عقب نشینی گوگل در برابر اعتراض ها/ خلیج فارس به نقشه گوگل بازگشت
سيري در سيره امام محمد باقر عليه السلام
رندان تشنه لب را آبي نميدهد كس
گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
از گوشهاي برون آي اي كوكب هدايت(۱)
هامون به نقل از ندای انقلاب:
امامي كه سراسر زندگياش نور بود و همه لحظات عمر با بركتش، در راه ارشاد و هدايت انسانها صرف شد.
امامي كه از زمينه سازيهاي پدرش امام سجادعليهالسلام در راستاي معرفي مكتب تشيع، و مبارزه با طاغوتها، بهرهبرداري بسيار كرد، و با تربيت شاگردان برجسته، و تبيين فقه ناب اسلام و اهلبيت ـ عليهالسلام ـ بزرگترين قدم را براي شناسايي تشيع و مكتب اهل بيت ـ عليهالسلام ـ برداشت.
او در سن چهار سالگي در كربلا و ماجراي عاشوراي حسيني حضور داشت، و در سفر كوفه و شام، همراه پدر، همه ماجراها را مي ديد، و براساس فرهنگ عاشورا تربيت شد.
او تجسمي از ارزشهاي والاي انساني و كمالات اخلاقي بود و همه لحظههاي زندگي درخشانش، درسهاي بزرگ انساني را الهام ميبخشيد.
بي شك، آشنايي با سيره علمي، تربيتي، سياسي و اخلاقي آن امام همام راهنماي خوبي براي ما در مسير پر پيچ و خم زندگي است.(۲)
سيره علمي امام باقر (ع)
زندگي امام باقرعليهالسلام مصادف با دوران پر تلاطم زوال بني اميه بوده است، اما به دليل شرايط خاص آن زمان ايشان از نظر سياسي در انزوا بودند و اعتراض هاي او، با اين كه در اين راه تا سر حد شهادت حركت كرد، به صورت يك نهضت سياسي همه جانبه براي سرنگوني رژيم بني اميه نيانجاميد.
او دريافته بود فرهنگ تشيع در انزوا قرار دارد؛ از اين رو لازم بود به يك انقلاب وسيع فرهنگي دست بزند و با تشكيل حوزه علميه و تربيت شاگردان برجسته، فقه آل محمد ـ صلياللهعليهوآله ـ و خط فكري تشيع را آشكار کند.
بر همين اساس امام باقرعليهالسلام زمينهسازي بسيار عميق و خوبي در اين راستا نمود و پس از ايشان، فرزند برومندش امام صادق ـ عليهالسلام ـ با تشكيل حوزه علميه با چهار هزار نفر شاگرد، آن را به ثمر رسانيد و يك دانشگاه عظيم اسلامي در تاريخ اسلام آشكار و ماندگار شد.(۳)
بنابراين، ميتوان گفت؛ امام باقر ـ عليهالسلام ـ مؤسس و بنيانگذار حوزه علميه شيعه و نهضت فرهنگي انقلاب فرهنگي تشيع بود.(۴)
حكومت و سياست در سيره امام باقر(ع)
با وجود تمام سخت گيري هاي بني اميه، امام باقرعليهالسلام به تبيين معارف اهل بيت عليهالسلام مي پرداخت و از تبيين جايگاه امامت و ولايت در اسلام كه به معناي زعامت و تصدي امر است، دست بر نمي داشت.
زراره، يكي از اصحاب امام باقرعليهالسلام حديثي را از ايشان روايت ميكند كه امام عليهالسلام در تشريح مباني اسلام فرموده است:
« بني الاسلام علي خمسة اشياء، علي الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولايه.
اسلام بر پنج چيز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولايت (رهبري اسلامي) »
زراره ميگويد: عرض كردم كدام يك از اين مباني برتر است؟
حضرت فرمود: الوِلايَةُ اَفْضَل؛ لِاَنَّها مِفْتاحُهُنَّ. وَالواليُ هُوَ الدَّليلُ عَلَيهِنَّ ؛ ولايت و رهبري برتر است. زيرا كليد و راهگشاي مباني ديگر است و اين رهبر؛ راهنماي مباني ديگر است. (۵)
با اين وجود امام باقرعليهالسلام به تبعيت از جد بزرگوارش امام علي ـ عليهالسلام ـ هر جا كه احساس ميكرد، كيان كشور اسلامي و آبروي اسلام در خطر است، خلفا را از راهنمايي و ارشادهاي خود محروم نميکرد.(۶)
سيره عملى امام باقر(ع)
زندگي امامان معصوم عليهالسلام، همواره الگوي شيعيان در زندگي است. و در حقيقت آن گونه كه از قول معصوم ـ عليهالسلام ـ بر ميآيد عمل به گفتار و تبعيت از كردار ايشان، به نوعي بيانگر ميزان دوستي و نشانگر محبت به ايشان باشد.(۷)
در زير به دو نمونه از سيره عملي امام باقر ـ عليهالسلام ـ اشاره ميشود:
۱ـ حلم امام
مردى مسيحى از روى كينهاى كه با امام عليهالسلام داشت كلمه باقر را به بقر تغيير داد و به آن حضرت گفت: انت بقر. امام عليهالسلام بدون آنكه از خود ناراحتى نشان داده و اظهار عصبانيت كند با كمال سادگى فرمود: نه من بقر نيستم، من باقرم.
مسيحى گفت: تو پسر زنى هستى كه آشپز بود امام فرمود: «شغلش اين بود، عارو ننگى محسوب نمى شود.
مسيحى گفت: مادرت سياه وبى شرم وبد زبان بود. امام فرمود: اگر اين نسبتها را كه به مادرم مى دهى راست است خدا او را بيامرزد و از گناهانش بگذرد و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد كه دروغ و افترا بستى.
مشاهده اين همه حلم از مردى كه قادر بود همه گونه موجبات آزار يك مرد خارج از دين اسلام را فراهم آورد كافى بود كه انقلابى در روحيه مرد مسيحى ايجاد نمايد و او را به سوى اسام بكشاند. اما ب مرد مسيحى بعد مسلمان شد.
۲ ـ زحمت در طلب رزق
در گرماى شديد تابستان محمدبن منكدر كه خود را از زهاد و عباد و تارك دنيا مى دانست امام را در حال خستگى شديد در انجام كارى مى بيند گمان مى كند امام خود را براى طلب دنيا اين گونه به زحمت انداخته، لذا به نصيحت مىپردازد و مى گويد آيا سزاوار است مرد شريفى مثل شما در اين گرماى طاقت فرسا در طلب دنيا بيرون بيايد، اگر خداى نخواسته در اين حال مرگ شما را فرا رسد چه وضعى براى شما پديد خواهد آمد؟
شايسته نيست شما به دنبال دنيا برويد و خود را به رنج و زحمت بيندازيد.
امام عليهالسلام فرمودند: اگر مرگ من در همين حال برسد و من بميرم، در حال عبادت و انجام وظيفه از دنيا رفته ام، زيرا اين كار، عين طاعت و بندگى خدا است.
تو خيال كرده اى كه عبادت منحصر به ذكر و نماز و دعاست من زندگى و خرج دارم اگر كار نكنم بايد دست حاجت به سوى تو و امثال تو دراز كنم.
من در طلب رزق مى روم تا احتياج خود را از ديگران سلب كنم. وقتى بايد از رسيدن مرگ هراسان باشم كه در حال معصيت و خلافكارى و تخلف از فرمان الهى باشم نه در چنين حالى كه در حال اطاعت امر حق هستم و او مرا موظف كرده بار دوش ديگران نباشم و رزق خود را خودم تحصيل كنم.
زاهد گفت عجب اشتباهى كرده بودم. اكنون متوجه شدم كه من روش غلطى را مى پيموده ام و احتياج كاملى به نصيحت داشته ام.(۸)
سيره اخلاقي امام باقر(ع)
روايات بسياري از ائمه اطهار و رسول اکرم تصريح مي کنند که اخلاق نيکو بخش عمده ايي از دينداري است. و حتي نبي مکرم اسلام(ص)، در حديثي يادآوري کرده اند که ايشان براي تکميل مکارم اخلاقي مبعوث شده اند.(۹)
اخلاق نيکو در کنار ايمان به خداوند و روز حساب ، اقامه نماز، پرداخت زکات و انفاق مال در راه خدا و شکيبايي در مصايب از صفات برجسته نيکوکاران، راستگويان و پرهيزگاران است.(۱۰)
جامعه اسلامي آنگاه بر راه درست گام برميدارد و آن زمان شايسته اين صفت( اسلامي) خواهد بود که بيش از هميشه بر طريق اخلاق انساني گام بردارد؛ چون موازين اخلاقي براي فرد همچون قوانين براي جامعه است. جامعه بيقانون با انسان بياخلاق برابر است. هر دو برآشفته، غيرقابل اعتماد و راکداند و هر دو رو به سوي قهقرا خواهند رفت.
بهتر آن است با توجه به روزهايي چنين خوش که شادي را از ميلاد امام محمد باقر به عاريت گرفته است، به اين اصل اساسي در سخنان عالم خاندان علم و امامت امام محمد باقرعليهالسلام بپردازيم.
نيکوگفتاري با ديگران
بهترين چيزي را که دوست داريد درباره شما بگويند ، درباره مردم بگوييد. (۱۱)
امام محمد باقر ـ عليهالسلام ـ پنج نکته را سفارش فرموده اند:
اگر مورد ستم واقع شدي ستم مکن.
اگر به تو خيانت کردند خيانت مکن.
اگر تکذيبت کردند خشمگين مشو.
اگر مدحت کنند شاد مشو.
اگر نکوهشت کنند بي تابي مکن. (۱۲)
اين نکات را نه تنها شکيبايي که استقامت بزرگ مي توان ناميد. مردمي که در مناسبات متقابل با يکديگر اين موارد را رعايت کند: حقوق ديگران را مانند حقوق خود محترم داشته بر آن دل بسوزانند، فروتني را پيشه خويش ساخته از غرور و جدال بپرهيزند و درکنار اين سه شکيبايي به خرج دهند مطمئناً درِ دنيايي زيبا و جامعه اي سالم را به روي خويش خواهند گشود و پس از آن ما ناظر مشاجره و برخوردهاي رانندگان درخيابان ها، مردم در صف ارزاق و ديگر صحنه هاي دل آزار نخواهيم بود.
اميد است با بهره گيري از سيره اين امام همام در همه مراحل زندگي، يك زندگي سالم، همراه با روشن بيني و بصيرت بنا كنيم. و با زمينه سازي و انتظار ظهور حجت راه را براي تشكيل حكومت عدل الهي هموار سازيم.
پي نوشتها
۱- لسان الغيب، خواجه شمس الدين محمد، حافظ شيرازي.
۲- ر.ك: امام باقرعليهالسلام بنيانگذار نهضت فكري ـ فرهنگي تشيع، حجتالاسلام علي اصغر صرفهجو، مقاله، تبيان.
۳- رجال كشي، ص ۱۲۵.
۴- همان، ص ۱۲۵.
۵- فروع کافي، ج ۴ ص ۶۲، ح ۱.
۶- بررسي بنيانهاي اخلاقي و سياسي درسيره امام محمدباقر(ع)، ح.طاهري، مقالات، تبيان.
۷- امير مؤمنان(ع): من احبنا فليعمل بعملنا و ليتجنب الورع،هر که مارا دوست ميدارد بايد چون رفتار ما عمل کند و جامه پارسايي در بر گيرد. غررالحکم :حديث۸۴۸۳.
۸- ر.ك : سيرهى علمى امام محمد باقرعليهالسلام، مقاله، پايگاه ويژه امام باقرعليهالسلام، http://emambagher.heyatblog.net/.
۹- رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ(ص) بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج۶۷، ص: ۳۷۳.
۱۰- اشاره به آيه ۱۷۷ سوره بقره.
۱۱- بحارالانوار ، دار احياء الترا العربي ، ج ۶۵، ص ۱۵۲.
۱۲- بحارالانوار ، دار احياء الترا العربي ، ج ۷۵، ص ۱۶۷.
هدف از خبرسازی درباره توافق پنهانی ایران و آمریکا چیست؟
1- نخستین فرضیه این است که مخاطب مقاله نیویورک تایمز اساسا مقام های دولتی یا رسمی در ایران نیستند بلکه هدف مردم ایران است. این فرضیه ارزیابی می کند که امریکایی ها می خواهند این پیام را به مردم ایران برسانند که نظام به سبب سنگین شدن فشارها وارد نوعی تعامل مخفی و اعلام نشده با امریکا شده است. هدف از این پروژه عملیات روانی هم این است که طرفداران خط سازش در ایران –که اخیرا به توافقاتی با امریکا دست یافته اند- جرئت بیشتری در بیان مواضع خود پیدا کنند.
2- فرضیه دوم این است که امریکایی ها می خواهند واکنش ایران به پیشنهاد مذاکره مستقیم پس از انتخابات 16 مهر (6 اکتبر) را تست کنند. برخی خبرها نشان دهنده ان است که امریکایی ها پیشنهاد هسته ای خود را بازنگری کرده و در حال آماده شدن برای ارائه پیشنهاد مذاکراتی جدید به ایران هستند. روزنامه نیویورک تایمز که اکنون خبر از توافق محرمانه ایران و امریکا درباره مذاکره مستقیم داده، چندی پیش خبر تدوین یک پیشنهاد جدید خطاب به ایران را تایید کرده بود. به نظرمی رسد برای امریکایی ها بسیار مهم است که بدانند اگر یک پیشنهاد مذاکره مستقیم به ایران ارائه کنند ایران چگونه با آن برخورد خواهد کرد و خبرسازی نیویورک تایمز هم با همین هدف انجام شده است. ایران تا کنون و در تمام ادوار مذاکرات با 1+5، پیشنهادهای پی در پی امریکا برای مذاکره مستقیم را رد کرده است. استدلال ایران همواره این بوده است که باید در موضع امریکا درون گروه 1+5، تغییری ببیند تا آن وقت موضوع مذاکره دو جانبه قابل بررسی باشد.
3- فرضیه سوم این است که امریکایی ها درصدد ایجاد اختلاف درون ایران هستند. مقاله نیویورک تایمز طوری نوشته شده که گویی کسانی بدون جلب موافقت نهایی رهبر معظم انقلاب با امریکا درباره مذاکرات مستقیم توافق کرده اند. برخی کارشناسان می گویند این شیوه نگارش، نشان دهنده آن است که امریکایی ها می خواهند بگویند کسانی در ایران به طور خودسرانه بحث مذاکره با امریکا را بدون جلب نظر سران عالی نظام پیگیری می کنند.
مردی که دوست دارد کشور را بحرانی نشان دهد
هامون به نقل از بولتن نیوز:
"مرد بحران"! این اصطلاحی است که حتما در این روزها بسیار شنیده و دیده اید. مرد بحران کلید واژه ای است که خانواده و طرفداران هاشمی (البته شاید به دستور خودش) بر او نهاده اند.
به گزارش بولتن، حلقه پیرامون هاشمی که گویا یکی از کارهای دائم و همیشگی شان، فعالیت های عجیب و غریب در زمان انتخابات است، با نزدیک شدن دوباره به انتخابات ریاست جمهوری، به فعالیت های بیشتری مبادرت ورزیده اند.
اصطلاح "دولت وحدت ملی"، اصصلاحی بود که از دوره قبل انتخابات ریاست جمهوری وارد ادبیات سیاسی کشور شد و البته بلافاصله، کارشناسان و صاحبنظران، چنین موضوعی را مورد انتقاد قرار داده و اساسا گزاره های آن را رد کردند.
حالا چهار سال بعد، یعنی در ایام نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری "یازدهم"، پرده دیگری از این تئاتر به نمایش درآمد: تنها کسی که می تواند کشور را از وضع کنونی نجات داده و "دولت وحدت ملی" را به سرانجام رساند کسی نیست جز "مرد بحران"ها، هاشمی رفسنجانی!
به راستي چه ارتباطی بین "وحدت" و "بحران" وجود دارد؟ آیا اساسا کسی چون هاشمی در این مقطع زمانی، یعنی زمانی که شواهد امر در جامعه گویای آن است که وی با کمترین اقبال عمومی مواجه است (شاهد می خواهید به حضور چند دقیقه ای او در مجامع عمومی نگاه کنید که چگونه با واکنش مردمی مواجه شده) می تواند اقدامی در خور و مناسب منافع ملی انجام دهد؟
از سویی دیگر، پیش شرط پذیرش اصطلاحاتی چون "دولت وحدت ملی" و "مرد بحران" آن است که بپذیریم در کشور با "عدم وحدت" و "عدم امنیت" مواجه ایم. آیا به راستی این گزاره ها درست است؟ آیا کشور با مشکلی به نام "عدم وحدت" روبروست؟
بلی، اگر منظور از عدم وحدت، عدم وحدت سیاسیون باشد، این امر درست است. و البته سوال ديگری که در همین زمینه به ذهن می رسد این است که منظور از عدم وحدت در سیاسیون به چه معناست؟ آیا منظور آن است که همه سیاسیون زیر پرچم "یک فرد" گرد هم آیند؟ اگر منظور این است که نه شدنی است و نه اساسا چنین موضوعی عقلانی است. سیاسیون باید در تصمیم گیری های کلان خود دارای "وحدت در اصول" باشند اما اینکه بخواهیم همه از يك نظریه و سلیقه سیاسی پیروی کنند، امکان پذیر نیست. نفس وجود سلائق مختلف سیاسی تا آنجا که وحدت در اصول داشته باشند برای کشور مفید فایده است. پس وحدت سیاسون به این معنا، عقلا قیبح است.
اما اگر منظور از "وحدت ملی"، وحدت در سطح جامعه و مردم است، که همین الان هم وجود دارد. شرکت 85 درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری پیشین، شرکت نزدیک به 65 درصدی مردم در انتخابات مجلس، راهپیمایی های میلیونی مردم در مناسباتی چون روز قدس و 22 بهمن و حماسه 40 میلیونی مردم در 9 دی همه و همه جلوه هایی از وحدت ملی است.
مساله "بحران" هم به همین نحو. اینکه کشور با یک سری مشکلات روبروست که در آن شکی نیست. و اصلا کدام نظام سیاسی و کشوری است که با مشکل مواجه نباشد. اما اینکه این "مشکل" را "بحران" بنامیم، یقینا امری برساخته است. "بحران" در ادبیات سیاسی تعریف خاص خود را دارد که حداقل با وضع موجود، سنخیتی ندارد. مگر اینکه مراد از "مرد بحران" را "ایجاد بحران" بدانیم. که در آن صورت حتی می توان برای آن شواهد و مستنداتی را هم آورد:
هم اوست که با بیان دیدگاهها اخیر خود در برگزاری انتخابات قانونی و آزاد درصدد جا انداختن این موضوع به جای کلید واژه تقلب با توجه به تمام شدن تاریخ مصرف آن دارد. و هم اوست که در دیدارهای خود با نظریه "فرایند تلاش آمریکا برای تبدیل نارضایتی های اقتصادی به نا امنی" همراه شده و ملاقات کنندگان را به وضعیتی سوق می دهد که مسئولین در مقابل فشارهای تحریم های غرب منفعل هستند و انگیزه لازم را ندارند.
در آخر یادآور می شود خوب است خانواده وی به جای معرفی او به عنوان مرد بحران، پدر خود را به عنوان مربی خوب برای فرزندان خانواده، تشویق کنند تا کمتر شاهد حضور آنها در کنار زندان و جاهایی از این قبیل باشیم.
خوب است که به ایشان یادآوری شود که "بالاترین میزان تورم" در تاریخ کشور مربوط به زمان ریاست جمهوری اوست. مناسب است یادآوری شود که در زمان ریاست جمهوری ایشان، نرخ ارز صد برابر شد! ( یعنی از 7 تومان به 700 تومان رسید) یعنی ارزش پول ملی یکصد برابر کاهش یافت! و اگر نبود هشدارها و دستورات مقام معظم رهبری، به یک هزار تومان هم می رسید.
بسیار بجاست به این ایشان یادآوری شود که در زمان ریاست جمهوری ایشان، مشکلات اقتصادی به جایی رسید که در شهرهای محروم کشور و نیز در مناطق محروم اطراف تهران، اعتراضات محرومین به اوج خود رسید و بدستور این آقا که الان پرستیژ حقوق بشری می گیرد، "یگان ویژه ضد شورش" با کمک دوستان آلمانی!! تشکیل شد و محرومان را مورد تفقد قرار دادند؟ و همزمان خانواده و کارگزاران وی تجمل گرایی را پیشه نمودند تا جایی که با عتاب و خطاب رهبر عزیز مواجه شدند. خوب است به ایشان یادآوری شود...
اصلا در یک کلام به جناب هاشمی باید یادآوری شود بحرانهایی که کشور در زمان ریاست ایشان با آن روبرو شده در تاریخ این کشور بی نظیر است. و از این بالاتر، بسیاری از بحران های کشور زائیده و پروریده تفکرات و اقدامات هاشمی است. و براستی که چه نام با مسمّایی طرفدارانش بر او نهاده اند: مرد بحران!
نظرات شما عزیزان: