شان نداشته است.
آغاز مرحله ای جدید عملیات روانی غرب علیه ایران
چرا که شایعات با قدرت شیوع پذیری سریع خود، قادر به ایجاد اختلافات و طرح تحلیل های نابجا در میان مردم و تصمیم گیران جامعه هدف بود و قدرت مدیریت بحران را از طرف مقابل سلب می کند.
در این راستا از ابتدای هفته جاری شایعات گوناگونی در حوزه های اقتصادی و سیاسی مطرح شده که از جمله آنها می توان به شایعه ی «تحریم گازی ایران از سوی اروپا»، گزارش نیویورک تایمز از کتاب «بازی ایانی: بازی جنگ در عراق، از جرج دبلیو بوش تا باراک اوباما» به بهانه متهم کردن ایران در ناآرامی های عراق، ادعای العربیه به نقل از نیویورک تایمز ، به خطای پدافند هوایی ایران در تشخیص هواپیماهای خودی از بیگانه و... اشاره کرد.
نقطه ی مشترک تمامی این شایعات زیر سوال بردن قدرت عملیاتی و دفاعی ایران در عرصه های مدیریتی است.
براساس مباحث نظری یکی از مراحل اصلی و تاثیر گذار در طراحی عملیات های روانی، انتشار شایعات است.
نقش آفريني اسرائيل در تنش اخير ميان ترکيه و سوريه
شدت گرفتن اختلافات در ستاد انتخاباتی یک کاندیدای ریاست جمهوری
اخبار بدست آمده حکایت از آن دارد که اختلافات در درون ستاد یکی از کاندیداهای مطرح انتخابات ریاست جمهوری شدت یافته است.
هامون به نقل از محدوده:
یکی از کاندیداهای مطرح انتخابات ریاست جمهوری که مدت هاست ستادهای انتخاباتی خود را فعال کرده و از طیف های مختلف نیز در بدنه ستاد خود بهره گرفته به دلیل اختلاف نظرهای شدید میان برخی اعضای برجسته ستاد خود، این روزها چندان حال خوشی ندارد.
«سهم خواهی»، «عدم تمکین تشکیلاتی»، « اختلاف نظرهای قومیتی» و... از جمله مسائلی است که در ستاد این کاندیدای ریاست جمهوری رخ داده و به تعبیر این فرد ستاد را به یک مجموعه افلیج تبدیل کرده است.
یک بیماری روانی دیگر رادیوفردا کشف شد !
هامون به نقل از بولتن نیوز:
به گزارش رادیودیروز بررسی
های روانپزشکی و تطابق آثار و علائم موجود در اخبار رادیوفردا نشان می
دهد این رسانه مبتلا به یک اختلال روانپزشکی به نام گراندیوزیتی (
GRANDUSITY ) می باشد . این اختلال به معنای خود بزرگ بینی است که در زمره
ی بیماری های روانی می باشد .
سرآغاز این تشخیص از آنجایی است که رادیوفردا معتقد بود در زمان اعتراضات
چند روزه ی اخیر تهران بر روی امواج این رادیو پارازیت های سنگین
انداخته اند ! اما اختلال ناشی از این خود بزرگ بینی رادیوفردا به این
دلیل است که ظاهرا رادیوفردا باورش شده است که در ایران تاثیرگذار است و
در اتفاقاتی همچون اعتراض یا اعتصاب و تحصن عده ی کثیری از معترضان پای
گیرنده های رادیویی خود در حال گوش دادن به رادیوفردا یا احتمالا پیگیری
لحظه به لحظه ی اخبار و گزارشات آن هستند !
این درحالیست که رادیوفردا بین رسانه های فارسی زبان ضد انقلاب یکی از کم
مخاطب ترین و بی مشتری ترین و کم طرفدار ترین رسانه هاست و ظاهرا فقط یک
مرکز کاریابی و جلوگیری از بیکاری برای عده ای از عناصر فراری ضد انقلاب
هستند که وقت خود را در این رادیو بگذرانند تا دیار غربت از گرسنگی تلف
نشوند !
با این وجود رادیوفردا معتقد است که در حین اعتراضات اخیر بازار تهران به
دلیل ترس مقامات جمهوری اسلامی ایران از این رسانه (!) پارازیت های
سنگینی بر روی امواج ماهواره ای آن ارسال شده است و دریافت آن را برای
مخاطبینش با مشکل مواجه نموده است !
رادیودیروز برای جلوگیری از پیشرفته تر شدن اختلا خودبزرگ بینی رادیوفردا
به این رسانه پیشنهاد می کند حتما به یک روانپزشک مراجعه نماید !
کارخانه دروغ سازی «دیگربان» تعطیل شد/ تو رو خدا به ما کمک کنید
هامون به نقل از بولتن نیوز: سایت «دیگربان» که در دروغ سازی علیه جمهور اسلامی ید طولایی داشت، تعطیل شد.
به گزارش بولتن نیوز، این سایت در توضیح دلیل این اقدام نوشته که به علت مشکلات مالی تا اطلاع بعدی به کار خود پایان داده است.
معلوم است که اوضاع اپوزیسیون و ضدانقلاب، حسابی قمر در عقرب شده و اربابان این قلم به مزدها به این نتیجه رسیده اند که هزینه هایی که برای چنین سایت هایی در طول این چند سال اخیر کرده اند، نتیجه خاصی جز وقت تلف کردن نداشته و تف سر بالاست.
جالب آنکه مسئولین این سایت در بیانیه پایانی خود خواسته اند در ظاهر خود را مستقل نشان داده و اقدامات خود را، عملی خودجوش اعلام کنند. در این بیانیه آمده است:
"دستاندرکاران این پروژه که از ژانویه سال ۲۰۱۱ با حمایت مالی اندکی آغاز شد و از ابتدای سال ۲۰۱۲ بدون هیچ حمایتی به کار خود ادامه داد٬ پس از بینتیجه ماندن تلاشها برای جذب بودجه از منابع مستقل٬ تصمیم به توقف فعالیت آن گرفتند.
این سایت طی این مدت تنها بر اساس انگیزه شخصی دستاندرکاران آن و بدلیل بازخوردهایی که حاکی از تاثیرگذاری در فضای رسانهای و سیاسی کشور بود به فعالیت خود ادامه داد."
این در حالی است که اخبار این سایت، آن قدر دروغ و به دور از واقعیت بود که حتی مورد استناد دیگر سایت های ضد انقلاب نیز قرار نمی گرفت.
جالب تر آنکه مسئولین این سایت دست به سر کیسه کردن مردم هم زده و نوشته است که "دیگربان در صورت تامین بودجه٬ فعالیت خود را از سر خواهد گرفت."
گفتنی است طبق اخبار رسیده، مابقی رسانه های ضد انقلاب نیز به دلیل عدم کارایی لازم، حمایت های اربابان خود را از دست داده و با مشکلات عدیده ای مواجه هستند.
حتي BBC هم متوجه رفتار كج و معوج خاتمي شد
هامون به نقل از بولتن نیوز:
با نزديك شدن به موسم انتخابات رياست جمهوري، رسانه هاي ضد انقلاب نيز دست به كار شده و با قدرت هر چه بيشتر مشغول توليد محتوا در اين زمينه هستند.
به گزارش بولتن نيوز، محور اساسي رسانه هاي بيگانه در مورد انتخابات آينده، دامن زدن به اختلافات موجود بين مسئولين (مخصوصا اختلاف بين اصولگرايان) و حمايت بي چون و چرا از اصلاحطلبان و در رأس آنها سيدمحمد خاتمي، يكي از اضلاع اساسي در فتنه 88 است.
در همين مورد، سايت بي بي سي متعلق به دستگاه سلطنتي انگليس در مطلبي با عنوان «خاتمي، کيمياگر يا اصلاح طلب؟»، در مورد ديدگاههاي پارادوكسيكال و متناقض خاتمي پرداخته و معتقد است كه مواضع و عملكرد او با يكديگر در تناقض است و معلوم نيست كه وي بالاخره از كدام مشرب فكري تبعيت مي كند و دنبال چه چيزي است.
نويسنده در ابتداي اين مطلب مي نويسد:
"هنگامي که محمد خاتمي نخستين بار براي انتخابات رياست جمهوري ايران نامزد شد، بسياري از مخالفان حکومت، بخصوص آنها که در خارج از کشور بودند، مي گفتند، او فردي است از داخل نظام جمهوري اسلامي و شعارهايش درباره اصلاحات، جامعه مدني، آزادي و غيره چيزي نيست جز عوامفريبي و راهي براي طولاني تر کردن عمر حکومت. اما بسياري از راي دهندگان ايراني که در داخل بودند، خواسته يا از سرناچاري با خوشبيني به او نگريستند، از او حمايت کردند و به او راي دادند.
گسترش آزادي بيان، آزادي هاي اجتماعي، سياست هاي بازتر فرهنگي، گسترش فعاليت نهادهاي مدني، بهبود روابط ايران با کشورهاي غربي، افشا کردن قتل هاي زنجيره اي همه و همه سبب شد تا بسياري از تحليل هاي بدبينانه در مورد خاتمي کمرنگ شود. اما به نتيجه نرسيدن تحقيقات درباره قتل هاي زنجيره اي، عدم موضعگيري قاطع در قبال بسياري از رويدادهاي داخلي از جمله رد صلاحيت گسترده نامزدهاي اصلاح طلب در انتخابات مجلس سال 82 سبب شدند تا چهره خاتمي در ذهن بسياري در حد يک اصلاح طلب "کم جرات" و "بي خاصيت" تنزل پيدا کند."
وي سپس به مواضع دوگانه خاتمي اشاره كرده و نوشته است:
"با نگاهي به کل کارنامه خاتمي مي توان گفت که شايد هيچ سياستمداري به اندازه او نتوانسته احساسات هوادرانش و هواداران دمکراسي در ايران را روزي به عرش و روزي ديگر به فرش و يا به روايت بهتر به قعر برساند. او کسي است که روزي افراد کشته شده در جريان اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوري سال 88 را "شهيد" خواند و از اقدامات حکومت بعنوان "کودتاي مخملين عليه مردم و جمهوريت نظام" ياد کرد و روزي ديگر از "ظلم به رهبري و نظام" حرف زد...
...اين افراد طبيعتا از محمد خاتمي بعنوان رهبر جنبش اصلاحات ايران، انتظار داشتند که در مواضعش تغييري اساسي ايجاد کند، البته نه تغييري در حد درخواست براي تغيير رژيم، بلکه دستکم در پيش گرفتن موضعي انتقادي تر و محکم تر از گذشته در قبال سرکوب ها و محدوديت هاي ايجاد شده و احتمالا تحريم انتخابات. اما خاتمي در اوج ناباوري و بر خلاف انتظار حتي دوستانش، به عنوان راي دهنده در انتخابات مجلس دهم شرکت کرد. او بعدا از تمايلش براي شرکت اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري سخن گفت. رئيس جمهوري سابق ايران در روزهاي اخير براي برطرف کردن ترديدها درباره مواضعش، با براندازي مخالفت کرده و از ضرورت حفظ "چارچوب" سياسي موجود در ايران سخن گفته است."
نويسنده سپس با طرح اين پرسش كه اظهارات و اقدامات خاتمي اين پرسش را در ذهن ايجاد مي کند که خاتمي واقعا به چه نوع اصلاحاتي اعتقاد دارد و چه نوع حکومتي مطلوب و مورد نظر اوست؟ آيا او واقعا اصلاح طلب است يا آنگونه که برخي از تندروها در ايران مي گويند، "برانداز" است؟، سعي كرده تا از حكومت ايران، به دليل وجود شواري نگهبان كه وظيفه تأييد صلاحيت ها را بر عهده دارد و چنين كاركردي عقلا نيز مورد قبول است، چهره اي غير دموكراتيك و مردم سالار نشان داده و ادامه مي دهد:
"گرچه خاتمي بارها تاکيد کرده است که او و همفکرانش "برانداز" نيستند و تنها به دنبال اصلاح حکومت و حفظ آنند، اما حقيقت اين است که ذات حکومت جمهوري اسلامي با خواسته هاي اصلاح طلبان در تضاد است. خاتمي پيش از هر چيز خواهان برگزاري انتخابات آزاد است. او مي گويد حکومت نبايد قيم مردم باشد. اما قانون اساسي جمهوري اسلامي که خاتمي خود را به آن معتقد مي داند، حق قيوميت را براي حکومت در نظر گرفته است چرا که حق نظارت بر انتخابات مجلس، رياست جمهوري، خبرگان و همه پرسي ها را به يک نهاد انتصابي يعني شوراي نگهبان واگذار کرده است (اصل 99). براساس همين قانون اساسي (اصل 98)، شوراي نگهبان تنها مسئول تفسير قانون اساسي است."
نويسنده سپس به پارادوكس هاي موجود در تفكر خاتمي و در يك نگاه كلي تر، اصلاح طلبان پرداخته و معتقد است:
"البته از اظهارات و اقدامات خاتمي مي توان دريافت که او ارادت خاصي به بنيانگذار جمهوري اسلامي، آيت الله خميني، دارد. ولي اين ارادت شخصي به معناي پذيرش تمام و کمال مهم ترين رکن قانون اساسي جمهوري اسلامي يعني اصل ولايت فقيه که اکنون کرسي آن در اختيار آيت الله خامنه اي است، نيست. در واقع اين امر، يکي از اساسي ترين پارادوکس هاي گفتمان اصلاح طلبي در ايران است که در اظهارات ميرحسين موسوي و مهدي کروبي نيز ديده مي شود. اين افراد همه از يک سو از وفاداري به "اصل نظام" و "آرمان هاي" آيت الله خميني سخن مي گويند و از سوي ديگر قدرت و اختيارات رهبري آن يا به معناي دقيق تر، قانون اساسي جمهوري اسلامي را که ميراث آيت الله خميني است، به چالش مي کشند."
بي بي سي: قانون اساسي خاتمي و اصلاح طلبان را گير انداخته است
شبكه دولتي انگليس با اشاره به تناقضات رفتاري خاتمي مي گويد او از چشم حاميانش افتاده اما خواسته هاي وي عملاً مفهوم تغيير نظام را دارد.
هامون به نقل از کیهان:
وب سايت بي بي سي
در تحليلي نوشت: هنگامي كه خاتمي نخستين بار براي انتخابات رياست جمهوري
ايران نامزد شد، بسياري از مخالفان حكومت، بخصوص آنها كه در خارج از كشور
بودند، مي گفتند، او فردي است از داخل جمهوري اسلامي و شعارهايش درباره
اصلاحات، جامعه مدني، آزادي و غيره چيزي نيست جز عوامفريبي و راهي براي
طولاني تر كردن عمر حكومت.
اما خيلي ها از سر ناچاري يا خوش بيني به وي رأي دادند. اما مواضع خاتمي
سبب شد تا چهره وي در ذهن بسياري در حد يك اصلاح طلب كم جرأت و بي خاصيت
تنزل پيدا كند. با نگاهي به كل كارنامه خاتمي مي توان گفت كه شايد هيچ
سياستمداري به اندازه او نتوانسته احساسات هوادارانش و هواداران دموكراسي
در ايران را روزي به عرش و روزي ديگر به فرش و يا به روايت بهتر به قعر
برساند. او كسي است كه روزي افراد كشته شده در جريان اعتراضات سال 1388
را «شهيد» خواند و از «كودتاي مخملين عليه مردم و جمهوريت نظام» ياد كرد و
روزي ديگر از «ظلم به نظام» حرف زد.
بي بي سي با اشاره به مواضع متناقض خاتمي مي نويسد: گرچه خاتمي بارها
تأكيد كرده كه او و همفكرانش «برانداز» نيستند و تنها به دنبال اصلاح
حكومت و حفظ آنند، اما حقيقت اين است كه ذات حكومت جمهوري اسلامي با
خواسته هاي اصلاح طلبان در تضاد است. قانون اساسي جمهوري اسلامي كه خاتمي
خود را به آن معتقد مي داند، حق نظارت بر انتخابات مجلس، رياست جمهوري،
خبرگان و همه پرسي ها را به يك نهاد انتصابي يعني شوراي نگهبان واگذار
كرده است (اصل 99). براساس همين قانون اساسي (اصل 98)، شوراي نگهبان تنها
مسئول تفسير قانون اساسي است.
تحليلگر بي بي سي با اشاره به ادعاي خاتمي مبني بر ارادت به بنيانگذار
جمهوري اسلامي نوشت: اين ارادت به معناي پذيرش تمام و كمال مهم ترين ركن
قانون اساسي جمهوري اسلامي يعني اصل ولايت فقيه نيست. در واقع اين امر،
يكي از اساسي ترين پارادوكس هاي اصلاح طلبان است كه در اظهارات ميرحسين
موسوي و مهدي كروبي نيز ديده مي شود. اين افراد همه از يك سو از وفاداري
به «اصل نظام» و «آرمان هاي» آيت الله خميني سخن مي گويند و از سوي ديگر
قدرت و اختيارات رهبري آن يا به معناي دقيق تر، قانون اساسي جمهوري
اسلامي را كه ميراث آيت الله خميني است، به چالش مي كشند.
رهبر و شوراي نگهبان جزو اصلي ترين اجزاي هويتي نظام جمهوري اسلامي هستند.
نويسنده تأكيد مي كند كه خواسته هاي اصلاح طلبان با ماهيت جمهوري اسلامي
در تعارض است.
نفوذ بهائيان در عرصه مناصب دربار حکومت دیکتاتور پهلوی
سیرنیوز؛ هنگامي که بريتانيا تنها ايفا کننده نقش در سياست ايران بود کوشش مي کرد تا شاه و ديگران از خود اختياري نداشته باشند، به اين صورت که افراد را ضعيف نگه مي داشت تا حکومت کردن برايشان ساده تر باشد اما سياست آمريکا نقطه ي مقابل بريتانيا بود. عاملان کودتا در ايران، يعني انگليس و آمريکا، بنا داشتند اين مرز و بوم را محلي براي استقرار دائمي نيروهاي خود و به مثابه ي پايگاهي منطقه اي قرار دهند. اين قدرت هاي بيگانه گماشتن افرادي را در رأس امور ضامن بقاي اين پايگاه مي دانستند که هيچ گونه تعلقي به اين کشور از حيث منافع مردم و فرهنگ ملي نداشته باشند؛ زيرا به زعم آنان در چنين صورتي نگراني ها از امکان چرخش وضعيت برطرف مي شد. لذا حتي المقدور کوشش مي شد از افراد بهائي در مناصب حساس بهره گرفته شود. در واقع محمدرضاشاه، نيز به حمايت از بهائيان مي پرداخت. اين گفته حسين فردوست، تأييدکننده اين مطلب مي باشد: «محمدرضا نه تنها نسبت به نفوذ بهائي ها حساسيت نداشت، بلکه خود او صراحتاً گفته بود که افراد بهائي در مشاغل مهم و حساس مفيدند چون عليه او توطئه نمي کنند.» علاوه بر اظهارات فردوست، سخنان خود بهائيان در اين مورد شنيدني است. براي نمونه در يکي از جلسات بهائيان که در منزل ضياءالله هوشمند تشکيل شد. سرهنگ اقدسيه چنين اظهار مي کند:«افتخار ما بر ديانت بهائي است. من زماني که در ارتش بودم سربازان و درجه داران و افسران بهائي را احترام مي گذاشتم؛ ولي يک فرد مسلمان از ديگري شکايت مي کرد، دستور شلاق زدنش را مي دادم.» وي در ادامه افزوده است: «ما اطلاع داريم که شاهنشاه آريامهر، بهائي مي باشند. ما بهائيان همه پولدار هستيم و ترقي بيشتري خواهيم کرد.» نمونه ديگر اين سخنان در يکي از جلسات بهائيان در خيابان سبلان مي باشد که شخصي به نام واحديان چنين اظهار مي دارد که: «کارهايي که اکنون به دست اعلي حضرت همايون شاهنشاه اريامهر صورت مي گيرد، هيچ کدامش روي اصول دين نيست؛ زيرا خود شاه به تمام دستورات بهائي آشنايي دارد و حتي ايشان با اشرف پهلوي در دوران کودکي در مدرسه بهائيان در خيابان اميريه که در آن زمان از مدارس عالي تهران بود، درس خوانده اند و دليلش آن است که عکس آن زمان شاه و اشرف هم اکنون موجود است ... حال مردم احمق مي گويند: شاه بهائي است. چه کار مي توانند بکنند. فلسفي بالاي منبر مي گويد: شاها مواظب باش ببين دکتر شما چه شخصيتي است. کارها را به دست بهائي ها ندهيد ولي اين گفتار اثري ندارد...» دراين ميان نخست وزير 13ساله، اميرعباس هويدا، دوران اوج و اقتدار بهائيان در دستگاه حاکمه بود. حضور بهائيان در عرصه هاي مختلف سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي، در حقيقت يکي از اجزاي برنامه کلي و همه جانبه استعمارگران پير و جوان، در اسلام زدايي از ايران را تشکيل مي داد. که در ادامه به بررسي فعّاليت بهائيان در اين چهار عرصه مي پردازيم. اميرعباس هويدا اميرعباس هويدا، دولت مرد طراز اول رژيم پهلوي در فاصله سال هاي 1343-1357 ش، در تاريخ معاصر ايران از نامي آشنا برخوردار است. براي آشنايي با اين فرد نخست به پيشينه هويدا از ابتدا تا زمان قرار گرفتن در پست نخست وزيري و سپس دوران سيزده ساله، حکومت او را مورد بررسي قرار مي دهيم. اميرعباس هويدا، فرزند ميرزا حبيب الله عين الملک،385 متولد سال 1295ش، در تهران مي باشد. وي به واسطه ي مأموريت هاي پدرش، در کشورهاي عربي، بزرگ شد و تحصيلات ابتدايي و متوسط خود را در بيروت به پايان رساند. عدم حضور در کشور ايران و آشنا نبودن با فرهنگ ايراني و همچنين تربيت خانوادگي که به سختي ارزش هاي جوامع غربي خصوصاً کشور فرانسه را به اميرعباس هويدا تعليم مي داد. حتي حلقه ي دوستان نزديک هويدا در مدرسه فرانسوي بيروت هم براي خود نامي برگزيده بودند که طنين رمانتيسم تاريخي در آن موج مي زد. نام اين حلقه تمپلرها بود. بعد از خاتمه تحصيل در بيروت به انگلستان و سپس به بلژيک رفت و در دانشگاه آزاد بروکسل ثبت نام کرد. در سال 1321ش، به ايران مراجعت و از وزارت خارجه تقاضاي استخدام کرد. ساعد(وزير وقت خارجه)، ذيل تقاضاي هويدا مي نويسد:«عدّه اي فعلاً بلا تکليف هستند.» مع هذا هويدا در تاريخ 12 شهريور 1322ش، به وسيله ي درخواست انوشيروان سپهبدي(شوهرخاله هويدا که اندک زماني بعد به مقام وزارت امور خارجه رسيد) به استخدام رسمي اين وزارتخانه درمي آيد.387 اما اشتغال هويدا در وزارت امور خارجه چندان به طول نمي انجامد و در اول مهرماه 1322 ش، براي انجام خدمت وظيفه عازم سربازي مي شود. در مهرماه 1323ش، مجدداً به وزارت خارجه بر مي گردد و به عنوان کارمند اداره اطلاعات به کار مشغول مي شود و از تاريخ دوازدهم بهمن 1323ش، به اداره سوم سياسي انتقال مي يابد. هويدا در سال 1324ش، به عنوان وابسته سفارت ايران در پاريس، عازم فرانسه گرديد. در دوران مأموريت پاريس، مسئوليت امور دفتري سفارت را به عهده داشت. هويدا نه تنها مسئوليت تمام امور کنسولي و ديپلماتيک ايران در فرانسه را برعهده داشت، بلکه وظيفه رسيدگي به امور اداري و سياسي و روابط ايران و آلمان شکست خورده و اشغال شده را هم دنبال مي کرد. بخش عمده اين روابط مربوط به مسائل اقتصادي و قراردادهايي بود که در دوران اقتدار هيتلر و رضاخان منعقد شده بود و بايد تکليف اين قراردادها روشن مي شد. افزون بر اين عده اي از يهوديان که گذرنامه هاي ايراني داشتندو در اردوگاه هاي آلمان نازي زندگي مي کردند، پس از شکست آلمان در اختيار متفقين قرار گرفته بودند که پيگيري کار آزادسازي و جابه جايي آنان نيز از وظايف هويدا در اين ايام به حساب مي آمد. ذکر اين نکته ضروري است که هيچ يک از اين يهوديان ايراني نبودند و در زمره کساني قرار داشتند که عبدالحسين سرداري، دايي هويدا (کاردار سفارت ايران در پاريس) در ازاي گرفتن مبالغي هنگفت به آنان گذرنامه ايراني داده بود. در مورد حضور هويدا در پاريس در اين ايام و فعّاليت هايش دو مسئله قابل تأمل وجود دارد. مسئله اول عضويت در حزب توده مي باشد. احسان طبري، ضمن اشاره به روابط هويدا با ايرج اسکندري از رهبران حزب توده عنوان مي کند: «هويدا در دوران خدمت وزارت خارجه در اروپا به همه جا سر زد اين روزها بازار کمونيسم در ايران گرم بود، عضو حزب کمونيسم در ورشو شد». مسئله ي دومي که در زمان حضورش در سفارت پاريس به وجود آمد، شرکت در باند قاچاق پاريس بود. در سال 1325ش، براي اولين بار جريان جنجال برانگيز شرکت عده اي از اعضاي سفارت ايران (از جمله هويدا) و چند نفر از ايرانيان سرشناس ديگر در قاچاق موارد مخدر، در روزنامه ي مردم ارگان حزب توده منتشر مي شود، اين خبر که در شماره ي مورخ 19 بهمن 1325ش، مجله خواندني ها از روزنامه مردم نقل شده به اين شرح است که: «به موجب خبر راديو پاريس، ضمن ايرانيان توقيف شده در پاريس به اتهام قاچاق، سه عضو سفارت، سه روزنامه نويس، يک نويسنده و يک سرهنگ و يک تاجر بزرگ مي باشند. به موجب خبر بعدي تقريباً پنجاه نفر تاکنون دستگير شده اند از جمله آقايان اميرعباس هويدا دبير اول سفارت، مطيع الدوله ي حجازي، سرهنگ اسفندياري، گنجه اي مدير باباشمل، وهاب زاده و منصور صالحي در يادداشتي که دولت فرانسه به ايران داده قيد شده است که حقوق دبيراول شما معلوم و مخارج او نيز معين است، ولي تحقيق کنيد ويلاي مشاراليه در خارج پاريس از چه محلي خريداري شده است». ابوالفضل قاسمي نيز در کتاب اليگارشي در مورد نقش هويدا در قاچاق پاريس، چنين مي نويسد: «در مقام دبير کلي سفارت ايران در پاريس به وسيله يهوديان يک باند قاچاق درست کرد به طوري که روزنامه کيهان نوشت (آيا مي دانيد که درهاي قنسولگري ايران بروي جهود و ارمني باز است) کار را به جائي مي رساند که پيرامون سفارتخانه مرکز قاچاق فروش ها مي شود به طوري که روزنامه آئين نام خيابان سفارت ايران را مرادف خيابان قاچاق در پاريس مي داند.»392 اين جنجال و افتصاح سرانجام با وساطت دربار فيصله مي يابد و موضوع فراموش مي شود تا اين که در فروردين ماه سال 1328ش، هويدا به سمت کنسوليار ايران در سرکنسولگري اشتوتگارت به آلمان مي رود و در اسفندماه همين سال به درخواست عبدالله انتظام که در آن موقع وزير مختار ايران در آلمان بوده است وظايف کنسولي را در اشتوتگارت به عهده مي گيرد. در سال 1329ش، با آغاز نخست وزيري حسين علاء، عبدالله انتظام در کابينه وي، وزير امور خارجه مي شود و هويدا به عنوان منشي مخصوص و رئيس دفتر امور خارجه منصوب مي گردد.394 ولي با تغيير کابينه، باقر کاظمي، وزير امور خارجه ي دولت مصدق، هويدا را از رياست دفتر وزارتي برکنار و به معاونت اداره ي سوم سياسي منصوب مي کند اما هويدا که اوضاع و احوال را بر وفق مراد خود نمي ديد در مهرماه سال 1330ش، به دعوت کميساري عالي پناهندگان سازمان ملل متحد مأمور خدمت در اين سازمان شد و مدت پنج سال در اين سازمان خدمت کرد و توانست به عنوان رابط کميسيون نقش ويژه اي در کمک به ايجاد پايگاه صهيونيستي عليه جهان اسلام ايفا کند. به گفته عباس ميلاني( نوسنده کتاب معماي هويدا) بحث امکان يک دولت يهودي در بخشي از سرزمين فلسطين هم در آن زمان سخت رايج بود. هويدا از جمله اقليت کوچکي بود که از ايجاد چنين دولتي طرفداري مي کرد و مي گفت اين پادزهر سامي ستيز تاريخ است.395 جالب توجه است که در آن زمان مأموريت کميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل توسط وان هگ گدهارت که از فراماسونرهاي معروف و بين المللي بود، اداره مي شد. محمد اختريان در کتابش علت حضور هويدا در سازمان ملل را چنين بيان مي کند:«در زمان حکومت دکتر مصدق، سازمان جهاني صهيونيسم تعطيل شد و نمايندگي سياسي اسرائيل در ايران برچيده شد. در اين زمان اداره امور سازمان جاسوسي يهوديان ايران به کميته بهائيان واگذار گرديد. امير عباس هويدا نيز به دست عناصر با نفوذ و نقابدار بهائي مأمور خدمت در سازمان ملل گرديد.» در سال 1335ش، به تقاضاي رجبعلي منصور (پدر حسنعلي منصور سفير وقت ايران در آنکارا) با سمت رايزن سفارت ايران در ترکيه به آنکارا رفت.
توهین بی شرمانه روزنامه شرق به رزمندگان و بسیجیان / واکنش فوری هیئت نظارت بر مطبوعات خواسته جامعه ایثارگران
تعميق پيوند فتنهگران و بهاييان عليه جمهوري اسلامي
در اين راستا اخيراً مركز مزبور كتابي تحت عنوان " گفتمانهاي معاصر اجتماعي " كه حاوي مقالات و گفتارهاي ۲۱ نفر از عناصر فتنه و ضدانقلاب ميباشد را منتشر كرده است.
در اين كتاب ۵۳۰ صفحهايي كه توسط انتشارات " ايرانيان " در واشنگتن منتشر شده است، مقالات و مطالبي از افرادي همچون محسن سازگارا، عبدالکریم لاهیجی، عمادالدین باقی، فاطمه حقیقتجو، رحیم رشیدی، آرام حسامی، کاویان میلانی، محمد نوریزاد، مهرداد مشایخی، امیرحسین گنجبخش و چند فتنهگر و ضدانقلاب ديگر درج شده است.
گفتني است، اين مركز بهايي قصد دارد طي ماههاي آينده كتاب مزبور را به زبان انگليسي نيز منتشر نمايد.
خاتمي ممكن است واكسن مقابله باميكروب هاي سبز باشد!
يك
پايگاه اينترنتي وابسته به اپوزيسيون ضمن بررسي شرايط اپوزيسيون پيش بيني
كرد آمدن خاتمي در صحنه انتخابات به جاي آن كه سودي براي مخالفان داشته
باشد اسباب اختلاف و شكاف بيشتر در جنبش سبز شود.
هامون به نقل از کیهان:
سايت روزآن لاين با اشاره به تمايل خاتمي براي بازگشت به عرصه سياست مي
نويسد: هر چند كه با توجه شرايط موجود از جمله حوادث اخير كه منجر به
بازداشت فائزه هاشمي شده و كنش حاكميت با اصلاح طلبان را دستخوش مسائل
تازه اي كرده، فرضيه حضور اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري با محوريت
خاتمي فرضيه اي ضعيف به نظر مي رسد اما در عين حال اين نوشتار مي كوشد
تا تحليلي واقع بينانه از جنبه هاي مثبت و منفي حضور اصلاح طلبان در
انتخابات با محوريت محمد خاتمي ارائه دهد.
نويسنده با بيان اينكه «اصولگرايان از حضور اصلاح طلبان داراي مرزبندي
مشخص با جنبش سبز استقبال مي كنند و آن را همچون ويروس ضعيف و واكسن در
مقابل ميكروب هاي سياسي (اصلاح طلبان سبز) مي دانند»، مي افزايد: شايد
حضور خاتمي براي حاكميت چالش برانگيز باشد اما مي تواند تبعاتي هم براي
اصلاح طلبان و جنبش سبز داشته باشد. از ظواهر امر چنين برمي آيد كه خاتمي
بيش از دو گزينه براي تعامل با حاكميت پيش روي خويش ندارد. در تعامل
نخست، خاتمي همچون گذشته با در نظر گرفتن ملاحظات جمهوري اسلامي مي كوشد
تا با حفظ حريم ها، سياست هاي اصلاحي خويش را پيش ببرد. اما در تعاملي
ديگر خاتمي با ذكر شروطي وارد عرصه انتخابات مي شود كه اين شروط نيز خود
سه فرض ديگر را به دنبال دارد.
روزآن لاين نوشت: فرض نخست آن است كه شرايط خاتمي پذيرفته مي شود و وي با
اين شروط وارد كارزار انتخاباتي مي گردد. فرض دوم رد شرايط خاتمي به نحوي
است كه خاتمي از اعلام كانديداتوري انصراف دهد و فرض آخر رد شرايط خاتمي
به گونه اي است كه خاتمي تا پايان كار يعني ثبت نام مقاومت كند و نهايتاً
با رد صلاحيت شوراي نگهبان رو به رو شود.
اين پايگاه وابسته به اپوزيسيون مقيم پاريس در پايان نوشت: اين فرضيات،
فرضياتي ممكن هستند اما بايد ديد با در نظر گرفتن شرايط موجود كدام فرض
محتمل تر است. شرايط سياسي حاكم بر جامعه به روشني گوياي آن است كه زمينه
اي براي تعامل نخست وجود ندارد. فرضيه نخست، گرچه از فرضيات بعيد است
اما در صورت تحقق مي تواند بزرگترين دستاورد را براي اصلاحات و جنبش سبز
در پي داشته باشد؛ گرچه روابط خاتمي و نظام جمهوري اسلامي اكنون در سطحي
نيست كه قابل ترميم باشد. ضمن اينكه چنين تصوري از مجموعه حاكميت نسبت به
آنكه خاتمي بتواند منجي جمهوري اسلامي شود وجود ندارد و البته پيشتر نيز
چنين تصوري وجود نداشته است. از سوي ديگر، از ميان سه فرضيه موجود در
تعامل دوم، تنها فرضيه دوم به واقعيت نزديك تر است. در واقع از اظهارات
برخي چهره هاي حاكميتي اصلاح طلب نظير محمدرضا تابش، نماينده زادگاه
خاتمي در مجلس مي توان چنين برداشت كرد كه آنان چشم انتظار چراغ سبز
حاكميت براي حضور در انتخابات هستند اما خاتمي نيز بارها اذعان داشته است
كه حتي در صورت وجود چنين چراغ سبزي، بدون برآورده شدن شرايط حداقلي
حاضر به كانديداتوري در انتخابات نيست.
فرضيه نخست كه تقريباً فرضيه اي بعيد است و فرضيه سوم نيز با ويژگي هاي
شخصيتي خاتمي قرابتي ندارد. هر چند در صورت تحقق قدرت مضاعفي به جنبش سبز
خواهد بخشيد. با در نظر گرفتن شرايط موجود مي توان قضاوت كرد كه آيا طرح
موضوع كانديداتوري خاتمي به دگرگوني شرايط سياسي منتهي خواهد شد يا صرفاً
به ايجاد شكاف ميان جنبش سبز خواهد انجاميد.